کد خبر: 442235
|
۱۳۹۹/۰۸/۱۰ ۱۳:۰۹:۰۰
| |

شهیندخت مولاوردی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی نوشت:

اعظم طالقانی الهام‌بخش بسیاری از زنان و دختران ایران شد

فعال سیاسی اصلاح‌طلب نوشت: اعظم ظالقانی با درک اهمیت اقدامات بنیادی و زیرساختی و وقوف بر آن، یک تنه بار به چالش کشیدن اصل115 قانون اساسی را به دوش کشید و تفسیر شفاف واژه رجل سیاسی که 4دهه پیش به لطف واضعان قانون اساسی در عِداد شرایط داوطلبان ریاست‌جمهوری جاخوش کرده است را به دغدغه همیشگی‌اش مبدل کرد و‌ از این منظر الهام‌بخش بسیاری از زنان و دختران سرزمین‌مان شد.

اعظم طالقانی الهام‌بخش بسیاری از زنان و دختران ایران شد
کد خبر: 442235
|
۱۳۹۹/۰۸/۱۰ ۱۳:۰۹:۰۰

اعتمادآنلاین| شهیندخت مولاوردی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی به مناسبت یکمین سال درگذشت اعظم طالقانی نوشت: در آستانه ا‌ولین سالگرد درگذشت بزرگ زن تاریخ معاصر ایران؛ اعظم علایی‌طالقانی، به‌رغم آنکه مدت‌هاست حس و‌ حال گفتن و نوشتن نیست و قلم چندان یاری نمی‌کند، اما از باب ادای دین، این‌ مناسبت را بهانه می‌کنم برای پرداختن به ‌ابعاد دیگری از شخصیت چندوجهی او. در این یک‌سال از این بانوی خستگی‌ناپذیر سخن‌ها بسیار رفته، هرچند هنوز حق مطلب آنچنان که باید و شاید ادا نشده است و صد البته تاریخ و آیندگان به عظمت نام و راه و مرام او شهادت خواهند داد، اما با تامل و مرور مجدد کارنامه و تجربه زیسته خانم طالقانی به نظرم دو ویژگی ایشان بارز و برجسته می‌شود:


اول- مهارت فوق‌العاده در ایفای نقش‌های چندگانه و توانایی تمرکز بر چندین کار در آنِ واحد که یکی از ویژگی‌های مهم مدیریت به سبک‌ زنانه (و نه فقط مدیران زن) هم‌ به شمار می‌رود؛ به نوعی که در قامت یک ابرزن ظاهر می‌شود نه به معنایی که از آن به «یه پا مرد بودن» مستفاد می‌شود!


خانم‌ طالقانی همزمان و در کنار تمام مسوولیت‌های اجتماعی که همه نوعش را از حزب و رسانه و موسسه و شرکت تعاونی و امور خیریه، آموزش و شرکت در مجامع بین‌المللی و... تجربه کرد، لحظه‌ای از مسوولیت مادری و به ویژه مراقبت از فرزند بیمارش غفلت نکرد و بی‌جهت نبود که رتق و فتق امور و تماس‌های تلفنی‌اش را به پاسی از شب موکول می‌کرد.


به جرات می‌توان گفت تلاش در تلفیق و سازگاری بین ‌این‌ مسوولیت‌ها و جمع بین سطوح مختلف آن به او تاب و توان مادرانه و قدرت مضاعفی برای دفاع جانانه از حقوق اساسی و انسانی شهروندان تا واپسین روزهای عمر بخشیده بود، تا جایی که دیگر حتی جسم و پاهای او یارای همراهی‌اش را نداشت و از اراده و همت بلندش جا مانده بود.

دوم- «سیاست‌ورزی امیدوارانه» که از خودشان این عبارت را وام گرفته‌ام و در آخرین گفت‌وگوی رسانه‌ای‌اش بر آن تاکید کرده است، آنجا که می‌گوید: «نمی‌توان بدون امید در سیاست ماند... باید به مردم اعتماد کرد... نمی‌توانیم نشاط را از این نسل بگیریم...» تم و موضوع ویژه‌نامه یک‌سال پیش نشریه پیام ابراهیم به مناسبت چهلمین سالگرد رحلت آیت‌الله طالقانی همزمان با برگزاری همایش «طالقانی و زمانه ما» که برنامه‌ریزی‌های لازم آن‌ را در زمان حیات‌شان انجام داده بودند، همین عنوان را داشت؛ شیوه‌ای از سیاست‌ورزی که خود در عمل آن را معنا و ترجمه و یک عمر آن را زندگی کرده بود و بارها و‌ بارها دیگران را هم به آن شیوه فراخوانده بود. به واقع سرنوشت و سبک زندگی‌اش صبوری و مداومت را پیشه و مشی او‌ ساخته بود: در پیش گرفتن سیاست صبر و انتظار با راهبرد گفت‌وگو از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این بانوی مبارز بود و از زمان آغاز همکاری مشترک‌مان که از اوایل تاسیس خانه احزاب شروع و به اصلاح اساسنامه و تشکیل کمیته زنان (که بنا بود کمیته امور زنان باشد) منجر شد تا روزهای پایانی حیات‌شان توفیق داشتم از این شیوه سیاست‌ورزی درس‌ها بیاموزم. در آخرین پیامکی که از ایشان دریافت کرده‌ام و به یادگار مانده است نیز توصیه به صبر شده‌ام: «...سحر نزدیک است. شرمنده که نتوانستم خدمت برسم! اینها همه نور است!!! قرآن پیوسته به (صبر) همراه با مشتقات گوناگون توصیه می‌کند! صبر حضرت زینب امروزه حداقل دویست میلیون پیرو دارد! درود بر زینب بانوی قهرمان کربلا.» اصرار اعظم طالقانی بر تعیین تکلیف واژه «رجل سیاسی» و شرکت مستمرش در انتخابات ریاست‌جمهوری چهار دوره اخیر حتی با کمک واکر و صندلی چرخدار! در همین چارچوب قابل ارزیابی و داوری است، بماند که چه ملامت‌ها کشید و چه شماتت‌ها شنید؟! او با درک اهمیت اقدامات بنیادی و زیرساختی و وقوف بر آن، یک تنه بار به چالش کشیدن اصل115 قانون اساسی را به دوش کشید و تفسیر شفاف واژه رجل سیاسی که 4دهه پیش به لطف واضعان قانون اساسی در عِداد شرایط داوطلبان ریاست‌جمهوری جاخوش کرده است را به دغدغه همیشگی‌اش مبدل کرد و‌ از این منظر الهام‌بخش بسیاری از زنان و دختران سرزمین‌مان شد، به نحوی که امروزه سرنوشت تفسیر این ‌واژه و مشارکت زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری (نه فقط در مقام ثبت‌نام‌کننده که در این چهار دهه نیز منعی نداشته، بلکه در مقام داوطلب تایید صلاحیت شده)، با نام او گره خورده است. در آخرین تماس تلفنی که برای دلجویی در برابر هجمه‌ها و هتاکی‌ها برقرار کرده بود به ذکر «ایاک نعبد و ایاک نستعین» سفارشم کرد که اینک به ورد روزانه‌ام تبدیل شده و با هر بار یادش را زنده می‌کنم و هر بار همصدا با مولانا زمزمه می‌کنم که «مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد... و گنج زری بود در این خاکدان...»

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها