یک فعال سیاسی اصلاحطلب مطرح کرد:
شکاف بین مسئولیتهای رئیسجمهور و اختیارات این نهاد
غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی اصلاح طلب، در گفتوگو با انصافنیوز گفت: حسن روحانی از شکاف بین مسئولیتهای رئیسجمهور و اختیارات این نهاد صحبت کرده است. این فقط مختص آقای روحانی نبوده است؛ آقای خاتمی، آقای احمدینژاد و روسای جمهور سابق هم این را گفتهاند.
اعتمادآنلاین| غلامحسین کرباسچی فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیر کل حزب کارگزاران درباره اختیارات رئیس جمهور گفت و گویی انجام داده است.
مشروح آن را در ذیل می خوانید:
بارها پیش آمده که حسن روحانی از شکاف بین مسئولیتهای رئیسجمهور و اختیارات این نهاد صحبت کرده است. میزان اختیارات رئیسجمهور چقدر میتواند روی کارآمدی او تاثیر بگذارد؟
این فقط مختص آقای روحانی نبوده است؛ آقای خاتمی، آقای احمدینژاد و روسای جمهور سابق هم این را گفتهاند.
در چه حوزههایی باید به اختیارات رئیسجمهور اضافه شود تا اختیارات او متناسب با مسئولیتهایش شود؟
جواب این سوال را نمیتوان در یک مصاحبهی تلفنی داد. این بحث کارشناسی مهمی است. اساتید حقوق و مسلط به قانون و قانون اساسی باید بدون حب و بغض و جهتگیریهای سیاسی آن را بررسی کنند و درمورد آن تبادل نظر کنند؛ آنها باید از تجربیات دنیا استفاده کنند تا جمعبندی درستی به دست بیاید. حرفهای یک نفر در مصاحبهای کوتاه یا نوشتهی ژورنالیستی زیاد مفید نیست؛ گاهی هم باعث دامن زدن به جنجالهای بیحاصل و دعواهای حاشیهساز میشود. کشور نیاز به کار و تلاش دارد تا زندگی مردم را راه بیندازند. این کار که هر روز سر اختیارات ریاستجمهور و سایر قوا و نهادها جدال بیحاصل شود، دردی را دوا نمیکند و با این کار مشکلی حل نمیشود.
به نظر من در گذشته با همین شرایط و اختیارات در کشور موفقیتهایی بوده و خیلی کارها انجام گرفته است. دولت آقای هاشمی و دولت آقای خاتمی با همین شرایط با همهی نهادها و کانونهای تصمیمگیری و با رهبری کار کرده است. وقتی هم مشکلاتی پیش میآمد بالاخره به شکلی آن را حلوفصل و اداره میکردند.
بحثهای حاشیهساز در این شرایط و با این گرفتاریهایی که مردم دارند کارساز نیست. اینها عموما حاشیهسازی است و ذهنها را منحرف میکند؛ تمام دعوا سر این است که این پست را بگیریم، آن پست را نگیریم، اینجا را بدهیم دست این گروه و آنجا را بدهیم دست آن گروه! اینها مسائلی را از کشور حل نمیکند. اگر قرار باشد در اختیارات رئیسجمهوری و قانون تغییراتی داده شود، نیاز به مطالعه و بررسی دارد؛ نه در مصاحبهای سیاسی درست میشود و نه با نطقهای پیش از دستور یا میان دستور و کارهایی از این قبیل، باید خبرگانی بنشینند و این مسائل را کارشناسی کنند.
میزان اختیارات رئیسجمهوری در چه حوزههایی به کشور آسیب زده و باعث ناکارآمد دانستن این نهاد شده است؟ به عنوان مثال اختیاراتی که رئیسجمهوری در مدیریت صداوسیما دارد تاثیری روی عملکرد او گذاشته است؟
رئیسجمهور میخواهد در صداوسیما چه کار بکند؟! رئیسجمهور آنجا دو نماینده دارد. این نمایندهها آنجا بایستند اگر حرفی دارند بزنند. رئیسجمهور بودجهها و امکاناتی را در اختیار صداوسیما قرار میدهد؛ رئیس صداوسیما در [جلسات هیات] دولت حضور دارد. اگر فکر میکند صداوسیما درست کار نمیکند یا نمایندههایش آنجا کارشان را انجام ندادهاند، خب نیاز به وقت گذاشتن و ایجاد هماهنگی و کار است.
اینطور نیست که رئیسجمهور اختیارات نداشته باشد؛ باید دید به چه دلیلی از اختیاراتشان استفاده نمیکنند. وانگهی اگر معتقدیم که باید تنوع بیشتری باشد و بخشهای خصوصی یا غیرحکومتی کانالها و شبکههای بیشتری داشته باشند که مشکل بیشتر میشود. مگر الان دولت با مطبوعات و فضای مجازی کم مشکل دارد؟ اگر اظهارنظر و اطلاعرسانی، باز و بدون محدودیت باشد کار سختتر میشود.
از این گذشته الان نگاه کنید خیلی از گرفتاریها و مشکلات از صحبتها و اظهارنظرهای رئیسجمهور و وزرا در همین صداوسیما آغاز میشود. گرفتاری از برخوردهای نسنجیده و حرفهای بیپشتوانه و زاید هم کم نیست. نیروهای کارآمد باید بتوانند کشور را اداره کنند. من نفی نمیکنم که اگر واقعا لازم باشد قانون اساسی عوض شود؛ ولی آن هم راهکار دارد و کارشناسان و مجلس خبرگان باید بنشینند و درمورد آن بحث و بررسی کنند. خبرگان اول در ابتدای انقلاب قانون اساسی را تصویب کرد، سپس خبرگان دوم تعیین شدند و تغییراتی را در قانون اساسی دادند؛ حالا هم همان خبرگان و کارشناسان باید این مسائل را بررسی کنند. جوسازی در جامعه و مدام فکروذهن مردم را به اینور و آنور کشاندن، دردی را دوا نمیکند. این کار فقط بهانهای دست مدیرانی میدهد که نمیخواهند یا نمیتوانند کار کنند که بگویند قانون کم بوده است و اختیارات نداشتیم.
آیا اختیارات رئیسجمهوری میتواند تاثیری روی استقبال مردم از انتخابات 1400 بگذارد؟
میزان استقبال از انتخابات به شرایط کلی کشور مربوط است. مردم با یک امیدی آمدند رای دادند و توقع داشتند یک سری کارهایی انجام بشود ولی انجام نشده است؛ طبیعی است که دلسرد شوند. اگر بنا باشد انتخاباتی باشد، باید دید که چگونه میتوان مردم را دلگرم کرد. به نظر من مردم خیلی به این توجه نمیکنند که رئیسجمهور چقدر اختیار دارد یا ندارد که برویم در انتخابات شرکت کنیم یا نه؛ مردم گرفتارند و دنبال حل مشکلات زندگی روزمرهشان هستند. باید امیدوار باشند که در صورت شرکت در انتخابات شرایط به نفعشان میشود و وضعیت بهتری برای زندگیشان تامین میشود.
به نظر شما به چه شکلی میتوان این امیدواری را در مردم ایجاد کرد؟
اینها بحثهایی است که باید نزدیک انتخابات درموردشان صحبت کرد. هر چقدر مردم کار و تلاش مفید از مسئولان ببینند و صداقت و کارآمدی بیشتری احساس کنند خب امیدوار میشوند؛ ولی میبینید که اینها کیمیا شده است.
منبع: انصافنیوز
دیدگاه تان را بنویسید