قالیباف از حدود اختیارات رئیس مجلس خارج شد؟
یک حقوقدان با اشاره به نامه قالیباف به روحانی در مورد بودجه 1400 گفت: «این نامه در حالی نوشته و ارسال شده که کار رسیدگی مجلس به لایحه بودجه 1400 در ابتدای راه است. مجلس شورای اسلامی است که باید در مورد هر لایحهای، از جمله لایحه بودجه تصمیم بگیرد، نه شخص رئیس مجلس.»
اعتمادآنلاین| کامبیز نوروزی، حقوقدان، در یادداشتی با عنوان «صندلی از مهرههای شطرنج نیست» نوشت: «نامه آقای قالیباف به آقای رییسجمهور در مورد بودجه سال 1400 از نظر حقوقی تجاوز از حدود اختیارات رییس مجلس است.
وقتی یک لایجه به مجلس تقدیم میشود، این مجلس است که باید در مورد آن تصمیمگیری کند نه رییس مجلس. آن مقدار که در اخبار آمده است، محمدباقر قالیباف «طی نامهای به رییسجمهور خواستار اصلاحات اساسی در بودجه 1400 شد.» (ایرنا-به نقل از عضو کمیسیون تلفیق مجلس).
این نامه در حالی نوشته و ارسال شده که کار رسیدگی مجلس به لایحه بودجه 1400 در ابتدای راه است. مجلس شورای اسلامی است که باید در مورد هر لایحهای، از جمله لایحه بودجه تصمیم بگیرد، نه شخص رییس مجلس. اینکه لایحه بودجه نیازمند اصلاحات اساسی است، حرفی است که باید به آرای نمایندگان گفته شود. طبق قواعد و قوانین موجود مجلس میتواند کلیات لایحه بودجه را رد یا اینکه آن را در مذاکرات کمیسیون تلفیق و بعدتر در صحن علنی اصلاح کند. اینها همه فقط و فقط وظایف کل مجلس است.
میزان سهم و قدرت قانونی رییس مجلس در فرآیند بررسی و تصویب یا رد هر لایحه یا طرح صرفا در حد یک رای یک نماینده است نه بیشتر. سمت ریاست که صرفا یک سمت اداری است، به رییس مجلس اجازه نمیدهد چیزی را بگوید که نمایندگان باید به رای اکثریت خود در مورد آن تصمیم بگیرند.
اینکه قالیباف و دوستانش در پی مواجههای سیاسی با روحانی و دولت اوست، روشن است. ایرادی هم ندارد. عرصه سیاست، میدان همین مواجههها و رقابتهاست. اشکال از آنجایی شروع میشود که در رقابت اصول و قواعد حقوقی و مقررات موجود به کنار گذاشته شوند، حتی سختترین رقابتهای سیاسی هم نه تنها بد نیستند، بلکه برای توسعه سیاسی کشور هم مفیدند. ولی وقتی رقابت از مجرای قوانین و رویهها بیرون میآید، زیانبار میشود.
میل روزافزون به کسب قدرت بیشتر، وقتی از قانون و رویه تبعیت نکند، به ناگزیر متکی به زور خارج از قانون پیش خواهد رفت. اینجاست که نظم عمومی دچار آسیب میشود.
طبق قوانینِ بازی شطرنج هر مهره فقط حرکتهای معینی میتواند انجام دهد. حالا اگر کسی که وارد بازی شطرنج میشود، بخواهد در هر بازی هر مهرهای را هر طور که دوست داشت حرکت بدهد، دیگر بازی شطرنج بیمعنا میشود. مثلا یکبار رخ را مثل فیل حرکت دهد و یکبار مثل اسب. این دیگر شطرنج نیست. اصلا بازی نیست. ادای بازی شطرنج است. در چنین بازی شطرنجی چه بسا بگویند صندلی هم از مهرههای شطرنج است و با کوفتن آن بر سر طرف مقابل بگویند مات.
حکایت رابطه قانون با جامعه و سیاست هم همین صفحه شطرنج و مهرهها و قوانین آن است. قانون نقش و حرکتهای مجاز همه را معلوم میکند. مشخص میکند هر کس در هر مقام و موقعیتی که باشد چه نقشی بر عهده دارد و میتواند چه کارهایی بکند و چه کارهایی نکند. این همان چیزی است که ما به زبان حقوقی میگوییم وظایف و اختیارات یا حقوق و تکالیف.
اگر در بازی قدرت، قانون و قواعد حقوقی رعایت نشود، نظمی باقی نمیماند که بر اساس آن نظم امور در قالبهای مختلف سامان بگیرد و ابعاد مختلف زندگی اجتماعی به روال عادی خود بچرخد.
آنچه امروز به بیسامانیهای ما دامن میزند، بیاعتنایی به قوانین قاعدههای بنیادین حقوق در بازی قدرت و رقابت بر سر قدرت است. تجاوز از حدود اختیارات، طبعا به منزله نقض حقوق دیگری است. این دیگری ممکن است رقیب باشد یا کل جامعه.
رواج چنین الگوی رفتار سیاسی در میدان سیاست ایران، میدانداری زورهای خارج از قانون، کاهش اثرگذاری قانون، توسعه بیسامانیها و نهایتا تشدید گسستهای اجتماعی را فزونی میبخشد.»
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید