کاندیداتوری روسایجمهوری و نامزدهای ناکام ادوار گذشته خلاف دموکراسی است؟
اسماعیل گرامیمقدم، فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: شخصیتها باید در جایگاه مشاوره قرار بگیرند و به اجماعسازی جریان خود کمک کنند. آنها باید تلاش کنند تا به ساختن رییسجمهوری جدید کمک کنند تا اینکه بخواهند یک بار دیگر کاندیدا شوند. این اقدام از نظر عرف سیاسی به نظر من خلاف است و با ساز وکار دموکراسی هم در تضاد است.
اعتمادآنلاین| اسماعیل گرامیمقدم، فعال سیاسی اصلاحطلب درباره چهرههایی که به کاندیداتوری در انتخابات مشهور هستند، معتقد است: باید گفت در دنیای امروز که جمهوریت جریان دارد و مردم نقش اصلی را در جابهجایی قدرت ایفا میکنند و این مردم هستند که در رأس امور قرار دارند و معنی ندارد که نامزدی که نتوانسته یک بار از مردم رأی بگیرد، دوباره وارد میدان انتخابات شود. ولی ما شاهد هستیم در ایران فردی 3 دوره نتوانسته از مردم رأی بگیرد و مردم به او جواب منفی دادهاند ولی دوباره نامزد میشود.
ادامه این گفتوگو را در زیر بخوانید:
آقای گرامیمقدم با نزدیک شدن به انتخابات 1400 زمزمه حضور چهرههای مختلف برای این رقابت سیاسی مطرح شده است. در این میان نام محمدباقر قالیباف که حالا چند ماهی است در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی فعالیت میکند و حتی سیدابراهیم رییسی، رییس قوه قضاییه نیز شنیده میشود. هرچند حضور این دو در عرصه انتخابات ریاستجمهوری بهلحاظ قانونی منع نشده، آیا به نظر شما این اتفاق بهلحاظ سیاسی برای ایران مفید است یا میتواند تبعات منفی درپی داشته باشد؟
از نظر من، اینکه فردی در رأس یکی از قوای کشور است و بیشتر از چند ماه نیست که ایشان به این سمت رسیده و حالا بخواهد این سمت را رها کند، استعفا بدهد برای اینکه در انتخابات یک قوه دیگر شرکت کند، این اتفاق اساسا دهنکجی به مردم و ترویج بداخلاقی است. این اتفاق اعتماد عمومی را از بین میبرد. اینکه فردی که در حال حاضر در یکی از قوا در حال خدمت است و هنوز آنقدر زمان نگذشته که توان خود را در این قوه نشان دهد، برای قوه دیگر خیز برمیدارد، نشان میدهد که آن شخص صرفا در پی قدرتطلبی است. کسی که صرفا قصد دارد جایگاه قدرت را به دست آورد، نمیتواند در آینده، کاری اساسی برای رفع بسیاری از مشکلات مردم داشته باشد.
به نظر شما حضور این دست مقامات ارشد در انتخابات ریاستجمهوری چه تاثیری در افکار عمومی دارد؟
این که روسای قوه فعلی دنبال رسیدن به ریاست قوه دیگری باشند، در واقع با زبان بیزبانی میگویند که به ما اعتماد نکنید. این حرکت آنان خطاب به مردم این پیام را دارد که مردم اعتمادتان از ما سلب شود. به همین خاطر هم هست که مسائل را غیر واقعی مطرح میکنند. مثلا یکی از روسای قوا میگوید که تحریمها اثری بر زندگی مردم و کشور و مشکلات جاری ندارد و صرفا مدیریت دولت کنونی باعث شده که ایران در چنین وضعیتی قرار بگیرد. این اظهارنظر غیر واقعی و توهمآمیز است. چراکه خیلی وقت است که خزانه دولت از ارز خالی شده و در مقابل، بهخاطر نیازهای ضروری کشور دچار مشکل شدهایم. همین هم باعث افزایش قیمت ارز میشود و به تبع ارزش ریال کاهش پیدا میکند و شاهد هستیم که گرانی به وجود آمده است. این سلسله اتفاق به دولت فعلی و حتی به دولت قبل از آن هم ارتباطی ندارد چون تحریم اثر خودش را میگذارد ولی این فرد که خود را نامزد احتمالی میداند متأسفانه مسائل را وارونه جلوه میدهد و همه مشکلات ناشی از تحریم را به گردن دولت میاندازد. در گذشته نیز یک مساله غیر واقعی را مطرح میکردند مثلا وقتی که ریال در برابر دلار کاهش پیدا میکرد میگفتند ما تمام مبادلات را با یورو یا سایر ارزها انجام میدهیم اما مشاهده کردیم که این اقدام میسر نیست. کارشناسان اقتصادی توضیح دادند که وقتی ارزش ریال در برابر دلار کاهش پیدا میکند در واقع در برابر تمام ارزها ارزش ریال ریزش میکند. ما باید تولید و صادرات داشته باشیم تا ارز وارد کشور شود و به این ترتیب بتوان ارزش ریال را تقویت کرد. از نظر من غیرواقعی جلوه دادن و انتزاعی برخورد کردن خیانت به مسائل ملی است. اینکه ما صرفا به فکر این باشیم که خود ما یا باند ما در قدرت حضور داشته باشند، بدون اینکه نگاهی به حل معضلات کشور و جلب اعتماد عمومی داشته باشیم صرفا در این مسیر حرکت کردهایم که سرمایه اجتماعی را نابود کنیم.
جدای از این بحث حضور سران قوا در انتخابات ریاستجمهوری، اتفاقی که در دورههای قبل انتخابات رخ داده و به نظر میرسد این دوره هم شاهد آن باشیم، این است که روسایجمهور قبلی کسانی که دو دوره سکان قوه مجریه را به دست داشتهاند، دوباره وارد میدان شوند. برای این افراد هم منع قانونی وجود ندارد اما از نظر سیاسی این اتفاق ضرورت دارد یا برعکس میتواند تأثیر منفی بر توسعه سیاسی ایران داشته باشد؟
به غیر از آنکه افراد از قوای دیگر میخواهند استعفا بدهند تا در انتخابات یک قوه دیگر شرکت کنند، این موضوعی که شما به آن اشاره کردید هم هردو منحصر به فرد ایران هستند. یکی از شیوههای بد این است که یک فردی دو دوره رییسجمهوری بوده و حالا بخواهد برای بار سوم وارد رقابت انتخابات ریاستجمهوری شود. درست است که قانون به او اجازه میدهد ولی برای بار سوم کاندیدا شدن هم به نوعی دهنکجی به مردم محسوب میشود. اگر فردی توانمندی داشته در همان 8 سالی که رییسجمهوری بوده، توانمندیهای خود را به میدان آورده و خود را به مردم نشان داده، دیگر چه ضرورتی دارد که برای بار سوم وارد عرصه شود. ضمن اینکه در ایران که قحطالرجال نیست. افراد باید از این تلاش برای به قدرت رسیدن دست بکشند. فردی که میخواهد برای بار سوم به میدان انتخابات بیاید صرفا دنبال قدرتطلبی است و میخواهد که صرفا جایگاهی را اشغال کند. اما بهتر آن است که شرکت نکنند و میدان را برای چهرههای جدیدتر خالی بگذارند.
اما شاهد بودیم محمود احمدینژاد هم برخلاف توصیههایی که به او شد، در جریان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازهم، اقدام به نامنویسی کرد و اگرچه در ادامه ردصلاحیت شد اما شخصا وارد میدان انتخابات شد و هماکنون نیز در آستانه انتخابات 1400 پیشرو زمزمههایی درباره کاندیداتوریاش مطرح شده است. همینطور طی ماههای گذشته برخی چهرههای سیاسی بهنحوی غیرمستقیم از آقای سیدمحمد خاتمی به عنوان گزینه مطلوب در انتخابات 1400 نام بردند.
