ناصر ایمانی:
نه حدادعادل و نه هیچ فرد دیگر شیخ جریان اصولگرا نیست
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا می گوید: نه حدادعادل و نه هیچ کسی دیگر در حال حاضر شیخ جریان اصولگرا نیست. در واقع اصولگرایان دور هم نشستهاند و به صورت دموکراتیک تصمیم گیری میکنند.
اعتمادآنلاین| ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا تاکید دارد وجود اختلاف در جریانی که فربه و بزرگ شده است امری طبیعی است اما فعلا دوقطبی شورای وحدت و شورای ائتلاف شکل نگرفته است.
بخشهایی از صحبتهای او ایمانی را میخوانید:
*هیچ کس نمیگوید که اختلافی بین جریان اصولگرایان نیست همانگونه که هیچ کس نمیتواند بگوید اختلافی بین جریان اصلاحطلب وجود ندارد در بین اصلاحطلبان هم اختلافات زیاد است واقعیت این است که این جناحهای سیاسی به اندازهای فربه و بزرگ شدهاند که هماهنگ کردن بین این سر طیف با آن سر طیفها واقعا کار سختی است از این رو یقینا اختلاف نظر وجود دارد .
*بنابراین هیچ کس در میان اصولگرایان یا اصلاحطلبان نمیگوید که هیچ اختلافی از این سر طیف تا آن سر طیف وجود ندارد. در انتخابات مجلس 98 این اختلاف نظرات تا دقیقه 90 ادامه داشت در حال حاضر همین طور است به ویژه اینکه 6 ماه تا برگزاری انتخابات 1400 باقی مانده است و یک مدت زمان طولانی است. حتی شاید تا یک ماه قبل از انتخابات، این اختلاف نظرات وجود داشته باشد. در واقع در انتخابات قبلی تا روز چهارشنبه هفته منتهی به انتخابات یعنی روز جمعه، این اختلاف نظرات وجود داشت بنابراین این اختلافات طبیعی است چراکه اختلاف نظر و بحثهای کارشناسی مطرح است. اینکه از همین حالا نتیجه گیری کنیم که سازوکار دوگانهای پیش روی اصولگرایان برای رسیدن به وحدت وجود دارد به نظر میرسد زود است.
*در جریان اصولگرا در حال حاضر، فردی یا جمعیتی که نقش شیخوخیت را ایفا کند وجود ندارد. هیچ کس حتی حدادعادل. این نبوده که لیست اصولگرایان برای مجلس را فردی خاص نهایی کنند اگر یادتان باشد نامه نگاری تندی بین حدادعادل و آقاتهرانی شد که رسانهای هم شد از این رو اختلاف نظر جدی آن هم در حد سخنان تند بود که بین این دو شخص رد و بدل شد.
*نه حدادعادل و نه هیچ کسی دیگر در حال حاضر شیخ جریان اصولگرا نیست. در واقع اصولگرایان دور هم نشستهاند و به صورت دموکراتیک تصمیم گیری میکنند؛ به هر حال اصولگرایان نواقصی دارند و بنده به نواقصشان نمیخواهم اشاره کنم. شیخوخیت هم در جریان اصولگرا وجود دارد و ممکن است فردی توصیهای کند و بقیه طیفها آن توصیه را بررسی و تمکین کنند. در انتخابات مجلس 98 حتی توصیهای هم وجود نداشت چون اگر وجود داشت اصولگرایان در دقیقه 91 ائتلاف نمیکردند!
*معتقدم شیخوخیت در مجموع به روند حرکتهای سیاسی جامعه ما آسیب وارد میکند اما یک محاسنی هم دارد که نمیخواهم منکر محاسن شیخوخیت شوم. تعریفم از شیخوخیت، تعریف دیگری است. شیخوخیت در جریان سیاسی ما اگر بخواهیم وجود داشته باشد به عنوان اینکه یک مرکز یا فردی باشد که یک نظری را بدهد و بقیه نیز ولو اینکه مخالف هستند تمکین کنند این معنای بسیار نادرستی از شیخوخیت است و امور را مختل میکند، در عین حال رشد جریانهای سیاسی را مختل میکند.
*آن چیزی که درباره شیخوخیت درست است این است که یک نهادی باشد و اگر اختلاف نظری در درون طیف یا جناح سیاسی خاص به وجود آمده همه به داوری آن شیخوخیت تمکین کنند و اگر تمکین نکردند، مورد پذیرش قرار نگیرد. اجبار خوب نیست اما اگر دو فرد، دو قسمت یا دو گروه یا طیف، هر دو در کمال آزادی درباره انتخاب راه تصمیم بگیرند و نظر یک فردی یا جماعتی را به عنوان داور نهایی بپذیرند این خوب است. تحکم کردن باعث انسداد سیاسی میشود بنابراین رشد سیاسی در شیخوخیت نیست.
*یقینا اصولگرایان برای آراء خاکستری برنامه دارند به بیانی دیگر یکی از اهدافشان در این جلساتی که تشکیل میدهند همین موضوع است که آراء بیشتری را به سمت خودشان جذب کنند غیر از این بحثی ندارند که بنشینند صحبت کنند در واقع عمده بحثها بر سر این موضوع است که چگونه میتوانند آراء مختلف را جذب کنند.
*اصولگرایان یک سبد آراء مشخص و یک سبد آراء سیال دارند. باید تلاش کنند سبد آراء سیال را به سمت خودشان جذب کنند. اصولگرایان در انتخابات 96 توانستند آرای خاکستری را جذب کنند البته در انتخابات مجلس 98 ، خیلی موفق نشدهاند علت آن هم عدم تلاش اصولگرایان نبوده بلکه سرخوردگی شدید مردم بود به همین دلیل در انتخابات شرکت نکردند اما در انتخابات قبلی، اصولگرایان تا حدودی توانستند موفق شوند بنابراین اصولگرایان به میزانی که بتوانند آراء خاکستری را به سمت خود جذب کنند به همان میزان هم موفق خواهند بود چون آراء ثابتشان را دارند.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید