اوباما گفت حاج قاسم دشمن ماست اما به او احترام میگذاریم / سردار سلیمانی بغداد را نجات داد
یکی از نخست وزیران وقت عراق گفت با اوباما جلسه داشتم او گفت این(منظور سردار سلیمانی) دشمن ماست ولی برای او احترام قائل هستم.
اعتمادآنلاین| بخشهایی از صحبتهای حسن داناییفر، سفیر پیشین ایران در عراق، در برنامه تلویزیونی دستخط را میخوانید:
*سوریه می تواند یکی از بهترین بازارهایی باشد که تجار ما در آن حضور پیدا کنند. سوریه از نظر موقعیت جغرافیایی به گونه ای است که به بازارهای زیادی ارتباط دارد. فعالیت هایی که اخیراً در سوریه توسط تجار ما شروع شده، از جمله راهاندازی ساختمان 11 طبقه مرکز تجارت ایرانیان در دمشق، یکی از اقدامات قابل توجه و خوبی بود که صورت گرفته است. در داخل سوریه، شرایط به گونه ای است که هنوز دیگران نتوانستهاند وارد شوند.
*حتی روسیه هم نتوانسته وارد شود. در روابط بین ترکیه و سوریه هم، قوانین موجود سوریه در حال حاضر ورود کالا و معاملات اقتصادی با ترکیه را ممنوع کرده است.
*چین هم خیلی علاقهمند است که در بازار سوریه حضور یابد، به خصوص بعد از سفری که آقای ولید معلم وزیر خارجه سوریه 17 ماه قبل به پکن داشت، در آنجا توافقاتی صورت گرفت و علاقهمند هستند در این بازار حاضر باشند ولی شرایط امنیتی، استانداردهای امنیتی، وضعیت اقتصادی سوریه تا الان به گونه ای است که آنچنان نتوانسته اند در بازار سوریه وارد شوند.
*خوشبختانه در عراق بیش از 17-16 سال است که استمرار دارد و بزرگترین بازار صادراتی ما هم الان عراق است که بیشترین خطوط لوله ای که ما گاز به خارج از ایران صادر می کنیم به عراق است.
*در حوزه خدمات فنی و مهندسی ما تا قبل از داعش حضور بسیار خوبی داشتیم. بیش از 75 درصد بخش خدمات فنی و مهندسی کشور ما که به بیرون از ایران رفته بود، در عراق بود، بیش از 4 میلیارد دلار پروژه در آنجا وجود داشت، اما الان متوقف است و امیدواریم هرچه سریعتر شرایط عراق و درآمدزایی عراق به گونه ای شود که کار ادامه یابد.
*رقیب سنتی ما در عراق ترکیه و چین است. کشوری مانند عربستان، با نگاه های سیاسی اصرار دارد در بازار عراق وارد شود. تلاش های زیادی کرده است، اما فعلاً با رقبایی مانند ایران، ترکیه و چین فاصله زیادی دارد.
*داعش داشت پائین میآمد. مانند بهمن داشت پایین میآمد؛ صلاح الدین، تکریت و شهرها یکی پس از دیگری سقوط می کرد. وقتی حاج قاسم وارد این داستان شد، همان روز بعدازظهر یک ستونی به سمت منطقه خالف در شمال بغداد، به سمت تاجی راه انداخت. چند نفر از مسئولین عراقی هم همراه او بودند. این پیامی داشت که به سمت دشمن رفت و اجازه نداد، دشمن به سمت بغداد بیاید.
*حاج قاسم را باید خدا نگه میداشت، آن روز در کمین افتادند. درگیری شد و ماشینی که حاج قاسم بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت. کلاش بود، گلوله های دور نبود. چون یک بهمریختگی و آشفته بازاری بود. البته همان زمان به من گفت شما اربیل بروید، اما فضای روحی و روانی بهم ریخته بود. در همان ساعات، دائم یک جلسه ای در نخست وزیری تشکیل شد و من در آن جلسه بودم. مدام اخبار میآمد و به کسی که در جلسه بود می داد.
*یک هفته قبل از شهادت سردار سلیمانی، بنده و یکی دیگر از همکاران از یک عملیاتی که امریکایی ها بدنبال ترور حقیر و یکی از دوستان بود، با دخالت ایشان و برنامهریزیهایی که انجام داد عملاً نجات پیدا کردیم. من این گلایه را داشتم، وقتی شهید شد، گفتم اجازه ندادید ما برویم ولی خودتان رفتید.
*حداکثر استراحت ایشان در روزهای آخر سه تا سه ساعت و نیم در روز بود.
*حاج قاسم معمار مقاومت است و این مقاومت را ایجاد کرده است. از مدیترانه تا ...، از شمال اقیانوس هند الی قفقاز، این مقاومت را ایجاد کرده است. این واقعیت است و همه اقرار کرده اند. دشمنان حاج قاسم این را بیان کرده اند. یک زمانی یکی از نخست وزیران وقت عراق گفت با اوباما جلسه داشتم او گفت این دشمن ماست ولی برای او احترام قائل هستم. آقای نخست وزیر گفته بود آقای رئیس جمهور اوباما، فرق نیروهای شما با نیروهای ایرانی در این است که ژنرال های شما 300-200 کیلومتر با فاصله از جبهه میخواهند بجنگند، ولی ژنرال ایرانی، ارشدترین ژنرال در خط مقدم میجنگند؛ منظورش حاج قاسم بود.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید