یک روزنامهنگار نوشت:
آقای روحانی! زندگی مردم سخت است و سختتر میشود
گرانی که پایش را بر گلوی قشر ضعیف گذاشته هر ساعت فشارش را بیشتر میکند، قیمت مسکن و خودرو در ماههای اخیر همان راهی را رفته که در دو سال گذشته در پیش داشته و حالا داشتن خانه و خودرو برای خیلیها تبدیل به رویا شده است.
اعتمادآنلاین| سیامک رحمانی، روزنامهنگار، در نامه ای رییسجمهور را مخاطب قرار داد و برایش نوشت:
آقای روحانی!
زندگی مردم سخت است و سختتر میشود. هزینه زندگی هر روز بیشتر تنوره میکشد و گرانی که پایش را بر گلوی قشر ضعیف گذاشته هر ساعت فشارش را بیشتر میکند. قشر ضعیف هر روز نحیفتر میشود و قشر متوسط ضعیفتر. تاب و توان مردم مثل ساعت شنی، بیوقفه در حال فرو ریختن و لاغر شدن است و کسی چشماندازی برای متوقف شدن این وضع نمیبیند.
آقای روحانی! این حرفها برای خودمان تازگی ندارد. غرغرهایی است که بیست و چهاری داریم تکرارش میکنیم. اگر داریم شما را خطاب قرار میدهیم به خاطر این است که کار دیگری ازما ساخته نیست. به خاطر این است که نمیدانیم سرمان را باید به کدام طرف بگردانیم و با کی حرف بزنیم.
آقای رییسجمهوری! ما نمیدانیم شما از وضعیت ما و از شرایطی که مدام دارد بر سر ما آوار میشود، خبر دارید یا نه. قبلا فکر میکردیم، خبر دارید و کاری از دستتان برنمیآید. اما حالا در مورد آگاهیتان از اوضاع هم مردد شدهایم. از حرفهایتان که برنمیآید، خبر از حال ما داشته باشید. نه خودتان نه معاونها و اغلب وزرایتان. این اواخر حرفهایتان چنان شوخ و شنگ و فارغالبال است که انگار اصلا در دنیای دیگری هستید. این تاکید مدوامتان بر اینکه مردم دارند مقاومت میکنند، اینکه مدام میگویید مردم راضی هستند اینکه روز یکشنبه هم تاکید کردید، مردم به خاطر آب و برقشان که قطع نمیشود به شما اعتماد دارند. این حرفها را از کجا میآورید، آقای رییسجمهوری؟! کدام مشاوری گفتنشان را به شما توصیه میکند؟ کدام اتاق فکر؟ این حرفها نه که به مردم امید و دلخوشی نمیدهد که همه را نگرانتر میکند. به همهمان یادآور میشود که شما از فشاری که به مردم وارد میشود، بیخبرید. از حال بد مردم بیخبرید. اگر خدای نکرده این حرفها را خواندید، سریع سر برنگردانید که مردم توقعشان زیاد است که از حال و روز دولت خبر ندارند. داریم آقای روحانی. از حال و روز دولت و دست بستهاش و از همه تحریمها و محدودیتها باخبریم. از اینکه نفت صادر نمیشود و دلار به حسابها نمیآید باخبریم. اما گذشته از اینکه چنین شرایطی انتخاب خیلی از مردم نبوده، گذشته از اینکه بخش بزرگی از جامعه با همه راهی که شما پیمودهاید و با ایدهها موافق نبودهاند، امروز به اینجا رسیدهایم و راه شما از ما جدا نیست.
شما برخلاف تصوری که احتمالا دارید و برخلاف آنچه از حرفهایتان به نظر میرسد در کشتی دیگری نیستید. مردم توقع معجزه از شما ندارند اما حق دارند، انتظار واقعبینی داشته باشند. حق دارند، بخواهند که اگر توفان و مصیبتی در کار است شما خرجتان را جدا نکنید. اینقدر خوشبین و خوشحال نباشید. مردم تصور میکنند، رییسجمهوری که حتی برای شروع سال تحصیلی از پشت شیشهها و دیوارها بیرون نمیآید حال بچههایشان را درنخواهد یافت؛ بچههایی که قرار است در اوج بیماری به مدرسه بروند. فکر میکنند وقتی که در شروع سال تحصیلی دانشگاهها هم بیرون نمیآیید و پیامتان را در فضای مجازی منتشر میکنید، متوجه سختی و رنجی نخواهید شد که کادر درمان و پزشکی در این چند ماه تحمل کردهاند. بیماری، چالشهای اجتماعی و وضعیت اسفبار اقتصادی، امان بخش بزرگی از جامعه را بریده و آنچه مردم از شما میبینند، همراهی و همدلی نیست.
آقای رییسجمهوری! قبول کنید، انتظار زیادی نیست. اینکه مردم بخواهند رییسجمهور منتخبشان در روزهای سخت کنارشان باشد و حتی اگر وعدههای زمان انتخابات را فراموش کرده یا کنار گذاشته حداقل مردم را فراموش نکند، درخواست زیادی نیست. ما که نمیدانیم شما چه میدانید آقای روحانی! قیمت مسکن و خودرو در ماههای اخیر همان راهی را رفته که در دو سال گذشته در پیش داشته و حالا داشتن خانه و خودرو برای خیلیها تبدیل به رویا شده همان طور که دیگر اجناس و کالاهای اساسی زندگی. درباره قیمت دلار و سکه شاید به شما چیزی نمیگویند و خبر ندارید. ما که نگرانی در حرفها و رفتارتان نمیبینیم. پول ملی دارد بیارزش میشود و همه مردم مثل بعضی مسوولان دلشان به حسابهای بانکی پر و پیمان و املاک و سرمایهای که بشود با آن زندگی کرد، گرم نیست. کاش میآمدید و میگفتید که درد مردم را میفهمید که حتی اگر چشماندازی ندارید، این اوضاع وخیم را در کنار مردم سر خواهید کرد به امید روز بهتر.
کاش میگفتید که به خاطر این شرایط شما هم کمی به خود سختی میدهید. میگفتیدکه شما هم مثل مردم با خودروی بیکیفیت و گران وطنی رفت و آمد خواهید کرد. کاش میگفتید که به خاطر مردم کره را از صبحانهتان حذف میکنید.کاش میگفتید به احترام مردم دستور دادهاید، درجه کولرهای محل حضورتان را کمی کم کنند. اینها پوپولیستی هم باشد دردی از مردم را هم دوا نکند شاید به خودتان کمک کند که از این حال و هوای مفرح خارج شوید. شاید کمکتان کند که کمی از این اوضاع عصبانی و نگران شوید. به میان مردم بیایید و فریادهایشان را گوش کنید و اشکهایشان را ببینید شاید کمی یخهایتان آب شود. شاید اینقدر راحت از تابآوری و رضایت خاطر و تحمل مردم صحبت نکنید
. تندی ما را ببخشید آقای رییسجمهوری! راستش باید از این تندتر باشیم. اگرچه فایدهای هم ندارد. اگرچه اتفاقی هم نمیافتد. حالا هم شما را مخاطب قرار دادهایم چون صدایمان به جای دیگری نمیرسد. فکر میکنیم کمتر کسی صدایمان را میشنود. شما را مخاطب قرار دادهایم چون فکر میکنیم به خاطر رایی که به شما دادهایم ممکن است هنوز کمی خود را مدیون ما مردم بدانید. همین گلایهها و انتقادها را غنیمت بدانید آقای روحانی! همین مطالبهگری را غنیمت بدانید. شاید روزی از همین هم ناامید شویم. شاید روزی به کلی مأیوس شویم. شما بگویید، دلمان به چی باید خوش باشد. به کدام آیندهای که نشان میدهید، به کدام دلگرمی ای که میدهید. شما بگویید آقای رییسجمهوری! چرا باید همچنان درهای این رابطه باز باشد و به شما گلایه کنیم. بابت کدام پاسخی که میدهید. بابت کدام اشکی که به خاطر حال مردم به چشم میآورید. ما را ببخشیدآقای رییسجمهوری! اینها را مینویسیم تا شاید کمی حالتان دگرگون شود. شاید دستوری بدهید. شاید بغضی بکنید. ما که از حال شما خبر نداریم آقای رییسجمهوری. به ما که چیزی نمیگویید.
منبع: اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید