محمد درودیان، پژوهشگر تاریخ جنگ، در گفتوگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین» پاسخ داد:
صدام چه شخصیتی داشت؟
محمد درودیان، پژوهشگر تاریخ جنگ، در مورد شرایط حاکم بر عراق در زمان حمله به ایران گفت: تحولات داخل عراق- آن خطی که شورویها با منابعی که داشتند و حزب توده در روزنامه به مردم میگوید- جریانی که در عراق اتفاق میافتد با جابهجاییها، سرکوب کمونیستها، حذف نیروهای کمونیست توسط صدام، نشانه گرایش صدام به غرب است که به نظرم این گرایش به فرانسه بوده تا آمریکا و این گرایش در آن تقویت میشود.
اعتمادآنلاین| محمد درودیان، پژوهشگر تاریخ جنگ، در گفتوگو با اعتمادآنلاین در مورد شرایط حاکم بر عراق در زمان حمله به ایران گفت: تحولات داخل عراق- آن خطی که شورویها با منابعی که داشتند و حزب توده در روزنامه به مردم میگوید- جریانی که در عراق اتفاق میافتد با جابهجاییها، سرکوب کمونیستها، حذف نیروهای کمونیست توسط صدام، نشانه گرایش صدام به غرب است که به نظرم این گرایش به فرانسه بوده تا آمریکا و این گرایش در آن تقویت میشود.
بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*شباهت شخصیت صدام حسین و رژیم حاکم در عراق در آن مقطع زمانی چقدر شبیه گفتمان انقلابی ما بوده؟ یعنی صدام یک چهره ایدئولوژیکمحور بوده یا اینکه نه؟
من چون روی این تحقیق نکردم چیزی برای گفتن ندارم. من روی شخصیت صدام تحقیق نکردم که عرض کنم به چه ترتیب بوده. ولی یک نکته تاریخی را بگویم به این بحث کمک کند. ببینید تحولات داخل عراق- آن خطی که شورویها با منابعی که داشتند و حزب توده در روزنامه به مردم میگوید- جریانی که در عراق اتفاق میافتد با جابهجاییها، سرکوب کمونیستها، حذف نیروهای کمونیست توسط صدام، نشانه گرایش صدام به غرب است که به نظرم این گرایش به فرانسه بوده تا آمریکا و این گرایش در آن تقویت میشود.
اصلاً چرا حسن البکر را برکنار کردند صدام آمد؟ صدام که قرارداد 75 را هم امضا کرد و همه میگفتند مردم دوم عراق! من معتقدم یک اختلاف نظری در درون حزب بعث بود که با ایران به توافق برسیم یا استفاده کنیم از فرصت انقلاب در ایران که مساله تاریخیمان را با ایران حل کنیم.
حسن البکر دارای نظر اول بود و لذا در آن دورهای که بود تندروی نکرد. برکناری حسن البکر در تیر یا مرداد سال 58، نشانه آشکاری از تغییر راهبرد عراق در برابر ایران، از یک رقابت، برخورد تساهل، خصومت در مسائل مختلف، به جنگ با آمدن صدام شد. چنانچه کمتر از 2 ماه بعد از این خبری که ما در شهریور داشتیم که عراق در حال آماده شدن است دلالت دارد بر یک دوگانگی که در درون عراق بود و صدام که نماینده جنگ بود. منتها این شائبهای که فکر میکنند در جنگ، ایران مقصر بوده- مثلاً خود نهضت آزادی و کتابهای آقای منوچهر پارسادوست را باید دوستان بخوانند- این بحثها را طرح کردند که بله، این شعارهایی که ما دادیم؛ یعنی درست حرف عراق را میزنند. ادلهای که عراق برای حمله به ایران استناد میکند همینها را میگوید. من یک بار از این دوستان سوال پرسیدم. گفتم جنگ چه سالی تمام شد؟ گفتند 67. صدام که عراق را اشغال کرد آمریکا چه زمانی به صدام حمله کرد؟ 2 سال فاصله زمانی است. در این فاصلهای که تا آمریکا به عراق حمله کند و تا صدام ساقط شود، یک فاصله زمانی است. ما در این فاصله زمانی مقر منافقین را بارها هواپیما رفت و خمپاره زدیم. چرا بین ما ایرانیها جنگ نشد؟ شعار موجب جنگ میشود، ولی حمله به مقر آمریکا در خاک عراق، پایگاه اشرف در عمق خاک عراق، چرا موجب جنگ نمیشود؟ پس شعار و اینها که دلیل جنگ نمیشود. یک.
دوم ادله خود صدام این است که ما قرارداد 75 را امضا کردیم، بحث اروند بوده و یک سری مناطقی که در زین القصیم بوده و ایران عقبنشینی نکرده. ما به این دلیل حمله کردیم. این ادله هم جواب دارد. اولاً قرارداد 75 کاملترین قرارداد حقوقی است که مناقشات 2 کشور را پیشبینی میکند. قرارداد مکمل دارد که در آن مکمل میگوید ایران و عراق اختلافاتشان را چطوری حل کنند. بعد هم میگوییم بسیار خوب، نشد، میخواستید به ایران حمله کنید. حمله باید محدود به تصرف نظامی همان مناطق مورد اختلاف باشد. حمله سراسری به عمق خاک ایران، به تمام فرودگاههای ایران، این با آن چه نسبتی دارد؟ پس بنابراین ما نباید اگر چیزی ناراحتمان میکند، کسی را قبول نداریم، روایتی را بپذیریم که آن روایت مبنای تاریخی ندارد و سوالات را از آن خاستگاه بگوییم.
**مشروح این گفتوگو را اینجا ببینیم و بخوانیم.
دیدگاه تان را بنویسید