شخصا این شیوه را نمیپسندم. در گذشته هم در این باره گفتهام. یکسری رفتارهای سیاسی در کشور ما اتفاق میافتد که صرفا منحصر به فرد ایران است. این رفتارها هم برخلاف منافع ملی است و هم باعث ضربه زدن به اعتماد عمومی مردم میشود. ما میگوییم چرا اعتماد از بین میرود ولی بعد به سراغ کسانی برای کاندیداهایی میرویم که در گذشته نهتنها برای کاندیداتوری اقدام کردهاند، بلکه در مقام ریاستجمهوری نیز فعالیت کردهاند. بنده زمانی از مدافعان مرحوم هاشمی در مجلس هفتم بودم ولی در ادامه در کارزار انتخاباتی آقای کروبی وارد شدم. همان زمان بسیاری از دوستان میپرسیدند، چرا؟ شما که از نظر فکری به آقای هاشمی نزدیک هستید! اما حرفم این بود که اساسا منطقی نمیدانم فردی هرچقدر که عزیز باشد، بیش از دو دوره بخواهد وارد میدان شود. از نظر من، فردی هرچقدر محترم و عزیز باشد، بیشتر از این نمیتواند کاری انجام دهد. درمورد آقای احمدینژاد هم همین دیدگاه را دارم. او دو دور رییسجمهوری بوده و هرکاری که میتوانسته برای ایران انجام داده است. آقای خاتمی هم عزیز همه ما است و ما به ایشان افتخار میکنیم اما برای سومینبار که دنبال ایشان میروند، به نظر من خود آقای خاتمی هم راضی نیست. ما چهرههای بسیاری داریم و بهتر است که دنبال آنان برویم. به هرحال راه صحیح این است که از نحلههای فکری و متفاوت استفاده کنیم. شاید برخی از من گلایهمند باشند!
تجربه جهانی در این زمینه چه میگوید؟ در کشورهای دیگر و البته در کشورهایی که دموکراسی پیشرفته و فرهنگ سیاسی توسعهیافتهای دارند، آیا واقعا وقتی فردی دو دوره رییسجمهوری بوده، برای دوره سوم هم تلاش میکند؟
باید گفت در دنیای امروز که جمهوریت جریان دارد و مردم نقش اصلی را در جابهجایی قدرت ایفا میکنند و این مردم هستند که در رأس امور قرار دارند و معنی ندارد که نامزدی که نتوانسته یک بار از مردم رأی بگیرد، دوباره وارد میدان انتخابات شود. ولی ما شاهد هستیم در ایران فردی 3 دوره نتوانسته از مردم رأی بگیرد و مردم به او جواب منفی دادهاند ولی دوباره نامزد میشود. شما اگر به فضای انتخاباتی سایر کشورها نگاه کنید، میبینید که این اتفاق رخ نمیدهد. در امریکا فردی که نتوانسته بود، دوره قبل رأی بیاورد، دیگر به میدان نیامد. این تجربه منحصر به فرد ایران و البته برخی کشورهایی است که فرهنگ سیاسیشان چندان توسعهیافته نیست و در این کشورهاست که فردی برای بار سوم تلاش میکند رییسجمهوری شود. به نظر من این شیوه خلاف رفتارهای سیاسی معقول در دنیا است.
و درنهایت اینکه به نظر شما علت طرح نام روسای جمهوری قبلی به عنوان گزینههای مطلوب و احتمال در بزنگاه انتخابات از جانب برخی چهرهها و جریانهای سیاسی و رسانهای چیست؟
به نظر من این رفتار به نحوی مصداق و مترادف نابود کردن نخبگان و رجال سیاسی کشور است. به نظر میرسد این بزرگان خودشان نباید وارد شوند. چون در گذشته دیدهایم هرکسی که به این مولفهها توجه نکرده و برای بار دوم، مجدد وارد عرصه انتخابات شده، این تجربه را به دست آورده که موفق نمیشود و حتی نتوانسته تأیید صلاحیت بگیرد. من به نظرم، این شخصیتها باید در جایگاه مشاوره قرار بگیرند و به اجماعسازی جریان خود کمک کنند. آنها باید تلاش کنند تا به ساختن رییسجمهوری جدید کمک کنند تا اینکه بخواهند یک بار دیگر کاندیدا شوند. این اقدام از نظر عرف سیاسی به نظر من خلاف است و با ساز وکار دموکراسی هم در تضاد است.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید