کد خبر: 435061
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۴ ۲۰:۰۳:۰۰
| |

حرف‌های ناگفته عزت الله ضرغامی از «حاج داود کریمی» و مستند بی‌بی‌سی

عزت‌الله ضرغامی، رئیس اسبق صداوسیما در صفحه اینستاگرام خود نوشت حاج داود کریمی هم که بزرگ بچه‌ها بود، از سپاه بیرون آمد و در مغازه تراشکاری‌اش مشغول شد. در سال 67 جانشین ستاد مبارزه با مواد مخدر شد و در عملیات مرصاد حضور چشمگیری داشت.

حرف‌های ناگفته عزت الله ضرغامی از «حاج داود کریمی» و مستند بی‌بی‌سی
کد خبر: 435061
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۴ ۲۰:۰۳:۰۰

اعتمادآنلاین| عزت الله ضرغامی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«مستند کودتای خزنده BBC را دیدم.

برای من حرف جدیدی نداشت. ولی مناسب است که بچه های جنگ که مرتبط با این وقایع بودند، روشنگری کنند.

و چقدر خوب است که خاطرات تلخ، به عنوان تجربه‌های شیرین، چراغ راه آینده باشد.

به همین مناسبت پست قدیمی (95/9/6) "سرداران بسیجی" که اشاره‌ای به همین تجربه دارد را در پی نوشت تکرار می‌کنم.

شهید حاج داود کریمی (فرمانده سابق سپاه تهران)؛ شهید حاج کاظم رستگار، شهید حسن بهمنی و شهید ناصر شیری؛ هدیه به بر و بچه‌های قدیمی سپاه تهران و نازی‌آبادی‌های دوره‌ی دفاع مقدس.

بررسی اختلافات درون سپاه در سال 63 و ماجرای پادگان ولی‌عصر (عج)، که نهایتا با قرائت تذکرنامه حضرت امام (ره) توسط شهید محلاتی در این پادگان پایان یافت، یک حقیقیت را روشن می‌کند؛ و آن اینکه:

اختلاف نظرهای کارشناسی اگر با حواشی انحرافی مخلوط شود، نتیجه‌اش جز تخریب و خسران سازمانی چیز دیگری نخواهد بود.

این چهار شهید بزرگوار و تعداد دیگری از فرماندهان سپاه تهران و تیپ سیدالشهدا (ع)، معتقد بودند که تمرکز عملیات، باید در جبهه‌ی غرب باشد نه در جنوب. در مقابل، دیگر بزرگان و فرماندهان سپاه نیز نگاه کارشناسی دیگری داشتند.

همچنین اختلاف دیدگاه‌ها در مورد جایگاه "صف و ستاد" در جنگ هم، مسئله ساز شده بود.

مصادره‌ی این اختلافات کارشناسی، توسط افرادی چون اکبر گنجی، مربی سیاسی پادگان ولی‌عصر (عج)، باعث شکل‌گیری جریانی انحرافی شد که می‌رفت تا در اوج جنگ، سپاه را به تفرقه و دو دستگی بکشاند!

بعد از قرائت تذکرنامه‌ی امام (ره)، حاج کاظم رستگار، حسن بهمنی و ناصر شیری به جبهه رفتند و در عملیات بدر، در ساحل شرقی رودخانه‌ی "دجله" هم‌زمان و در کنار هم با دیگر بسیجیان دریادل، بال در بال ملائک گشودند. آفرین بر آن‌ها.

حاج داود کریمی هم که بزرگ بچه‌ها بود، از سپاه بیرون آمد و در مغازه تراشکاری‌اش مشغول شد. در سال 67 جانشین ستاد مبارزه با مواد مخدر شد و در عملیات مرصاد حضور چشمگیری داشت.

به دلیل جراحت سنگین جسمی و شیمیایی، اواخر عمر را با درد و رنج فراوان سپری کرد. با او ملاقات مفصلی در منزلش داشتم. خیلی درد می‌کشید و سرفه می‌کرد. چند بار مجبور به سکوت طولانی شد.

از طرف رهبری انقلاب هم نماینده‌ای از ایشان عیادت و مراتب محبت و عنایت‌شان را ابلاغ نمود.

تشییع جنازه‌اش در نازی‌آباد باشکوه بود؛ آقا محسن هم آمده بود.»

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها