امیر عبدالعلی پورشاسب، معاون ارزیابی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص):
حدس من این است شلیک به هواپیمای اوکراینی حاصل جنگ الکترونیک آمریکا بود / در تمرینات نظامی احتمال اشتباه وجود دارد مانند ماجرای ناوچه کنارک
امیر سرتیپ عبدالعلی پورشاسب در برنامه تلویزیونی «دستخط» حضور پیداکرد. بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اعتمادآنلاین| امیر سرتیپ عبدالعلی پورشاسب در برنامه تلویزیونی «دستخط» حضور پیداکرد. بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*وضعیت دفاعی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک مقام ارشد نظامی جمهوری اسلامی ایران، در حال حاضر چطور میبینید؟ در مقایسه با بعد از انقلاب و سال 59 که وارد جنگ ناخواسته با رژیم بعثی صدام شدیم. چه فاصلهای با آن زمان وجود دارد؟
در رابطه با اوایل جنگ، استحضار دارید که تقریباً ارتش مضمحل شده بود. به عبارت دیگر، در نیروی انسانی ارتش، خدمت سربازان کم شده بود، گفته بودند به جای دو سال یک سال خدمت کنند. نیروهای پایور ارتش را هم مختار کردند و گفتند از هر جایی خواستید، پذیرش بیاورید و اگر هم خواستید بازنشسته شوید.
*این را چه کسی تصویب کرده بود؟
من مصوبه این را من ندیدم، ولی آنچه اعلام میشد این بود. یعنی همه چیز مصوبه نمیخواست؛ نفوذیهایی در ارتش بودند که وظیفه داشتند ارتش را از بین ببرند. شخصی به نام «عطاران» بود، حتی درجه او سرهنگ بود که بعداً متوجه شدیم جاسوس بود و او را دستگیر کردند، از این افراد زیاد بودند.
علاوه بر آن، تبلیغات خارجی هم بود که ارتش نیاز نیست. به ما القا شده بود و حتی به عناصر حزباللهی القاء شده بود که نیاز به ارتش نداریم. حتی من یک شرکت تاسیس کردم. مهندس و معمار استخدام کردم و کار میکردم و همزمان در ارتش هم کار میکردم. در کردستان بودم و در رفت و آمد بودم.
در فکر این بودم که اگر ارتش نباشد باید یک کاری را آغاز کنم. خانمم یک روز به من گفت من به یک معمار شوهر نکردم؛ من با ارتشی شوهر کردم. وقتی درگیری در کردستان میشد میگفت الان اینجا میکشند و شما به چه دردی میخورید؟! برای این روزها دوره دیده اید.
آن زمان ابتدای انقلاب فرمانده نداشتیم؛ فرماندهان اکثراً متهم به ضدانقلاب بودند، یا دستگیر شدند یا بحث کودتا پیش آمده بود و فرمانده نداشتیم. تجهیزات نظامی مانند ماشین من و شما که اگر یک مدت استفاده نکنید، از کار میافتند. هواپیما را باید یکبار استفاده کرد تا اورهال شود، باید تعمیرات تانک انجام میگرفت؛ بنابراین تجهیزات از کار افتاده بودند.
شاید آن زمان نمره 5 تا 10 داشتیم و الان نمره 100 داریم. الان چه وضعیتی داریم؟ وضعیت الان ما این است که بهترین فرماندهان را داریم. فرماندهانی را داریم که تمام مراحل جنگ و بحرانهای مختلف را تجربه کرده اند و در آن زمانها حضور داشته اند. بعد از آن جنگهای داخلی را دیدهاند.
جنگی که ما با داعش داشتیم به مراتب از تمام جنگهایی که در یکصد سال گذشته اتفاق افتاده، سختتر بود. ما با کسانی میجنگیدیم که اعتقادی با ما مبارزه میکردند، یعنی حتماً باید کشته میشد تا دست از جنگیدن بردارد.
*و این سختتر است.
خیلی سخت بود. دستگاههایی که اختراع کرده بودند که خودروهایی بود و هر چه موشک و آرپی جی میزدید از بین نمیرفت و در نهایت میامد خودش را منفجر میکرد. 300 نفر داعشی به موصل آمدند و دو لشگر عراقی را منهدم کردند.
*آن زمان به ارتش ایران در زمان شاه، ژاندارم منطقه میگفتند. الان هم به نوعی به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به یک گونه دیگری نگاه میکنند. میگویند نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در منطقه و کشورهای اطراف، یکی از قدرتمندترین و اثرگذارترینها است. همین طور است؟
در منطقه ارتشهایی مانند ارتش عربستان، کویت، عمان، دبی و اینها وجود دارد که ارتش وابسته هستند و نیروهای رزمنده ندارند. عربستان در یمن چطور گرفتار شده! درست است که تجهیزات دارند، هواپیمای S35 به اینها میدهند، پدافند تاک که یکی از بهترین سیستمهای پدافندی آمریکا است الان در همین کشورها وجود دارد، ولی مرد جنگی و فرمانده ندارند.
الان آنهایی که در منطقه با ما مبارزه میکنند، در حقیقت خود آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند. آنها دنبال این هستند که جبهه مقاومتی که توسط جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده، شکسته شود و میگویند جمهوری اسلامی ایران بعد از سالها برای اولین بار در دریای مدیترانه حضور دارد؛ یعنی حوزه نفوذ ما الان دریای مدیترانه است. میگویند جمهوری اسلامی ایران تا آنجا نفوذ پیدا کرده است و این را خطری برای موجودیت رژیم اشغالگر قدس میدانند و آمریکا به شدت با این امر مخالفت میکند.
*چند برنامه با امیر موسوی و چندین فرمانده ارتش بودم، درباره تلاشهای نیروهای ارتش در کنار سپاه در جبهه مقاومت به خصوص در سوریه صحبتهایی شده است؛ میتوانید در این زمینه اطلاعات بیشتری بدهید که نیروهای ارتش در کنار سپاه در مقابل داعش چه نقشی را ایفا کردند؟
مسئله که در آنجا شروع شد، نیازمندیهایی هم کشور عراق و هم کشور سوریه داشت که سپاه تمام و کمال با نیروی قدس وارد شده بود. نیازهایی هم داشتند که ارتش این نیازها را برطرف کرد؛ در بحث هوایی، هواپیما که برخی را تعمیر کرد یا تامین قطعاتی که ارتش انجام داد. در رابطه با توپخانه و نیروهای رزمندهای که نیاز داشتند، از تکاوران ارتش و نیروهای مخصوص ارتش باشند.
فرماندهی کار با نیروی قدس بود؛ بنا به درخواست نیروی قدس هر تجهیزات و امکاناتی و هر نیرویی نیاز بود ارتش دریغ نمیکرد.
*آمار شهدای ارتش در جبهه مقاومت مشخص هست، ولی اعلام نمیشود؟
مشخص است، چون آمار و ارقام دارند و چیزی که من در ذهن دارم حداقل 10 نفر از فرماندهان گردان ارتش جزو شهدای مدافع حرم هستند.
*به رژیم صهیونیستی اشاره کردید؛ الان وضعیت این رژیم به لحاظ نظامی و نیروهای ارتش چطور ارزیابی میکنید؟
رژیم صهیونیستی از نظر نظامی الان در یک لایه دفاعی فرو رفته است، ولی از نظر تجهیزات هرچه بخواهد آمریکا در اختیار او قرار میدهند. تقریباً میتوان گفت یکی از ایالتهای آمریکا در منطقه است. فقط تجهیزات نیست که میجنگد؛ در همان جنگ 33 روزه فیلمهایی را به ما نشان دادند که سربازان اسرائیلی گریه میکردند؛ ترسیده بودند.
*و در واقع، ما به لحاظ تجهیزات هم باوجود تحریمهایی که وجود داشته، با اینها رقابت میکنیم.
ببینید، ما راهکارها را بلد هستیم که چگونه با اینها مبارزه کنیم. با این همه تجهیزات و امکانات که این رژیم داشته، در مقابل حزب الله که یک هواپیما و تانک و ناو نداشت که مبارزه کند، ولی شکست خورد.
*برخی از سیاسیون، البته میدانم فرماندهان ارتش در مسائل سیاسی صحبت نمیکنند و نباید هم صحبت کنند، ولی برخی از سیاسیون معتقدند اینکه یکسره قدرت دفاعی خود را نمایش بدهیم به صلاح نیست، ولی برخی از سیاسیون اعتقاد دارند این پشتوانه سیاسی ما در عرصه مذاکره و در عرصههای مختلف سیاسی است. نظر شما چیست؟
من یک مثال ساده برای شما بیان میکنم؛ آقای ولایتی وزیر امور خارجه بود و از ایشان دعوت کردیم تا برای ما در دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش سخنرانی کند. بعد از عملیات بیت المقدس بود. صحبتی که آن زمان ایشان داشت، این بود که قبل از اینکه عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس را انجام دهید، من باید دنبال طارق عزیز میدویدم تا با او صحبت کنم.
یک بار از او گله کردم که چرا به ما وقت نمیدهید؛ گفت یک کشور شکست خورده تعیین تکلیف نمیکند. آقای ولایتی گفت این جمله برای من خیلی سخت بود. بعد از عملیات بیت المقدس، این طارق عزیز بود که دنبال من میدوید تا از من وقت بگیرد و من به او وقت نمیدادم.
عناصر قدرت ملی مکمل هم هستند؛ به خصوص، قدرت نظامی و قدرت سیاسی باید پشتیبان هم باشند. هیچ کدام به تنهایی نمیتوانند منافع ملی کشور را تامین کنند. این را من بیان نمیکنم، این را یک فرد نظامی بیان نمیکند، بلکه این را سیاستمداران دنیا عنوان میکنند.
«کلاوزویتس» در حدود 100 سال پیش این مسئله را گفته است که گفته است جنگ ادامه سیاست با روش دیگر است و سیاست ادامه جنگ با روش دیگر است؛ بنابراین آن کسانی که میگویند نباید این مسائل باشد، سیاست را هم نمیدانند.
*گفته بودید مهمترین موضوع، قدرت فرهنگی و اجتماعی است و آن جایی کشورها از هم میپاشند که در قدرتهای فرهنگی و اجتماعی شکاف ایجاد شود؛ الان قدرت فرهنگی و اجتماعی ما را چطور ارزیابی میکنید؟
این نکتهای که جنابعالی بیان میکنید، در یک کار پژوهشی بررسی کردم. یک کار پژوهشی عمیق در رابطه با تاثیر عناصر قدرت در دکترین ملی کردم. نتیجه این شد که نه قدرت نظامی در راس است، نه قدرت دیگری! البته اینها مهم هستند و نمیتوان اینها را نادیده گرفت و مکمل هم هستند، ولی همه اینها باشند، ولی قدرت فرهنگی و اجتماعی نباشد واقعاً گرفتار میشویم.
آنچه صدام برای ما در نظر نگرفته بود و به ما حمله کرد، این بود که گفت ایران نیرویی ندارد و حمله کنم پیروز میشویم. صدام نیروهای مردمی ایران را در نظر نگرفته بود و همین باعث شکستش شد. باید سرمایهگذاری کرد، باید مردم را حفظ کنیم و مشکلات آنها را ببینیم.
بازنشستههای ما چه ارتش و چه سپاه، همین الان سوت بزنیم پای خط در هر کاری هستند، ولی باید به مشکلات معیشتی اینها هم توجه کنیم. مسئله فرهنگی را نباید دستکم گرفت. الان صدها تلویزیون و مرکز خبری در دنیا روی جوانان ما کار میکنند تا به نحوی جوانان کشور را به طرف خودشان بکشانند. باید به این مسائل توجه کرد.
*در مورد وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران در منطقه بعد از قضیهای که امارات بوجود آورده و عادیسازی روابطش با رژیم صهیونیستی، تحلیلهای فراوانی ارائه میشود که رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا به نوعی به ما نزدیک میشود.
اولا این کار، یک کار تبلیغاتی برای ریاست جمهوری آمریکا است؛ وگرنه ارتباط کشورهایی همچون امارات، عربستان و برخی از کشورهای دیگر با رژیم صهیونیستی برای دیروز و امروز نیست.
*الان آشکار شده است.
بله و این آشکار شدن، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. رژیم صهیونیستی نه تنها در این کشورها بلکه در کشورهای دیگر هم حضور دارد. ولی ما به این مسئله به دقت نگاه میکنیم و ناظر کار آنها هستیم. هر گونه حرکتی را مسلماً پاسخ مناسب خواهیم داد. اگر در حد همین حرف باشد، مانند قبل است، ولی اگر بخواهند پایگاه بزنند و کارهای دیگری انجام دهند، ما تصمیمات دیگری میگیریم.
*گفته بودید که ما به لحاظ قدرت و توانمندی حرف اول را در سطح منطقه میزنیم. این یک ادعاست یا ثابت شده است؟
عرض کردم، اگر بخواهیم توان رزمی را مقایسه کنیم، توان رزمی ترکیبی از نیروهای انسانی و تجهیزات است. ما از نظر موشکی در منطقه حتماً اول هستیم. از نظر هواپیما کارهایی داریم انجام میدهیم، البته در ساخت هواپیما عقب هستیم، چون کار سختی است و تکنولوژی بالایی میخواهد. کار را شروع کردهایم و به جای خوبی میرسیم.
از نظر تجهیزات زمینی اصلاً مشکلی نداریم. بهترین تانک دنیا که T90 روسی است، ما مشابه و بلکه بهتر از آن را به نام تانک کرار ساخته ایم. در زمینه ضدهوایی، ترکیه تلاش میکند از روسیه ضدهوایی بگیرد و ما باور 373 را ساختیم که از S300 یک قدم جلوتر است.
ما زیردریایی میسازیم. در بین کشورهای منطقه کدام کشور میتواند زیردریایی بسازد؟ خیلی از کشورهای دیگر حتی زیردریایی ندارند. ما زیردریایی که قبلاً از روسیه خریداری کردیم را خودمان اورهال میکنیم که کار بسیار سختی است. هندوستان با تمام تکنولوژی پیشرفتهای که دارد از همین زیردریایی دارد، ولی با پشتوانه روسیه آنها را آماده میکند.
تسلطی که نیروهای ما در سپاه و ارتش بر «پ ک ک» داشتند، ارتش ترکیه بر این گروهک که نیروهای ضدترکیه هستند، نداشت؛ از ما کمک میخواستند.
*دو اتفاق در یک سال اخیر افتاد که نمیتوانیم از این اتفاقات بگذریم. البته دشمنان هر یک از این اتفاقات را به قدری بزرگنمایی کردند که برای ما یک نقطه ضعف شدید به حساب بیاید، در صورتی که در فرایند نظامی چنین وقایعی را داشتهایم. یکی ماجرایی بود که سر هواپیمای اوکراینی اتفاق افتاد و بعد از شهادت حاج قاسم و حمله به عینالاسد بود؛ دوستان سپاه خاضعانه از مردم عذرخواهی کردند و صادقانه به مردم بیان کردند. اتفاق دیگر، بحث ناوچهای بود که بخاطر اشتباه در کُنارک مورد هدف قرار گرفت. چه درسهایی از این اتفاقات گرفته شد؟
در رابطه با هواپیمای اوکراینی ما هنوز بررسی هایمان به آنجایی که باید نرسیده است. یک بحثی در مسائل نظامی داریم که به نام جنگ الکترونیک؛ به یاد دارید که در سوریه هواپیمای روسی را ترکها زدند.
*تنش شدیدی هم بین روسیه و ترکیه ایجاد شد.
بله. این اتفاق یک جنگ الکترونیک بود. یعنی با رادار و با تصاویر مجازی طوری ترتیب میدهند که رادار را فریب میدهند و آن رادارمن احساس میکند این هدفی است که باید بزند. تمام قرائن و شواهد را طوری جلوه میدهند که باید این را بزنند.
*این در ترکیه ثابت شد دیگه؟
بله. حتی مراحل بعد خواستند ترتیبی بدهند تا سوریه هواپیمای مسافربری ما را بزند.
*هواپیمای ماهان.
بله. حدس من این است که یک جنگ الکترونیک بود که توسط آمریکا انجام گرفت. حتی شلیک موشک کروز را هم از مرز گزارش کردند.
*ولی هنوز این احتمال وجود دارد.
بله؛ هنوز ثابت نشده که چنین چیزی نبوده است. در رابطه با موشکی که در دریا به ناو خودی خورد، کافی است در این شعاعی که برای موشک باز میکنند، حرکت کند و هدف بزند، دو درجه به راست یا دو درجه به چپ اشتباه شود؛ در تمرینات نظامی این مسائل وجود دارد.
در جنگ جهانی دوم وقتی از یک مرکز اسلحه آمریکا بازدید میکردند، دیدند اکثراً یا دست یا پا ندارند و یا انگشتان آنها قطع شده است که همه در رابطه با آزمایش سلاحها بود. ما این همه سلاح کشف میکنیم، تهیه میکنیم، میسازیم و آماده میکنیم حتماً اشتباهاتی وجود دارد.
در بحث زدن هواپیمای ایرانی که در سال 1367 به دوبی میرفت، آمریکاییها ادعا کردند که اشتباه کردیم و فکر کردیم این هواپیمای نظامی است. خیلی هم راحت آن فرمانده ناو را تشویق کردند، ولی روی این قضیه چقدر تبلیغات میکنند؟ اما یک قاتل ما را رزمنده و شجاع که میخواهد از حقوق بشر دفاع کند جلوه میدهند. نباید به این تبلیغات توجه کرد.
*خیلیها نمیدانند قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص) چه میکند. میتوانید قدری در این باره توضیح دهید؟
وظیفه قرارگاه هدایت نیروهای مسلح در زمان جنگ است. باید حدی از بحران وجود داشته باشد تا وظیفه قرارگاه است که تمام نیروها را در اختیار بگیرد و فرمانده سردار رشید است.
*از ستاد کل به قرارگاه منتقل میشود. درست است؟
بله؛ الان هم هست. وقتی بحران و جنگ به حدی رسید که قرار باشد یک تیپ درگیر شود، قرارگاه خاتمالانبیاء فرماندهی را برعهده میگیرد. الان هم وظیفه نظارت بر آمادگی رزمی نیروها را برعهده دارد. ما باید آمادگی داشته باشیم و هدفها را از الان پیشبینی کردهایم که اگر خدای ناکرده جنگی رخ داد چند هدف از آنها را بزنیم.
شاهد بودید زمانی طول نکشید که پایگاه عینالاسد را زدند، حتی هدفهای دیگری را پیشبینی کرده بودند که اگر ادامه یافت، آن هدفها را هم بزنند. قرارگاه خاتم الانبیاء مسئول این کار است.
*یعنی حمله عینالاسد را قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) دستور داد؟
بله. مهم این است بازیگرانی که پشت صحنه قرار دارند چند بازی را پیشبینی کنند و ما چند بازی را پیشبینی کردیم و الان طرح آن را آماده داریم. بیخود نیست که آمریکا از درگیری با ما میترسد. ما یکسری مسائل آتش به اختیار داریم. به فلان فرمانده گفتیم اگر این اقدام شد شما این اقدام را بلافاصله انجام دهید.
*تا الان چندین بار این آمادگی به شدت بروز کرده و شما برای حرکتی آماده بودید؟
حداقل در 15 سال گذشته دو بار آمریکا قصد حمله به ما داشت، ولی خبر از عکس العملهای ما پیدا کرد پشیمان شده است.
*الان مهمترین دغدغه شما برای توان رزمی نیروهای مسلح ما چیست؟
ما دغدغه خاصی نداریم. هر زمان فکر کنید نیازها و کمبودهایی وجود دارد، چون بودجه مملکت محدود است و همه مردم عزیز کشورمان بدانند که شاید در دنیا کمترین هزینه را برای نیروهای مسلح انجام میدهیم. ما پائینترین هزینه را به بودجه دفاعی اختصاص میدهیم. اگر بودجه دفاعی عربستان، کویت، امارات، عمان را نگاه کنید چند برابر بودجه ما هستند. حتی کشور عراق بودجه نظامی که هزینه میکند خیلی بیشتر از ایران است.
*آن پهپاد آمریکایی که مورد هدف قرار گرفت در اختیارات قرارگاه خاتم الانبیاء بود و هماهنگی با آن بود؟
آن جزو اختیاراتی بود که گفتم آتش به اختیار هستند. یعنی اگر هواپیمای جنگی دشمن به خاک ما نفوذ کند، پدافند هوایی اجازه دارد آن را بزند. همین هواپیمایی اوکراینی هم که زده شد بخاطر این بود که فکر میشد موشک دشمن است، چون موشک دشمن شلیک شده بود و زمانی که گرفتند، همزمان با این شد که هواپیما در منطقه ظاهر شد.
*یک نکته دیگر بیان کرده بودید؛ نفوذ در ارکان نظام برای تحت تاثیر قرار دادن مسئولان کشور و هدایت آنها در راستای اهداف دشمنان و تهیسازی از درون برای سلب اعتماد مردم به نظام، در رأس این تهدیدات است.
من دائم در ذهن خودم اوایل جنگ را دارم که چرا این همه قرائن و شواهد و دلایل برای شروع جنگ بود، ولی رئیس جمهور ما با هیاتی به منطقه میآیند و میگویند اصلا جنگی نیست! من اینطور نتیجه گرفتم که عناصر نفوذی در حوزه تصمیم گیری کشور بودند تا همزمان با کارهایی که آمریکا و عراق و عربستان میکرد اینها هم در داخل ذهن مسئولین ما را شستشو میدادند که جنگی نیست و خیال شما راحت باشد.
برخی از بحرانهای داخلی که برای کشور ایجاد شد، بدلیل تصمیمگیری غلط بود. با وجود اینکه عدهای با هم تصمیم گیری کردند، ولی این تصمیم غلط اجرا شد. چرا اجرایی شد؟ من احساس میکنم عناصر نفوذی بودند که کارهایی انجام دادند. من فرد اطلاعاتی نیستم...
*از چه زمانی با حاج قاسم سلیمانی آشنا شدید؟ عمق رفاقت شما چقدر بود؟
من تقریباً از سال 76 با ایشان آشنا شدم و آشنایی ما از اینجا بود که ایشان یکی از فرماندهان سپاه و من هم فرمانده نیروی ارتش بودم. در جلسات مشترک زیاد شرکت میکردیم. ایشان را یک فرد مومن، متدین و ذوب در ولایت دیدم. آمریکا برنامهای به نام «خاورمیانه بزرگ» داشت. کارش را با داعش شروع کرد. نقشه آمریکا نقش بر آب شد. آمریکا انتقام آن نقشهای را که به ثمر نرسید از سردار سلیمانی گرفت.
*فکر میکردید آمریکا دست به این کار بزند و حاج قاسم را بزنند و اینچنین علنی هم اعلام کنند؟
فکر نمیکردم اینقدر احمق باشند که این کار را انجام دهند. تصمیم احمقانهای گرفتند. اینطور هم نیست که فکر کنیم آمریکا هر کاری میکند عاقلانه و از روی تدبیر است؛ نه اینطور نیست. آمریکا این همه کار انجام داده که اشتباه بود. حمله به عراق اشتباه بود، حمله به افغانستان اشتباه بود، حمله به ویتنام اشتباه بود. اشتباهاتی که بهای سنگینی پرداخت کرد.
*خاطره خاصی از حاج قاسم دارید؟
یک روز در دفتر آقا بودیم و من با حاج قاسم کار داشتم. ایشان دو قدمی من بود. من ایشان را صدا کردم و دیدم حواسش جای دیگری است. کمی نزدیکتر شدم و دیدم محو جایی است. دقت کردم و متوجه شدم به آقا نگاه میکند. به طرز عاشقانهای به حضرت آقا نگاه میکرد که من چیزی نگفتم. یکی دو دقیقه بعد برگشت و سلام کرد. من خندیدم و گفتم کجا را نگاه میکردید؟ سرش را پائین انداخت و هیچ چیزی نگفت. تمام احساسات درونی ایشان را و عشقی را که به آقا داشت، در این لحظه مشاهده کردم.
*نکتهای هم بیان کرده بودید که آمریکایی دارند داعش را به افغانستان منتقل میکنند.
حتی در افغانستان نیروهایی از آسیای میانه جذب میکنند و به آنجا میآورند. نیروهای از سوریه در آنجا میآورند که البته درگیری بین طالبان و داعش تا حدودی هست؛ چون طالبان داعش را قبول ندارد، خود کشور افغانستان هم همین طور است، ولی اینها دارند تلاش میکنند.
*ما از این فرصت اختلاف طالبان و داعش استفاده میکنیم؟
در آنجا بیکار نیستیم.
*بعد از فتح خرمشهر برخی میگویند دنبال این بودند جنگ خاتمه یابد. برخی از فرماندهان به صراحت میگویند نمیشد جنگ خاتمه یابد، چون دشمن در خاک ما بود. نظر شما چیست؟
بعد از اینکه خرمشهر خاتمه یافت، خدمت امام (ره) رفتند و از ایشان خواهش کردند، اجازه دهید جنگ را به داخل خاک عراق ادامه دهیم که امام از ابتدا قبول نمیکردند. بعد در یک جایی امام فرمودند اگر کسی واسطه شود جنگ را تمام کنیم، منتهی کارشناسان جنگ به چند دلیل آن زمان قبول نکردند.
اولاً پیشنهاد آتشبس دادند، نه پیشنهاد صلح! این دو با هم فرق میکند. همان آتشبسی که صدام هیچگاه رعایت نکرد و باز با ما جنگید. ثانیاً در یک حالت تهاجمی و برتری نسبت به عراق نبودیم. اگر آن زمان قبول میکردیم عراق در سرزمینهای ما که حدود دو هزار کیلومتر بود را در اختیار داشت و ممکن بود به ما این سرزمین را پس ندهد.
بعد هم چه ضمانتی وجود داشت که عراق تجدید قوا نکند و دوباره حمله کند؟ همینهایی که الان میگویند چرا صلح نکردید، نمیگویند آماده بودید چرا حمله نکردید؟ اصلاً آن زمان موقعیتی نبود که بتوان با عراق آتشبس را پذیرفت.
*پایان جنگ قطعنامه 598 فکر میکردید؛ جنگ تمام شود؟
قطعنامه 598 یک سال بعد از اینکه تصویب شد، یعنی عراق سال 66 پذیرفت و ما سال 67 پذیرفتیم. ما قدری سادهانگاری کردیم وقتی پذیرفتیم. این پاسخ آنهایی است که میگفتند چرا بعد از فتح خرمشهر شما با صدام صلح نکردید، همین است. اولاً ما با صدام در سال 1975 صلح کرده بودیم و او به ما حمله کرد. ثانیاً قطعنامه 598 را پذیرفتیم، فکر کردیم جنگ تمام است و دست از جنگ کشیدند، ولی عراق حمله کرد. بیشتر اسرایی که عراق از ما گرفت در همین زمانی بود که قطعنامه 598 پذیرفته شد و او حمله کرد.
دیدگاه تان را بنویسید