از ناطق نوری تا حزب کارگزاران و عارف
در حالی که تکاپوی اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به گذشته کمتر است برخی از طیفهای جریان اصلاحات دوباره موضوع پارلمان اصلاحات را مطرح کردهاند. طرحی که در گذشته نیز مطرح شده بود اما راه به جایی نبرده بود.
اعتمادآنلاین| در حالی که تکاپوی اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به گذشته کمتر است برخی از طیفهای جریان اصلاحات دوباره موضوع پارلمان اصلاحات را مطرح کرده اند. طرحی که در گذشته نیز مطرح شده بود اما راه به جایی نبرده بود.
از سوی دیگر رسانههای اصولگرا مدعی هستند حزب کارگزاران سازندگی به دنبال اقناع احزاب اصلاحطلب برای اجماع روی اسحق جهانگیری یا محسن هاشمیرفسنجانی هستند.
این در حالی است که اخبار ضد ونقیضی از آغاز به کار پنهانی ستاد انتخابات محمدرضا عارف نیز به گوش میرسد و برخی اصلاحطلبان به دنبال اجماع روی محمد رضا عارف معاون اول دولت اصلاحات هستند.
در این زمینه نقش سه حزب اتحاد ملت، اعتماد ملی و کارگزاران سازندگی در تصمیم سازی و تصمیم گیری برای آینده جریان اصلاحات تعیین کننده خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوعات با دکتر غلامرضا انصاری عضو ارشد حزب اتحاد ملت گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*ساز و کار تصمیم گیری در جریان اصلاحات به چه مرحله ای رسیده و اصلاحطلبان چه آلترناتیوی برای شورای عالی سیاستگذاری در نظر گرفتهاند؟
تجدد و توسعه لازمه حرکت رو به جلوی یک جامعه است. دسترسی به توسعه نیز نیاز به بستری آزاد برای رقابت گروههای سیاسی و اقتصادی دارد. توسعه آمرانه در جامعه سبب عبور از خودکامگی و به رسیدن به خودسری خواهد شد. در تحقق خودسری فرایند مشورت نخبگان و طبقات اجتماعی از بین خواهد رفت و نهادهای انتخابی بی روح و بی اثر خواهد شد.
نکته دیگر اینکه نخبگان جامعه باید نسبت به آینده امیدوارباشند تا بتوانند در تصمیم سازی ها و سیاست گذاری ها نقش موثری داشته باشند.بازگشت به قانون و تضمین ثبات قانونی در اجرا لازمه این امیدواری است.
تقویت نهادهای انتخابی،احزاب،تشکلهای مدنی و مجلس بستر خردمندی و استدلال را در درون جامعه افزایش میدهد و زمینه تحقق نظام سیاسی پایدار را به وجود میآورد.واقعیت این است که انتخابات مجلس یازدهم و مرحله دوم این انتخابات در هفته گذشته نشان داد که مشارکت مردم در صحنه تصمیم گیری به حضور حداقلی رسیده است.به همین دلیل نیز عدم تحرکت اجتماعی و ناامیدی را در بستر اجتماعی ظهور و بروز داد.
شرایط به شکلی بود که در شهری مانند کرج که در حدود سه میلیون نفر جمعیت دارد و یک میلیون و هفتصد هزار نفر واجد شرایط است منتخب این شهر با رأیی در حدود سیزده هزار نفر وارد مجلس شد.این میزان آرا بیانگر حضور یک درصدی مردم در پای صندوقهای رأی است. بدون تردید این اتفاق یک زنگ خطر جدی برای مردم سالاری در بستر اجتماعی است.
*این میزان مشارکت به چه معناست و چه پیامدهایی دارد؟
مهم ترین پیامد این اتفاق تحت الشعاع قرار گرفتن مفهوم مردم سالاری است. این در حالی است که نمایندگان مجلس به دنبال طرحهایی هستند که شبکههای اجتماعی را محدود کنند.
از سوی دیگر در طرح اصلاح قانون انتخابات برخی محدودیتهای جدید برای رئیس جمهور در نظر گرفته شده که اختیارت کنونی وی را نیز محدودتر خواهد کرد.در چنین شرایطی نقش انتخابات و نقش مردم به حداقل خود خواهد رسید.
در چنین شرایطی نهاد انتصابی شورای نگهبان از قدرت بیشتری نسبت به نهادهای انتخاباتی مانند مجلس، ریاست جمهوری و شوراهای شهر پیدا خواهد کرد.به صورت طبیعی در چنین شرایطی امکان تزریق امید به پیکره جامعه و تأثیرگذاری مردم به سرنوشت خود به حداقل ممکن خواهد رسید.با توجه به رشد و بالندگی جامعه و نسل جدیدی که به اطلاعات و اخبار تسلط دارد و از نظر علمیدر حد بالایی قرار دارد باید ساز وکاری فراهم شود که چراهای بزرگی که در ذهن جوان ایرانی شکل گرفته به صورت دقیق پاسخ داده شود.اگر به این چراها پاسخ مناسب داده نشود امکان حضور این جوانان در عرصه تصمیم گیری و انتخابات به حداقل ممکن خواهد رسید. واقعیت این است که در شرایط کنونی نهادهایی که میتوانند به این چراها پاسخ بدهند و زمینه تحرک وامید اجتماعی را افزایش بدهند حرکتی انجام نداده اند و نسبت به این مسأله بی تفاوت هستند. بدون شک اگر این وضعیت ادامه داشته باشد در انتخابات ریاست جمهوری سال هزار و چهارصد نیز شاهد یک مشارکت حداقلی از مردم خواهیم بود.
*در چنین شرایطی جریان اصلاحات چه چشم اندازی برای خود ترسیم خواهد کرد؟
تا زمانی که وضعیت جامعه به همین صورت باشد و یأس و ناامیدی در بین اقشار مختلف مردم وجود داشته باشد هر تصمیمیکه جریان اصلاحات بگیرد و هر رویکردی که در دستور کار خود قرار بگیرد موثر نخواهد بود.باید قبل از تصمیم سازی و تصمیم گیری اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده روزنههای امیدی برای بازگشت به قانون و بازگشت به دموکراسی و رویکردهای دموکراتیک را در جامعه شاهد باشیم. در چنین شرایطی اصلاحطلبان حضور موثری در انتخابات خواهند داشت.
*مطرح کردن مجدد پارلمان اصلاحات در شرایط کنونی با چه هدفی صورت گرفته است؟ از دیدگاه شما فواید و مضرات پارلمان اصلاحات چیست؟آیا با این طرح موافقید؟
پارلمان اصلاحات شعار قشنگی است که تحقق آن عملأ امکان پذیر نیست.با توجه به ساختار تشکلهای سیاسی و عدم توسعه عمودی و افقی احزاب در بستر اجتماعی اگر پارلمان اصلاحات نیز دردستور کار قرار بگیرد به نظر میرسد با توجه به بعد مسافت و دشواریهایی که برای کنش گری سیاسی در ایران به وجود آمده امکان شرکت گسترده در پارلمان برای همه میسر نباشد. اگر فرض بگیریم پارلمان اصلاحات نیز شکل بگیرد باز همان هیأت رئیسه و کسانی که در رأس این پارلمان قرار میگیرند تصمیم گیران نهایی خواهند بود.
در چنین شرایط امکان تحقق مطالبات طبقات مختلف جامعه وجود نخواهد داشت.در گذشته در بین اصولگرایان نیز چنین مسأله ای مطرح شد که در نهایت به سازوکار «جمنا» رسید.این وضعیت در جریان اصلاحات در دهه شصت و قبل از انتخابات مجلس پنجم نیز شکل گرفت و عملأ نتوانست به اهداف خود دست پیدا کند.
در نتیجه این رویکرد در دو جریان سیاسی کشور یعنی اصولگرایی و اصلاحطلبی وجود داشته و تلاش هایی صورت گرفته اما در هر دو مورد با موفقیت همراه نبوده است. نکته دیگر این طرح چنین مسائلی با فرصت حداقلی که پیش روی اصلاحطلبان تا انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد عملأ امکان پذیر نیست. به همین دلیل اصلاحطلبان باید به دنبال ایدههای دیگری باشند.
*طرح قانون اصلاح انتخابات که توسط اصولگرایان در مجلس دنبال میشود چه پیامدهایی در انتخابات دارد؟آیا این طرح میتواند نواقص قوانین انتخابات را مترفع کند؟
طرحی که توسط اصولگرایان در مجلس مطرح شده تنها سایز لباس و یا شکل کلاه و عمامه رئیس جمهور را مشخص نکرده است. این طرح بسیاری از مسائل که مردم باید تشخیص بدهند و برعهده مردم بوده را بر عهده شورای نگهبان قرار داده است. بدون تردید تصویب این طرح میتواند ناامیدی بیشتر را در بستر اجتماعی به وجود بیاورد.
در چنین شرایطی مشارکت حداقلی که در انتخابات مجلس یازدهم نیز وجود داشت کاهش بیشتری پیدا خواهد کرد.اگر قرار است مشارکت مردم در انتخابات افزایش پیدا کند به جای این گونه اقدامات باید کف و سقف اختیارات ریییس جمهور توسط نظام مشخص شود.
در چنین شرایطی برای مردم مشخص خواهد شد که اختیارات رئیس جمهوری که به وی رأی میدهند به چه میزان است و در چه زمینههایی میتوان تصمیمات تعیین کننده بگیرد.
اگر این مسأله مشخص شود دولت منتخب نیز در چارچوب اختیاراتی که مشخص شده فعالیت خواهد کرد و براساس همین اختیارات نیز به مردم وعده و قول خواهد داد.این اختیارات باید به شکلی باشد که نظام سیاسی عملی شدن آن را تضمین کند.تنها در چنین شرایطی است که در پایان عمر دولت میتواند نسبت به عملکرد و شعارها و وعده هایی که به مردم داده پاسخگو باشد.
*مواضــع احــزاب تأثیــرگذار جریان اصلاحات(اتحاد ملت،اعتماد ملی و کارگزاران)در باره چشم انداز پیش روی اصلاحات در چه نقاطی به هم نزدیک و در کجا از هم فاصله میگیرد؟
تا تضمینی برای برگزاری یک انتخابات آزاد و بازگشت به قانونی وجود نداشته باشد اگر احزاب تأثیرگذار جریان اصلاحات قوی ترین فرد اصلاحطلب را نیز به عنوان گزینه نهایی خود معرفی کنند با توجه به محدودیتهایی که وجود دارد به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.شرایط سیاسی کشور در سالهای اخیر به شکلی پیش رفته که دولت منتخب مردم به دلیل موانعی و محدودیتهایی که وجود دارد نمیتواند برنامههای خود را اجرا کند. در چنین شرایطی پاسخگویی به مردم نیز صخت و دشوار خواهد شد و مردم امیدواری خود را از دست خواهند داد.تنها راهی که میتواند میزان مشارکت مردم در انتخابات را افزایش بدهد و شرایط را فراهم کند که مردم با انگیزه در انتخابات شرکت کنند این است که مشخص شود رئیس جمهوری که انتخاب میکنند دارای تصمیمات تعیین کننده است و میتواند در مقابل مشکلات اقتصادی و تحریم هایی که امروز کشور را تهدید کند تصمیماتی اتخاذ کند که راهگشا و کاربردی باشد.
*چرا در حالی که اصولگرایان گزینههای خود را در معرض سنجش افکار عمومیقرار میدهند اصلاحطلبان در سکوت فرو رفته اند و برخلاف گذشته تکاپوی انتخاباتی ندارند؟
با توجه به مه آلود بودن فضای سیاسی کشور و اینکه هیچ تضمینی برای اصلاحطلبان در راستای عبور گزینههای مورد نظرآنها از کانال شورای نگهبان تکاپوی اصلاحطلبان نیز کاهش پیدا کرده است. در مقابل اصولگرایان با چنین چالشی مواجه نیستند و به همین دلیل تحرک بیشتری در فضای سیاسی از خود نشان میدهند.شرایط به شکلی است که برخی از اصولگرایان بهرغم داشتن شائبههای اقتصادی و اجتماعی از فیلتر نهادهای نظارتی عبور میکنند.
نمونه بارز این قضیه در انتخابات مجلس یازدهم وجود داشت که برخی از اصولگرایان در عین حالی که دارای پروندههای اقتصادی یا اخلاقی بودند اما مجوز حضور در انتخابات را پیدا کردند و در شرایط کنونی در مجلس حضور دارند. هنوز این امید بالقوه در جریان اصلاحات به وجود نیامده که آیا گزینههای این جریان میتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند یا خیر. به همین دلیل نیز انگیزه ای برای فعالیت سیاسی در بین اصلاحطلبان وجود ندارد و یا اگر دارد نسبت به گذشته کمتر است.
*آیا اصلاحطلبان به دنبال به صحنه کشاندن آقای ناطق نوری به انتخابات هستند؟ دیدگاه شما درباره حضور ایشان در انتخابات چیست؟
آقای ناطق نوری تا آنجا که بنده مطلع هستم انگیزهای برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ندارند. در شرایط کنونی ایشان به فعالیتهای فرهنگی و حوزوی روی آوردهاند. با این وجود اگر آقای ناطق نوری وارد صحنه شوند روزنههایی از امید به وجود خواهد آمد و ایشان میتوانند به کاندیدای حداکثری جریان اصلاحات تبدیل شود.این در حالی است که آقای ناطق نوری در بین اصولگرایان معتدل و منطقی نیز دارای پایگاه است. به همین دلیل حضور ایشان میتواند یک نقطه کانونی اجماع ساز بین جریان اصلاحات و اصولگرایان معتدل به وجود بیاورد. در چنین شرایطی احتمال پیروزی ایشان در انتخابات بسیار بالا خواهد رفت.
*برخی رسانههای اصولگرا مدعی هستند کارگزاران سازندگی به دنبال اقناع جریان اصلاحات برای حمایت از جهانگیری هستند. آیا این موضوع صحت دارد؟ تحلیل جنابعالی از رفتارشناسی حزب کارگزاران در مقطع کنونی چیست؟
دوستان ما در حزب کارگزاران سازندگی معتقد به حضور در انتخابات حتی در شرایط حداقلی هستند. این وضعیت در انتخابات مجلس یازدهم نیز وجود داشت و در شرایطی که اکثریت نزدیک به مطلق گزینههای جریان اصلاحات توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شده بودند حزبکارگزاران سازندگی اقدام به ارائه لیست انتخاباتی کرد. متأسفانه مردم نیز به این لیست اقبال خوبی نشان ندادند. در شرایط کنونی نیز با توجه به مواضع اعضای ارشد این حزب احتمال حضور این حزب تحت هر شرایطی در انتخابات ریاست جمهوری آینده قابل پیش بینی خواهد بود.
*نقش آقای عارف در آینده جریان اصلاحات چیست؟آیا ایشان امکان تبدیل شدن به گزینه اجماع ساز جریان اصلاحات را دارد؟
با توجه به عملکرد آقای عارف و فراکسیون امید در مجلس دهم اگر آقایعارف قصد تأثیرگذاری در مناسبات درونی جریان اصلاحات دارند یا باید حزب مستقل تشکیل بدهند و یا اینکه به صورت فعالانه با احزاب موجود جریان اصلاحات وارد گفت وگو و مذاکره شوند. تنها در چنین شرایطی این احتمال وجود دارد که ایشان بتوانند در انتخابات آینده مورد حمایت احزاب اصلاحطلب قرار بگیرند.
منبع: آرمان ملی
دیدگاه تان را بنویسید