کد خبر: 450445
|
۱۳۹۹/۰۹/۱۷ ۱۱:۲۲:۰۰
| |

روایت دختر کوچک حاج قاسم از حساسیت سردار سلیمانی به بیت‌المال / حتی یک شکلات را هم حساب می‌کرد

فاطمه سلیمانی در خاطره خود گفت: وقتی جلسه‌های بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق، میپریدم بغلش منو میشوند روی پاهاش میگفت بابا چیا خوردی هرچی خوردی بگو میخوام بنویسم!... موقع رفتن اون کاغذ و به یه نفر میداد میگفت بده حسابداری...

روایت دختر کوچک حاج قاسم از حساسیت سردار سلیمانی به بیت‌المال / حتی یک شکلات را هم حساب می‌کرد
کد خبر: 450445
|
۱۳۹۹/۰۹/۱۷ ۱۱:۲۲:۰۰

اعتمادآنلاین| فاطمه سلیمانی فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی با انتشار خاطره‌ای عبرت آموز از پدرش، نسبت به اختصاص بودجه 8 میلیاردی برای بنیاد این شهید واکنش نشان داد.


چندی پیش گفت و شنودهایی درباره اختصاص بودجه 8.5 میلیارد تومانی در بودجه 1400 برای بنیاد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به راه افتاد و واکنش برخی از افراد را بر انگیخت که در این میان تعدادی از افراد قصد سیاه نمایی و انحراف اذهان عمومی را داشتند.

زینب سلیمانی فرزند شهید سلیمانی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که بنیاد این شهید به بودجه تخصیص یافته نیازی ندارد و بهتر است این هزینه صرف بهبود وضعیت معیشت خانواده‌های نیازمند کشور شود.

حالا کانال تلگرامی مکتب حاج قاسم خاطره‌ای را از این شهید بزرگوار به نقل از دخترشان، فاطمه سلیمانی منتشر کرده است؛ این خاطره عبرت آموز از حساسیت شدید شهید سلیمانی نسبت به بیت المال حکایت دارد که در ادامه آن را مشاهده می‌کنید:

" کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود، میرفتن دفترشون و محل کارشون من و با خودشون میبردن! توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یه یخچال خیلی کوچیک..

جلسه‌های بابا که طولانی میشد به من میگفتن برو تو اون اتاق استراحت کن توی یخچالم آبمیوه و آب و یه طرف تافی بود! از همون تافیایی که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات. ساعت‌ها میشد تو همون اتاق میشستم که جلسه‌های بابام تموم شه برم پیشش!

از توی یخچال چندتا تافی میخوردم آبمیوه میخوردم آب معدنی که بود میخوردم یه جوری سر خودمو گرم میکردم..

وقتی جلسه‌های بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق، میپریدم بغلش منو میشوند روی پاهاش میگفت بابا چیا خوردی هرچی خوردی بگو میخوام بنویسم!

دونه دونه بهش میگفتم حتی تا آب معدنی و یه دونه شکلات!

موقع رفتن دستمو که میگرفت بریم سر راه اون کاغذ و به یه نفر میداد میگفت بده حسابداری..

دختر من این چیزا رو استفاده کرده بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن! اونوقت چجوری ما 8.5 میلیارد پول مردم با این کشور که بابام جونشو براشون داد، میتونیم از سفره‌ مردم برداریم؟! خدایا تو آگاه به همه چیزی ممنونم که اجازه ندادی با آبروی بابام بازی بشه "

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها