کد خبر: 438372
|
۱۳۹۹/۰۷/۲۱ ۰۶:۵۹:۰۹
| |

عباس آخوندی و عزت‌الله ضرغامی؛ چپ و راست برعکس / قطعی شدن حضور دو کاندیدا در انتخابات 1400

کسی‌که میان این دو به‌ لحاظ دیدگاه‌های اقتصادی به سیاست‌های دست‌راستی نزدیک است، آن کسی است که با دقتی نسبی باید او را در زمره اصلاح‌طلبان و جناح چپ سیاست ایرانی قرار داد و آن ‌دیگری که در روش‌ها و سیاست‌های اقتصادی، به ‌تعبیری به چپ‌های اقتصادی متمایل است، سیاستمداری است، اصولگرا.

عباس آخوندی و عزت‌الله ضرغامی؛ چپ و راست برعکس / قطعی شدن حضور دو کاندیدا در انتخابات 1400
کد خبر: 438372
|
۱۳۹۹/۰۷/۲۱ ۰۶:۵۹:۰۹

اعتمادآنلاین|

عباس آخوندی و عزت‌الله ضرغامی به ‌فاصله‌ای اندک به فهرست کاندیداهای قطعی انتخابات پیوستند
چپ و راستِ برعکس

گروه سیاسی

از ناظران و تحلیلگران سیاست ایرانی، کم نیستند آنها که معتقدند انتخابات در ایران، به‌خصوص مهم‌ترینش که انتخابات ریاست‌جمهوری باشد -از آنجا که حزبی نیست و کاندیداهای انتخاباتی و البته بسیاری از کنشگران خرد و کلان سیاسی افتخار خود را این می‌دانند که به هیچ حزب و دسته‌ای «وابسته» نیستند- انتخاباتی است احساسی تا منطقی و مبتنی بر اصول و قواعد کار سیاست و به همین دلیل، گمانه‌زنی درباره اینکه درنهایت چه‌کسی و با چه شعار و کدام کمپین انتخاباتی پیروز می‌شود تا همان روزهای پایانی تبلیغات هم ممکن نیست. مسعود میرکاظمی که زمانی در مجلس نهم ازجمله پایداری‌های پارلمان بود و پیش‌تر، مقطعی در دولت احمدی‌نژاد، وزیر نفت مملکت یکی از آن کسانی است که گفته کسی رییس‌جمهور می‌شود که بتواند یک‌هفته، ده روز آخر روی موج انتخابات سوار شود و خود را برساند به میدان پاستور. چنین شرایطی است که باعث می‌شود دست‌کم یکی از چندین و چند روش گمانه‌زنی درمورد اینکه کدام‌یک از سیاستمداران هوای ریاست‌جمهوری در سر دارد، این باشد که موضع‌گیری‌های رسانه‌ای و اظهارنظرهایش را رصد کنیم و ببینیم چقدر بلد است عجیب غریب نطق کند و در گفتن از آنچه می‌تواند سوژه سطحی فضای مجازی و افکار عمومی باشد، به ‌اصطلاح چند مرده حلاج است. البته این اظهارات و افاضات الزاما قرار نیست با ادبیاتی عوامانه و کلامی محاوره مطرح شود و حتی ممکن است در ظاهر با ادبیاتی فاخر و کلامی وزین به عرض مخاطب عمومی برسد اما با محتوایی تا می‌شود از فضای واقعی سیاست ایرانی دور باشد. درواقع این دیگر به سبک و متد آن سیاستمدار وابسته است که حرف‌های عجیبش در آستانه انتخابات، چطور و چگونه صورت‌بندی شده باشند.


این چند روز گذشته -به استثنای خبر درگذشت استاد شجریان- شاید آنچه میان اخبار سیاسی و مشخصا خبرهای حوزه سیاست داخلی، بیش از هر خبری موردتوجه افکار عمومی قرار گرفت، دو گفت‌وگوی ویدیویی بود با دو سیاستمدار؛ سیاستمدارانی که البته شاید جز در اینکه هر دو از سیاستمدارانند و به مردان مشغول به حرفه سیاست، شباهت چندانی باهم نداشته باشند؛ عباس آخوندی و عزت‌الله ضرغامی. یکی اصلاح‌طلب یا به بیان دقیق‌تر سیاستمداری میانه‌رو نزدیک به اصلاح‌طلبان و آن ‌یک، اصولگرا. اولی سیاستمردی با کارنامه و سابقه کار اقتصادی و دیگری سیاستمداری که عمدتا در مناصب فرهنگی کار کرده. یکی تا آنجا که می‌توان از یک سیاستمدار ایرانی در چارچوب نظام سیاسی حاکم انتظار داشت، لیبرال و باورمند به ایده‌های اقتصادی مبتنی بر دیدگاه‌های دست‌راستی اقتصادی و آن‌ یکی، اگرچه مهندسی عمران و مدیریت صنعتی خوانده اما پس از دوران دانشجویی به سویی دیگر رفته با سیاست‌های اقتصادی نسبتا بیگانه است اما از آنجا که از معدود دانشجویان خط امام فعال در غائله تسخیر سفارت امریکاست که اصلاح‌طلب نیست، می‌توان گفت که بیشتر به طیف چپ اقتصاددانان نزدیکی دارد و جالب‌تر اینکه، کسی‌که میان این دو به‌ لحاظ دیدگاه‌های اقتصادی به سیاست‌های دست‌راستی نزدیک است، آن کسی است که با دقتی نسبی باید او را در زمره اصلاح‌طلبان و جناح چپ سیاست ایرانی قرار داد و آن ‌دیگری که در روش‌ها و سیاست‌های اقتصادی، به ‌تعبیری به چپ‌های اقتصادی متمایل است، سیاستمداری است، اصولگرا.


عباس آخوندی و عزت‌الله ضرغامی اما با وجود این نکات افتراق، تنها در این خلاصه نمی‌شود که هر دو از مردان سیاست ایرانی‌‌اند و هر دو در این یکی، دو روز گذشته در گفت‌وگوهایی ویدیویی، از حال و اوضاع امروز و البته فردای ایران و ایرانیان گفته‌اند. آنچه آخوندی و ضرغامی را حالا در آستانه انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری، کنار هم قرار می‌دهد، این است که نام هر دو را می‌توان از فهرست بلند کاندیداهای احتمالی 1400 خارج کرد و در فهرستی مختصر نوشت که بالای آن این عنوان درج شده: «کاندیداهای قطعی انتخابات 1400» چه آنکه 8 ماه و 7 روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری، اگرچه شاید بتوان دست‌کم از 30 سیاستمدار و دست‌بالا تا حدود 50 نفر را به عنوان کاندیداهای احتمالی این انتخابات سرنوشت‌ساز ردیف کرد اما آنها که تا به اینجای کار این گمانه‌زنی‌ها را تایید کرده یا راسا از عزم‌شان برای کاندیداتوری سخن گفته‌اند، حتما کمتر از انگشتان دو دست است. کاندیداهایی که حالا با اعلام رسمی ضرغامی که چند روزی پس از اعلام کاندیداتوری آخوندی صورت گرفته، می‌توانند ازجمله مهم‌ترین گزینه‌های فهرستی باشند که تا به اینجای کار شاید جدی‌ترین اعضایش، حسین دهقان و محمد غرضی باشند.


«اعتماد» چندی پیش در گزارشی که با تیتر «رضا خاتمی می‌آید؟» منتشر شد، به گزینه‌های احتمالی حزب اتحاد ملت پرداخت و از احتمال انتخابات این حزب اصلاح‌طلب به عنوان تشکیلات سیاسی گروهی از کنشگران که دست‌کم از دو دهه پیش تاکنون، بارها در مطبوعات فارسی -در مقایسه با کارگزاران سازندگی- به عنوان «بال چپ جناح چپ سیاست ایرانی» مطرح شده، پرده برداشت. گزینه‌هایی که البته همگی در طول رضا خاتمی به عنوان گزینه اصلی قرار داشتند اما شاید کسی که حضورش در این جمع، بیش از دیگران محل ‌تعجب بود، کسی نبود مگر عباس آخوندی؛ سیاستمداری چنان‌که گفتیم با دیدگاه‌های لیبرالیستی که اگر به‌ جای آنکه او را اصولگرایی میانه‌رو نزدیک به چهره‌هایی چون ناطق‌نوری و علی لاریجانی دسته‌بندی کنیم، بخواهیم با اغماض در جمع اصلاح‌طلبان قرار دهیم، بهتر است از او به عنوان گزینه‌ای نزدیک به کارگزاران سازندگی یاد کنیم، نه اتحاد ملت. آن‌هم در روزهایی که اتحادی‌ها پیرو حوادث دی ‌ماه 96 و آبان 98، تمرکز خود را بر مشی مبتنی بر عدالت اجتماعی قرار داده و به‌ویژه در رویکردهای اقتصادی، به سیاست‌های سوسیالیستی گرایش پیدا کرده‌اند. با این همه اما درحالی که کارگزارانی‌ها به‌مراتب بیش از اتحادی‌ها خواهان معرفی کاندیدای انتخابات هستند، به ‌نظر می‌رسد چندان تمایلی به چهره‌ای چون آخوندی ندارند و ازقضا این اتحادی‌ها و به تعبیر دقیق‌تر طیفی خاص و البته اقلیت در حزب اتحاد است که خواهان حمایت از وزیر مسکن هاشمی و وزیر راه روحانی است. طیفی که شبیه به آنچه از نهضت آزادی می‌شناسیم، بیش از اغلب اعضای حزب اتحاد به سیاست‌های اقتصادی لیبرالیستی باور دارد. آخوندی اما علاوه بر تاکید موکد بر این دست سیاست‌های اقتصادی، به‌ لحاظ گفتمانی از یک تفکر دیگر نیز به‌صراحت سخن گفته و می‌گوید. دیدگاهی که به اندیشه «ایرانشهری» شهره است و برگرفته از آرا و افکار نویسندگانی چون سیدجواد طباطبایی.


آن‌سوی این میدان انتخاباتی اما اوضاع نه‌تنها به این میزان جدی و مبتنی بر اندیشه‌های فکری و فلسفی نیست، بلکه حتی از آنچه از سیاستمداری در چارچوب جمهوری اسلامی انتظار می‌رود هم خودمانی‌تر است. عزت‌الله ضرغامی که اگرچه عمران و مدیریت صنعتی خوانده و کار غیردانشگاهی را نیز با سپاه پاسداران شروع کرده اما خیلی زود به وزارت ارشاد و حوزه فرهنگ رفته و امروز بیش از هر چیز به عنوان رییس اسبق صداوسیما شناخته می‌شود. ضرغامی البته پس از پایان دوران ریاست بر ساختمان شیشه‌ای، بیش از همیشه سیاسی شد و برخلاف آنچه در زمان مدیریت بر صداوسیما نشان می‌داد، سیاستمداری خودمانی و بذله‌گو. موضوع اما فقط این نبود که او می‌خواست اصولگرایی متفاوت باشد. ضرغامی با رفتار و کردارش، به‌خصوص زمانی که با حسین کروبی و ابطحی و احمدی‌نژادی که دیگر خود را اصولگرا نمی‌دانست، همنشین شد، به‌نحوی در فضای سیاسی-رسانه‌ای عمل کرد که انگار حتی بنا نداشت به عنوان یک سیاستمدار اصولگرا شناخته شود. روش و مرامی که شاید اوج آن را در همین گفت‌وگوی ویدیویی اخیر می‌بینیم. ضرغامی مدل 1400 که با ادبیات «شاخ‌های اینستاگرامی» از سیاست می‌گوید و البته همزمان از «پلنگ‌هایی» که او معتقد است تنها باید ایستاد و تماشای‌شان کرد و از آنها -و با یک ممیزی موردی درلحظه، از حرف‌های آنها- لذت برد! کاندیدایی که می‌گوید دست‌کم یک سال است که به‌طور منظم سرگرم برگزاری جلسات کارشناسی با تمرکز بیشتر بر مسائل اقتصادی است و بعید نیست حتی محمدجواد ظریف، «نماد نگرشی خاص در دیپلماسی ایران» را لااقل در مقام «کارشناس حوزه سیاست‌خارجی» به کار گیرد. سیاستمداری که برخلاف اغلب رقبایش، نگرانی چندانی از تایید صلاحیت و عبور از سد نظارت استصوابی شورای نگهبان هم ندارد و خیالش از رای مثبت 5 فقیه و 6 حقوقدان شورای نگهبان آسوده است و اگر ردصلاحیت شود، علت آن است که «آملی لاریجانی هم عضو شورای نگهبان است.» این‌هم احتمالا به این دلیل که او همین اواخر و در جریان رسیدگی به پرونده اکبر طبری، معاون اجرایی رییس پیشین قوه قضاییه، گفته بود که «آملی لاریجانی نمی‌تواند بگوید فساد طبری به او مربوط نیست!» و اگر این یکی را هم نگفته بود، احتمالا با 12 رای تایید صلاحیت می‌شد!

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها