کد خبر: 435096
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۵ ۰۹:۱۰:۴۷
| |

انتقاد روزنامه شرق از موسوی خوئینی‌ها: خوئینی‌ها به اثرگذاری شخص بماهو شخص باور دارد / باید با مردم سخن گفت، نه با جناح‌های سیاسی و نه تهدید نهادهای رسمی

روزنامه شرق نوشت: شاید آنچه بتواند مردم را به پویایی وادارد و به سمت جناح‌های سیاسی بازگرداند که زمانی خودشان آنها را برساخته‌اند، ‌درک و بیان شجاعانه ضروریات اجتماعی است. باید با مردم سخن گفت، نه با جناح‌های سیاسی و نه تهدید نهادهای رسمی. برای ایجاد پویایی در مناسبات اجتماعی، باید به مرکز این مناسبات انگشت گذاشت؛ مرکز درد تا بیمار فریاد بزند: «بله، بله همین‌جاست». مرکز درد الان کجاست؟

انتقاد روزنامه شرق از موسوی خوئینی‌ها: خوئینی‌ها به اثرگذاری شخص بماهو شخص باور دارد / باید با مردم سخن گفت، نه با جناح‌های سیاسی و نه تهدید نهادهای رسمی
کد خبر: 435096
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۵ ۰۹:۱۰:۴۷

اعتمادآنلاین| روزنامه شرق در سرمقاله امروز خود با اشاره به یادداشت اخیر سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها نوشت: توصیه انتخاباتی موسوی‌خوئینی‌ها برای شرکت در انتخابات 1400 به اصلاح‌طلبان و تشویق و تهییج مردم به وسیله این جناح سیاسی قابل تأمل است. این دومین اظهارنظر دبیر مجمع روحانیون مبارز در ماه‌های اخیردر کانال شخصی‌اش است. برای چهره‌هایی همچون موسوی‌خوئینی‌ها، انتخاب تریبون بسیار اهمیت دارد؛ چراکه او سال‌هاست با هیچ رسانه رسمی‌ای گفت‌وگو نکرده است. شاید وسواس او در عدم استفاده از رسانه‌های دیگر، به این دلیل باشد که موضع هر رسانه‌ای به محتوای گفته‌های او ناخواسته معنای دیگری می‌بخشد.

موسوی‌خوئینی‌ها کانال شخصی‌اش را برگزیده که سخنانش از چنین معنای ناخواسته‌ای در امان بماند. اما این یک طرف ماجراست؛ طرف دیگر آگاهی به این نکته است که رسانه‌های رسمی نمی‌توانند تمام و کمال سخنان او را انتشار دهند. اما مهم‌تر از همه اینها، انتخاب رسانه شخصی و نادیده‌انگاشتن رسانه‌های موجود همچون ایسنا، ایلنا، ایرنا، خبر‌آنلاین و ده‌ها سایت خبری دیگر بر این نکته تأکید می‌کند که خوئینی‌ها به اثرگذاری شخص بماهو شخص باور دارد؛ یعنی یک شخصیت سیاسی حتی در انزوا هم می‌تواند در بزنگاه‌های تاریخی در جریان‌های سیاسی و اجتماعی پویایی و تحرک ایجاد کند. او با چنین باوری است که پا به میدان گذاشته است.

اما نباید غفلت کرد: «شخصیت‌ها به توان سجایای خود می‌توانند در سرنوشت اجتماع مؤثر باشند، اما امکان تأثیر و حدود آن به وسیله تشکیلات اجتماعی و مناسبات متقابل نیروهای اجتماعی تعین می‌یابد». موسوی‌خوئینی‌ها اصلاح‌طلبلان را خطاب قرار داده تا با استراتژی دوپهلوی نفی و اثبات، آنان را در پیشگاه مردم رستگار کند؛ پس این دوگانه، دوگانه نفی و اثبات، کارکردی جز احیای چهره اصلاح‌طلبان در نزد مردم و احیای اصلاحات ندارد. در این توصیه بازگشت به قدرت اصلاح‌طلبان باز در اولویت است؛ با این تفاوت که اگر نگذاشتند اصلاح‌طلبان به قدرت بازگردند، آنان چیزی را از دست نخواهند داد و به مردم ثابت خواهد شد چه کسانی مانع توسعه دموکراسی در ایران‌اند‌.

به‌زعم خوئینی‌ها، این عملکرد سیاسی موجب می‌شود اصلاح‌طلبان دوباره هژمونی از‌دست‌رفته خود را بازیابند. اما سؤال اساسی اینجاست که آیا شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی با این توصیه‌ها دچار پویایی می‌شود و آب رفته به جوی باز خواهد گشت؟ یا وضعیت سیاسی جامعه و اصلاح‌طلبان همچون شنل داستان گوگول است که دیگر وصله برنمی‌دارد. اگر سید‌محمد خاتمی در انتخابات مجلس دهم و دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری دولت روحانی در بین یأس و ناامیدی سیاسی، مردم را با تعبیر تکرار می‌کنم به میدان کشاند و موجب پویایی و تحرک در جناح‌‌های سیاسی اصلاح‌طلب و مردم شد، این پویایی بیش از اینکه از شخصیت او نشئت گرفته باشد، از میان تضادها و درگیری‌های سیاسی و اجتماعی سر برآورده بود و از درک و بیان ضروریات و احتیاجات جامعه بود که موجب چفت‌و‌بست‌شدن این تعبیر با جامعه سیاسی و مردم شد: «شخصیت‌ها اغلب تأثیر عمیقی بر سرنوشت اجتماع دارند، ولی این تأثیر مطابق طبیعت و ساختمان آن اجتماع و مناسبات آن اجتماع با سایر جوامع صورت می‌گیرد». اینک نادیده‌انگاشتن ضروریات اجتماعی و سیاسی، به معنای ندیدن مردم است؛ مردمی که تضادی بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نمی‌بینند. بنابراین اثبات اینکه مخالفان توسعه دموکراسی چه کسانی هستند، اینک چندان دغدغه مردم نیست و کارایی ندارد؛ آن‌هم اثبات برای چه و در برابر چه کسانی. شاید آنچه بتواند مردم را به پویایی وادارد و به سمت جناح‌های سیاسی بازگرداند که زمانی خودشان آنها را برساخته‌اند، ‌درک و بیان شجاعانه ضروریات اجتماعی است. باید با مردم سخن گفت، نه با جناح‌های سیاسی و نه تهدید نهادهای رسمی. برای ایجاد پویایی در مناسبات اجتماعی، باید به مرکز این مناسبات انگشت گذاشت؛ مرکز درد تا بیمار فریاد بزند: «بله، بله همین‌جاست». مرکز درد الان کجاست؟ چرا کسی از مرکز درد سخنی به میان نمی‌آورد؟

از مناسبات اقتصادی، از مناسبات تولید: «مناسبات اجتماعی در نهاد نیروهای مولد و اوضاع ناشی از آن خوابیده‌اند». غیرقابل انکار است که شخصیت‌های سیاسی و سجایای شخصی آنان در رخدادهای تاریخ نقش بسیاری دارند؛ آنچه مهم است حدود تأثیرگذاری این شخصیت‌هاست: «خواص سجایای شخصیت فقط در زمان، فقط در مکانی تا حدودی (عامل) نشر و نمو اجتماعی است که مناسبات اجتماعی در کجا و کی و تا چه حدودی اجازه بدهند که آنها بتوانند (عامل) باشند». اگر اصلاح‌طلبان در شکل‌گیری وضعیت موجود مشارکت نداشتند و سهیم نبودند، توصیه موسوی‌خوئینی‌‌ها اثرگذاری تعیین‌کننده‌ای داشت. اما این عدم تأثیرگذاری که البته هنوز به اثبات نرسیده، نشان از دیرهنگامی، نابهنگامی عمل سیاسی می‌دهد. اگر اصلاح‌طلبان مجددا در پی پویایی دموکراسی‌اند، اصولگرایان نیز درصدد اجرای آن چیزی هستند که آن را سال‌هاست نابسامانی سیاسی می‌خوانند؛ نابسامانی‌ای که خودشان بیش از همه در آن سهیم بوده‌اند. آنان به دنبال «سرنیزه خوب»‌اند. البته مصداق این تعبیر نظامیان نیستند، بلکه تفکری است که به فرد مقتدر و دولت مقتدر نظر دارد و از این ایده برمی‌خیزد که دولت قوی بر دموکراسی اولویت دارد. اصولگرایان در قدرت در حال ایجاد این ضرورت و تفکر در جامعه هستند. اگرچه آنان باور دارند این ایده برخاسته از ضروریات اجتماع است، اما خودشان بهتر از هر کسی می‌دانند که صرفا با آمار حداقلی در انتخابات می‌توانند به این مطلوب دست یابند. از این منظر، توصیه دیرهنگام آقای خوئینی‌ها برای شرکت در انتخابات، معنایی جدی پیدا می‌کند. با اینکه شاید زمینه‌های اثرگذاری وسیع آن محل تردید باشد.


*برای نوشتن این یادداشت از کتاب نقش شخصیت در تاریخ توشته «گئورگی پلخانف» ترجمه زنده‌یاد خلیل ملکی استفاده شده است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها