مطالبه جدی تعیین تکلیف رجل سیاسی / فائزه هاشمی: ریاستجمهوری همه سقفهای شیشهای پایینتر را میشکند / آیتالله بهشتی میگفتند «رجل سیاسی» به معنای شخصیت سیاسی است / ممنوعیت حضور زنان در سیاست ناشی از فکر متحجر یا سوءاستفاده از جایگاه قدرت است / زنان مطال
فائزه هاشمی گفت: اگر تکلیف ریاستجمهوری زنان و رجل سیاسی مشخص شود، مشکل وزارت، فرمانداری و استانداری زنان نیز حل میشود. ریاستجمهوری همه سقفهای شیشهای پایینتر را میتواند بشکند و راه را هموارتر کند.
اعتمادآنلاین| انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمنماه 99، چهلودو ساله میشود. جامعه زنان ایران در سالهای پس از انقلاب تحولات بسیاری را تجربه کرده است. افزایش تعداد زنان تحصیلکرده، حضور موفق در فعالیتهای مختلف جامعه و حضور در مناصب مدیریتی مهم، تنها بخشی از دستاوردهای زنان در این سالها به شمار میآید. حضور زنان در گود سیاست، با وجود موفقیت در عرصههای مختلف اما همچنان دشوار است. سیاست بسیاری از استانهای کشور هنوز مردانه است. هرمزگان از استانهایی است که در این 42 سال، هیچ نماینده زنی در مجلس شورای اسلامی نداشته است. تهران تنها استان دارای نماینده زن در همه دورههای مجلس شورای اسلامی است. فائزه هاشمی یکی از این نمایندگان است. او یکی از 14 نماینده زن پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی است. هاشمی، استاد سابق دانشگاه، پیشکسوت و فعال حوزه ورزش زنان نیز هست. او از کسانی است که خواستار حضور زنان در عرصههای مختلف از جمله سیاسی و مدیریتی است. هاشمی و برخی از فعالان زنان کشور، سوم دی ماه امسال، در نامهای به رییس قوه قضاییه خواستار تجدیدنظر در رای دیوان عدالت اداری در مورد یکی از مصوبات دولت یازدهم شدند. این مصوبه درمورد «اولویت انتصاب زنان و جوانان در پستهای مدیریتی» بود. طبق این مصوبه، سهمیه 30درصدی به زنان و جوانان دارای شایستگی جهت انتصاب در پستهای مدیریتی اختصاص پیدا میکرد. یکی از مطالبههای جدی او، با توجه به نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری 1400، پاسخ شفاف و رفع ابهام از واژه رجل سیاسی است. در ادامه گفتوگو با فائزه هاشمی میخوانید.
بنابر اصل 98 قانون اساسی، شورای نگهبان تنها مرجع قانونی تفسیر اصل 115 قانون اساسی است اما تاکنون در مورد «رجل سیاسی» تفسیر شفافی ارایه نداده است. به نظر شما علت تاخیر تفسیر در مدت زمان پس از انقلاب چیست؟
عدم تفسیر اصل 115 قانون اساسی دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. مطالبه جدی که شورای نگهبان را مجبور به تفسیر واژه رجل سیاسی کند، شاید تاکنون وجود نداشته است. خانم اعظم طالقانی همیشه به تنهایی اینبار را بر دوش میکشید. او برای رساندن شورای نگهبان به تفسیر اصل 115 از سال 76 به بعد کاندیدا میشدند. طبق قانون، رییسجمهور، رییس مجلس و اعضای شورای نگهبان میتوانند از شورای نگهبان تقاضای تفسیر قانون اساسی کنند اما تاکنون هیچکدام از آنها متقاضی نشدهاند. چون برخی اعضای فقیه شورای نگهبان مخالف رییسجمهوری یک زن هستند. همواره با سکوت از کنار این قضیه گذشتهاند، چراکه از لحاظ سیاسی، فقهی، حقوقی و ادبی استدلالی برای عدم اجازه زنان به عنوان رییسجمهور وجود ندارد.
تفسیر آیتالله هاشمیرفسنجانی، به عنوان رییس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام از رجل سیاسی چه بود؟
بابا موافق کاندیداتوری و ریاستجمهوری زنان بود. او زنان را نیمی از جمعیت فعال کشور میدانستند که با پیشرفتهای تحصیلی و شخصیتی در همه زمینهها حضوری تاثیرگذار خواهند داشت. ایشان نهی زنان از فعالیتهای سیاسی را تحجر و دگماندیشی میدانستند. در سال 92 گفته بود اگرچه مکتب اهل بیت (ع) موانع منزویکننده برای زنان ندارد اما گروهها و افراد متعصب به حقوق زنان نگاه سلیقهای دارند که هیچ تناسبی با نظام اسلامی ندارد. او گفت که با استناد مدارک قرآنی و روایی ثابت کرده که زنان میتوانند در همه زمینههای جامعه حضور داشته باشند. او همچنین توضیح دادند که آقای بهشتی، که رییس مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی بود، مخصوصا از واژه رجل سیاسی استفاده کرد. آقای بهشتی بعدها اعلام کرد که منظور از کلمه «رجال سیاسی» زن و مرد است. چون آن موقع شرایط مناسب نبود که یک زن رییسجمهور شود. این واژه انتخاب شد که زمانی که شرایط کاندیداتوری زنان مهیا بود، این کلمه به زنان هم تعمیم داده شود. ایشان میگفت اصطلاح «رجل سیاسی» به معنای شخصیت سیاسی است و کلمه «رجل» جنسیت مرد را نشان نمیدهد.
رییسجمهور زن چه مزیت و دستاوردهایی برای سیاست کشور میتواند داشته باشد؟
من اینطور فکر نمیکنم که زن یا مرد میتواند مزیت بهتری نسبت به دیگری داشته باشد. موضوع حقوق است که نباید تبعیضی در دستیابی به آن وجود داشته باشد. زنان باید بتوانند از حقوقشان بهطور کامل بهرهمند شوند. شاید زنی نداشته باشیم که بتواند کاندیدای ریاستجمهوری شود اما تبعیض در امکان انتخاب پذیرفتنی نیست. ما مدعی یک جمهوری اسلامی هستیم. این تبعیض با عدالت اسلام و اصول حقوق بشر مغایرت دارد. زنان باید بتوانند با استفاده از فرصتهای موجود در هر حکومت رشد کنند. این حق طبیعی و ذاتیشان است. فارغ از وجود زن مناسب منصب ریاستجمهوری، زنان نباید از حق انتخابشدن محروم باشند. توانمندی و مدیریت زنان یک موضوع ذاتی است. کشورهایی که در بحران کرونا نخستوزیر یا رییسجمهور زن داشتند، خیلی موفقتر عمل کردند. اگر زنان از صفحه مدیریت عالی حذف شوند، این کشور است که آسیب میبیند. چون جامعه از اعتدال، که طبق تعریف آیات قرآن، وجود زنان و مردان در کنار یکدیگر است، محروم میشود. همانطور که این اتفاق افتاده است. اگر تکلیف ریاستجمهوری زنان و رجل سیاسی مشخص شود، مشکل وزارت، فرمانداری و استانداری زنان نیز حل میشود. ریاستجمهوری همه سقفهای شیشهای پایینتر را میتواند بشکند و راه را هموارتر کند. در دوره ریاستجمهوری آقای روحانی، یک استان فرماندار زن منصوب کرد اما به استانهای دیگر اجازه این کار را ندادند. فرماندار زن معرفی میشد اما از طرف وزارت کشور به او حکم داده نمیشد. چون علما مخالف بودند. توسعه متوازن توسعهای است که زن و مرد در کنار همدیگر جامعه را مدیریت و تصمیمگیری کنند و در امور مختلف مشارکت داشته باشند. با حذف زنان، کشور مردانه میشود. میشود پرندهای که با یک بال میپرد. این برخلاف اعتدال، خلقت و فطرت است. کسانی که در پی حذف زنانند باید برای مخالفتشان دلیل بیاورند نه ما که معتقد به استفاده از حقوقمان هستیم.
شما به عنوان یک زن تاثیرگذار، حضور زنان در مقام استاندار و وزیر را مانند رییسجمهور با دستاوردهای مثبت همراه میدانید؟
حتما. هر کدام از این سِمتها در چارچوب سلسله مراتب تجربه و سابقه لازم را به افراد برای مراحل بعدی ارتقا میدهد. استاندار یک رییسجمهور کوچک است چون تمامی امور استان را در دست دارد. ممنوعیت حضور زنان در سیاست قانونی نیست. بیشتر ناشی از فکر متحجر یا سوءاستفاده از جایگاه قدرت است. به هر دلیلی پذیرفتنی نیست.
شورای نگهبان تاکنون صلاحیت هیچ زنی را تایید نکرده و در رد صلاحیتها اشارهای به جنسیت نداشته است. در طرح اصلاح قانون انتخابات، دو مورد جدید، دارا بودن مدرک کارشناسی ارشد و ارایه برنامه اضافه شده است. این موارد میتواند علتی برای رد صلاحیت زنان در انتخابات پیشرو باشد؟
نه. این موارد را مانع تایید صلاحیت زنان در انتخابات نمیدانم. زنان تحصیلکرده مطرح و غیرمطرح بسیاری در کشور وجود دارند. درصد دختران دانشجو و فارغالتحصیل بیشتر از پسران است. این میزان، مردان را نگران کرد و ورود دختران را به دانشگاهها محدود کردند. زنان از نظر ارایه برنامه نیز مشکلی نخواهند داشت. یک زن هم میتواند مشاور داشته باشد و برای اداره کشور برنامهریزی کند.
به نظر شما چگونه میتوان زنان استانهایی مانند هرمزگان را که تا به امروز هیچ نماینده زنی در مجلس شورای اسلامی نداشتهاند و درواقع سیاست مردانه دارند، به حضور در عرصه سیاست تشویق کرد؟
زنان یک صدا با یکدیگر از طریق استاندار، نمایندهها و سایر مقامات استانی برای کسب مدیریتها در استان و شهرستانها تلاش کنند. از طریق رسانهها فعال شوند. صدایشان را به گوش جامعه و مدیران برسانند. مطالبهگر باشند. برای انتخاباتهای مجلس و شوراهای شهر، شورایاریها و غیره، کاندیدا شوند. آگاهیها را نسبت به حقوق زنان افزایش دهند. مبارزه و تلاش همیشگی برای احیای حقوق خود لازم است.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید