اکبر ترکان:
مجلس، قوه مجریه نیست / رئیس مجلس نباید در سفر استانی دستور اجرایی بدهد
اکبر ترکان، عضو حزب اعتدال و توسعه گفت: مجلس، قوه مجریه نیست. کار مجلس قانون گذاری صحیح و نظارت بر اجرای قانون است؛ اگر در سفرهای استانی پی بردند که یک قانونی در مرحله نظارت خوب اجرا نشده است و اگر این را کنترل کردند تا خوب اجرا شود، این مفید است.
اعتمادآنلاین| بار و بندیلشان را میبندند و با یک هیات همراه و حداقل یک دوربین عکاسی به راه میافتند از این شهر به شهر دیگر و از این استان به استان دیگر؛ حکایتی که در رفتار برخی از مسئولان در همه ادوار میتوان مشاهده کرد البته در برخی با شدت بیشتر و در برخی کمتر.
در این میان اگر صدای پای انتخابات هم به گوش برسد که دیگر اغلب پا در رکاب میشوند تا هر طور شده است رای را حتی در دورترین نقاط کشور به دست بیاوردند اما سوال اینجاست سفرهای استانی در معادلات مدیریتی کشور کدام نقطه و جایگاه را به خود اختصاص میدهد؟
اکبر ترکان که زمانی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در دولت اول هاشمی و وزیر راه دولت دوم او بود درباره سفرهای استانی سران قوا میگوید: «در زمان باهنر و رجایی سفرهای استانی وجود داشت اما آن زمان برای حل مشکل بود اما سفرهای استانی که امروز اتفاق میافتد به یکسری از کارهای سیاسی تبدیل شد که از ماهیت خودش دور شد.»
او در این گفت و گو از مشاهداتش در سفرهای استانی و رفتار برخی مقامات که اسکناس 50 هزارتومانی بین افرادی که آمده بودند توزیع میکردند گفت.
سفرهای استانی از زمان احمدینژاد اوج گرفت و حتی نامههای مردمی هم دریافت میکردند و امروز هم رویه سفرهای استانی را از سوی سران قوا به ویژه رئیس مجلس مشاهده میکنیم این سفرهای استانی چه جایگاهی در سیاست ما دارد؟
مگر ما سفرهای استانی شهید باهنر و شهید رجایی را نداشتیم آنها به سفر میرفتند بدون انگیزه تبلیغاتی و واقعا برای حل مشکلات آن منطقه چاره اندیشی میکردند. بنابراین باید گفت سفرهای استانی به ذات خودش حل کننده مشکلات است و موجب تعامل مستقیم و شناخت نزدیک مساله می شود، اما یکسری رفتار سیاسی هم همراه آن است.
درواقع باید گفت سفرهای استانی برای شناخت نزدیک مساله خیلی مفید است که مقامات تصمیم گیرنده مرکز بدانند که استان ها با چه مسائلی مواجه هستند. من از سال 60 تا سال 64 استاندار بودم؛ آن زمان این سفرها خیلی مؤثر بود چون مسائل مناطق به وزرا منتقل می شد و وزرا نیز به حل این مسائل منطقه ای کمک می کردند. بعدها هم که این کار در دولتهای بعدی ادامه پیدا کرد همین نقش را داشت؛ هدف این بود که با مساله رو در رو شوند و تصمیم مناسب اتخاذ کنند. اما در دوره های بعدی به یکسری از کارهای سیاسی تبدیل شد که از ماهیت خودش دور شد؛ مثلا بعضی ها مراجعه می کردند و زمانی که یک چیزی می گفتند دست در جیبشان می کردند و یک اسکناس 50 هزار تومانی می دادند.
برخی مسئولان در سفر استانی اسکناس 50 هزار تومانی به مردم می دادند
من شاهد بودم که بعضی از رؤسا در سفرهایشان زمانی که مردم از آنها تقاضایی داشتند دست در جیب می کردند و یک اسکناس 50 هزار تومانی می دادند یا مثلا یک سرمایه گذار پتروشیمی در عسلویه نامه ای برای رؤسای بازدید کننده نوشته بود و این نامه به صورت اتوماتیک به آنجا رفته بود و روی آن یک یادداشتی گذاشته بودند که کار شما به جریان افتاد و یک اسکناس 50 هزارتومانی هم ضمیمه آن کرده بودند و برای آن سرمایه گذار فرستاده بودند و آن شخص یک سرمایه گذار پتروشیمی و یک میلیاردر بود و برایش سؤال پیش آمده بود که این 50 هزار تومان برای چیست، معلوم بود که اصلا محتوای نامه او را نخوانده اند.
اینها زمانی که تعداد نامه ها زیاد می شد اصلا نامه ها را نمی خواندند، در سفرهای استانی نامه ها را با گونی جمع می کردند و زمانی که گونی ها را به اینجا می آوردند آن را به دفتر می بردند و تعدادی از بچه ها تند تند بدون اینکه نامه را بخوانند آن را مهر می کنند و با یک اسکناس 50 هزار تومانی برای آن شخص ارسال می کردند و این کار را برای این می کردند چون عموما متقاضی کمک مالی بودند و آنها هم برای آنها یک 50 هزار تومانی می فرستادند. همین اتفاق برای یکی از سرمایه گذران هم افتاده بود که یک 50 هزار تومانی با یک یاد داشت برایش رفته بود، بنابراین این سفرها کجا و سفرهای اول پیروزی انقلاب کجا؟ خیلی باهم تفاوت دارند. اینها در ماهیت خودش خوب و مفید است ولی به تدریج از ماهیت خودش دور شده است و تبدیل به یکسری مسائل تشریفاتی شده است.
چه اتفاقی افتاد که این سفرهای استانی از آن هدف اولیه اش فاصله گرفت؟ یعنی چه اتفاقی افتاد که بین سفرهای استانی شهید رجایی و باهنر تا امروز تفاوت ایجاد شد؟
آن زمان برای حل مساله به سفرهای استانی می رفتند و دیدارهای مردمی و دنبال ماشین دویدن و ... نداشت. ما الان یکسری روابط داریم که معلوم نیست چقدر درست است؛ آیا مردم ما باید پا برهنه به دنبال ماشین مقامات بدوند؟ این کار تحقیر مردم است و سبک شدن آنها را به دنبال دارد، این احترام به مردم نیست.
زمانی که ماشین یکی از مقامات در خیابان می آید دیده اید که چه اتفاقی می افتد؟ یا مثلا در استادیوم برای دیدار مردمی می روند و مردم آنجا ایستاده اند ،می گویند شما از ساعت 9 آمده اید؟ می گوید نه! می گویند از 8 آمده اید؟ از 7 آمده اید و ...؛ اینها نماد مقاومت نیست و چیز بیخودی از آن در می آید. به نظر من آن مدلی که در اول پیروزی انقلاب بود که دولت و وزرا به مناطق می رفتند و مدیران و مسؤلان مناطق می نشستند و مهمترین مسائل منطقه را پهن می کردند و برای آن تصمیم می گرفتند، خیلی بهتر بود.
بعدها همان بودجه های استانی که خود اینها در استان ها تصویب کرده بودند را فهرست کردند و همراه رئیس جمهور که به استان می رفتند، این فهرست بودجه را که برای خودشان بود و نیاز نبود که منتش را بر سر کسی بگذارند، را می خواندند و مثلا می گفتند که در این سفر تصمیم گرفتیم که 6 تا را 8 تا کنیم، ما از این طرف خجالت می کشیدیم که اینها که در بودجه ها خودشان است و اصلا نیاز به گفتن ندارد.
سفرهای استانی باید کارکرد حل مساله داشته باشد نه کارکرد پوپولیستی
با این حساب می توانیم بگوییم که الان کارکرد این سفرهای استانی بیشتر از اینکه کارکرد مدیریتی داشته باشد کارکرد پوپولیستی دارد. درست است؟
بهتر است به جای کارکرد مدیریتی از کار کرد حل مساله استفاده کنیم، اینها قرار بوده که کارکرد حل مساله باشد اما الان کارکردهای پوپولیستی دارد.
چطور میتوان این سفرهای استانی را به محور اصلی خود یا همان کارکرد حل مسئله بازگرداند؟
نمی خواهم بگوید اثرگذاری سفرهای استانی این روزهای مقامات صفر است، اما این با چیزهای دیگری قاطی شده است. البته این را بگویم که اصل آن لازم و ضروری است و کجی های آن را باید اصلاح کرد.
از دغل بازی و فیلم بازی کردن در سفرهای استانی پرهیز شود
این کجی ها کجا و چگونه باید اصلاح شود؟
این کجی ها باید به صداقت و درستی و راست گویی تبدیل شود و باید از دغل بازی و فیلم بازی کردن برای مردم پرهیز کنیم. ما به جای نان و پنیر باید روی واقعیت هایی بیاییم که مشکل مردم را حل می کند.
تحلیلی از سفرهای استانی آقای قالیباف دارید چیست؟ به نظر شما چقدر آن قرار است در کارکرد مخصوص به خودش باشد و چقدرش می تواند پوپولیستی باشد؟
من نمی دانم نقش قانون گذار یا رئیس مجلس در سفر استانی چیست و دارم در مورد آن فکر می کنم تا بفهمم که رئیس مجلس و قانون گذار در سفر استانی چگونه می تواند کمک کند.
رئیس مجلس نباید در سفر استانی دستور اجرایی بدهد
این هم برای خودش یک مساله است، چون در سفرهای استانی معمولا یکسری وعده هایی داده می شود که بار هزینه ای برای دولت دارد و یک مقداری این قضیه منافات پیدا می کند. آیا این سفرها می تواند برای دولت هزینه زا باشد؟
مجلس، قوه مجریه نیست. کار مجلس قانون گذاری صحیح و نظارت بر اجرای قانون است؛ اگر در سفرهای استانی پی بردند که یک قانونی در مرحله نظارت خوب اجرا نشده است و اگر این را کنترل کردند تا خوب اجرا شود، این مفید است. اگر به نتیجه رسیدند که قانونی وجود دارد که نقایصی دارد و باید ابعاد این نقص را برطرف کرد، این هم خوب است؛ منتهی اگر تصمیم گرفتند و گفتند که ما دستور می دهیم اینجا جاده بسازند، این مداخله در کار قوه مجریه است.
4 سال حقوق نمایندگی جوابگوی خرج تبلیغات انتخاباتی است؟
آقای ترکان الان بحث خود نماینده ها هم است، اینکه نماینده یک حوزه سفرهای استانی به حوزه های دیگر دارد، به نظر شما این کار چقدر می تواند تعریف شده باشد و اینکه آیا می شود به این قضیه نگاه مثبت داشت یا بحث انتخاباتی بودن آن مطرح می شود؟
مداخلات نماینده ها در امور اجرایی مثل این است که در از پاشنه خارج شده است، مثلا نماینده ای که در یک منطقه ای رای می آورد اگر در دوران رقابت انتخاباتی اش، مدیرکلی کارهایی که این فرد مورد نظرش بوده و به نفعش بوده است را انجام نداده باشد، بعد از رای آوردن با تمام ظرفیت به سمت خط عوض کردن آن مدیر کل می رود. چون او می خواسته این کارها را به نفع او انجام دهد، اما یا نکرده است یا به نفع رقیبش انجام داده است؛ بنابراین آن کسی که رای آورده است می رود تا ریشه او را بکند و این یک تعداد از مداخلات است و فقط در حد مدیر کل نیست، آنها وارد شرکتها می شوند و تا جایی به شرکتها فشار می آوردند که مثلا این آقا را باید مدیر خرید بگذارید یا این آقا را باید مدیر فروش بگذارید (موارد آن را دیده ام)؛ آیا به نظر شما اینکه آنها فشار وارد می کنند تا فرد مورد نظرشان در سمت هایی که می گویند قرار بگیرند برای ثواب آن است؟ یا از آن آقا یک انتظاراتی دارند؟ خرج انتخابات را چه کسی می دهد؟ به نظر شما 4 سال حقوق نمایندگی جوابگوی خرج تبلیغات انتخاباتی است؟
نه به هیچ عنوان حقوق نمایندگی به اندازه هزینه انتخاباتی نیست و...
پس طرف از کجا می تواند خرج تبلیغات انتخابات را بدهد؟ به نظر شما آیا ارث پدر مرحومشان را خرج می کنند؟ یا از یک افرادی این پول را می گیرند؟ و آیا آن افراد این پول هزینه تبلیغات را برای ثواب آن می دهند که خداوند در آخرت به آنها اجر دهد؟ یا این پول ها را می دهند تا بعد از اینکه طرف رای آورد به او بگویند حاج آقا سلام علیکم، من همانی هستم که آنجا آن کارها را کردم!
آیا او باید برای آن فرد جبران کند یا خیر؟ بنابراین آن فردی که رای آورده است دست آن کسی که هزینه تبلیغاتش را داده است می گیرد و به اتاق من می آورد و می گوید که مثلا فلان پروژه را به این آقا دهید، پس کسی برای دعا و ثواب کاری برای کسی انجام نمی دهد. این کار یکجور داد و ستد است که در دنیا راه حل دارد؛ در دنیا قانون گذاشته اند که همه کسانی که در رقابت های انتخابات شرکت می کنند باید ترازنامه دهند و آشکارا بگویند که از چه کسانی پول گرفته اند و آن پول را برای چه مواردی مصرف کرده اند.
مثلا اگر شما از یک شرکتی پول گرفته باشید و او به انتخابات شما 10 میلیون کمک کرده باشد، اگر فردا روزی ببینند که شما به سمت این شرکت لاستیک سازی رفته اید، همه می فهمند که یک مساله مشکوکی در کار است؛ در دنیا قانون وجود دارد و به نظر من ما باید این قانون را محکم کنیم که هرکسی که کاندیدا می شود باید به دادستان ترازنامه دهد و آشکارا بگوید که از چه کسانی کمک گرفته است و آن را کجا خرج کرده است که اگر این اتفاق بیفتد احتمال فساد پایین می آید.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید