ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا:
کاهش مشارکت بهتر از افزایش مشارکت از طریق دوقطبی است
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: اما اگر قرار باشد دو راه افزایش مشارکت از طریق دو قطبیسازی و یا کاهش مشارکت از طریق غیر دوقطبی سازی داشته باشیم، بنده حتما گزینه دوم را انتخاب میکنم.
اعتمادآنلاین| انتخابات ریاست جمهوری خیلی دور نیست و میزان مشارکت یکی از مهمترین دغدغههای مربوط به آن است. به نظر نمیرسد که هیچ یک از دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا نامزدهایی داشته باشند که مردم را ترغیب به مشارکت در انتخابات کند. در این شرایط برخی معتقدند که شاید نامزد طیفهای تندروتر نقش مهمی ایفا کرده و سبب شود که قشر خاکستری برای ممانعت از رایآوری او هم که شده، پای صندوق آمده و به اصلاحطلبان یا اصولگرایان رای دهد. در این شرایط است که همه سرها به سوی جبهه پایداری میچرخد. برخی از اصولگرایان، اما این را تحلیل را قبول نداشته و معتقدند که این طیف چنین قدرتی ندارد. ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا یکی از همین افراد است.
*با توجه به اینکه میزان مشارکت در انتخابات 1400 یک دغدغه جدی است و به نظر نمیرسد که اصلاحطلبان و اصولگرایان کاندیداهایی با پتانسیل قطبسازی داشته باشند، آیا جبهه پایداری میتوان نقش ویژهای ایفا کند؟
نه، من فکر نمیکنم که جبهه پایداری توان کشاندن کشور به سمت دو قطبی را داشته باشد و دوقطبی هم باعث افزایش مشارکت شود. اساسا تهییج مردم از طریق دوقطبی کردن جامعه آثار بسیار سوء دارد. درست است که مردم باید برای آمدن پای صندوقهای رای تحریک شوند و در همه کشورهای دنیا نیز همینطور است، اما راه آن دو قطبی کردن نیست، زیرا بعد از انتخابات آثار زیانباری دارد. این دوقطبیها بعد از انتخابات باعث کدورتها و کینههای اجتماعی میشود و یک احساس فروخفته بین پیروزشدگان و شکستیافتگان در انتخابات ایجاد میکند. چیزی شبیه آنچه در انتخابات 88 رخ داد.
جبهه پایداری نیز اگرچه قصدی برای دوقطبیسازی داشته باشد، امکان این کار را ندارد یعنی قدرت اجتماعی لازم را برای این کار ندارد. اگر دقت داشته باشید در انتخاباتهایی تا کنون جامعه دو قطبی شده که یک پای کار اصلاحطلبان بودهاند. مظهر کامل آن انتخابات 96 است. اصلاحطلبان همیشه تلاش کردهاند که جامعه را به دو سوی دو قطبی سیاه و سفید ببرند.
*فرض کنیم که اصلاحطلبان بنای دو قطبیسازی دارند. اگر در مقابل آنان کاندیدایی با ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به یک قطب نباشد، موفق نمیشوند. فکر نمیکنید که کاندیدای اصولگرایی که چنین پتانسیلی داشته باشد صرفا از جنس پایداری است؟
در این صورت هم پایداری این کار را نکرده و اصلاحطلبان کردهاند. در این شرایط هم پای اصلاحطلبان در میان است. پایداری فقط میتواند یک طعمه خوبی برای اهداف اصلاحطلبان باشند.
*این یعنی شاید پایداری برنامه قطبسازی نداشته باشد، اما به هر حال به خاطر طرز تفکر و کاندیداهایش نقشی ایفا میکند.
نه، پایداری قدرت این نقشآفرینی را ندارد. این قدرت را اصلاحطلبان داشتهاند و به خوبی هم از آن استفاده کردهاند.
*سایر طیفهای اصولگرا چطور؟ قدرت یا برنامه قطبسازی در انتخابات را دارند؟
نه، آنها آثار سوء دوقطبی کردن را دیدهاند و هیچگانه برنامهای برای این کار ندارد. البته شاید اقداماتی داشته باشند که نتیجه آن ایجاد دوگانگی اجتماعی باشد. در انتخابات گذشته هم نمیبینیم که با برنامه ریزی فضای جامعه را به این سو ببرند، اما در انتخابات 76 یا 92 و 96 از سوی اصلاح طلبان دیدهایم. البته احمدینژاد هم تلاشهایی برای دوقطبیسازی داشته است. اصولگرایان، اما چنین برنامهای نداشته اند.
*از آثار سوء دوقطبی سازی میگوید. سوالم این است که به نظر شما دوقطبی شدن انتخابات آثار سوء بیشتری دارد یا کاهش میزان مشارکت و برگزاری یک انتخابات حداقلی؟
شما با این سوال به این نتیجه میرسید که راهکار افزایش مشارکت صرفا از طریق دوقطبیسازی است، اما من میگویم که درست است نتیجه دوقطبی سازی، افزایش مشارکت است، اما آثار سوء آن چنان است که ارزش میزان مشارکت بالا کاسته میشود. قطعا مشارکت بالا مطلوب است، اما راهکار مناسب آن دوقطبی سازی نیست. این مثل یک دارو دوپینگ است که ورزشکار میخورد و شاید موجب پیروزی شود، اما آثار سوء هم دارد.
* در شرایط موجود با توجه به اینکه نه اصلاحطلبان امیدی به موفقیت در این انتخابات دارند و نه سرمایه اجتماعی آنان مایل به مشارکت در انتخابات است، از طرف دیگر اصولگرایان در پی قطب سازی و راهکارهایی مثل این نیستند؛ چه عاملی موجب افزایش مشارکت میشود؟
یک عامل مهم آگاه سازی مردم است. ما نباید از راههای هیجانی و با نتیجه کوتاه مدت استفاده کرده و از راهکارهای مناسب و اصلی که آثار بلند مدت دارد، غافل میشویم. این نوع تنپروری ما سیاسیون است. جامعه را سیاه و سفید کردن و مردم را به دو بخش تقسیم کردن و ... بعد از انتخابات هم ادامه خواهد داشت لذا باید توجه کنیم که با توجه دادن افکار عمومی به آثار مثبت مشارکت در زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان بر میزان مشارکت بیافزاییم.
*واقعا فکر میکنید که در شرایط امروز جامعه ما و هشت ماه مانده به انتخابات با این حرفها و تاکیدات میتوان مردم را پای صندوق رای آورد؟
درست است که در این دوره از انتخابات به خاطر سرخوردگیها و وادادگیهای اجتماعی ناشی از عملکرد دولت آقای روحانی، کار سختی است، اما اگر قرار باشد دو راه افزایش مشارکت از طریق دو قطبی سازی و یا کاهش مشارکت از طریق غیر دوقطبی سازی را داشته باشیم، بنده حتما گزینه دوم را انتخاب میکنم.
این کاهش مشارکت مطلوب نیست و آثار زیان باری دارد، اما دوقطبیسازی هم نتایج خوبی ندارد.
*این انتخاب شما پیرو تحلیلی که میگوید نفع اصولگرایان در کاهش مشارکت است، نیست؟
اصلا این طور نیست. افزایش مشارکت سیاست کلی نظام است و همیشه هم بوده است. اصولگرایان هم خودشان را پیرو نظام میدانند و در این جهت تلاش میکنند. شما هیچ سیاست، اقدام و اظهارنظری از چهرههای شاخص اصولگرا نمیبینید که گفته باشد مشارکت باید پایین باشد. این حرفی است که اصلاحطلبان درباره اصولگرایان میزنند و مستندی هم ندارند.
*البته مواردی از این اظهارنظرها بوده است. مثلا آقای رسایی ...
اولا آقای رسایی چهره اصولگرای شاخص نیست. دوما صحبت او تقطیع شده بود. او گفته بود که مرحوم آقای هاشمی چنین ایدهای داشت، اما بخش اول را حذف کرده بودند.
این اصلاحطلبان هستند که میگویند اصولگرایان به دنبال کاهش مشارکت هستند، زیرا آرای تضمینی آنان به دست میآید. البته این حرفشان درست است که اصولگرایان یک رای ثابتی در جامعه دارند و رای اصلاح طلبان سیال است. یعنی در یک مقطعی بخشی از مردم به اصلاحطلبان رای میدهند و در مقطع دیگری اصلا شرکت نمیکنند.
منبع: نامهنیوز
دیدگاه تان را بنویسید