عربسرخی: جریان مسلط اصولگرایی اعتنای به رای مردم ندارد / مهم این است باقیمانده مناصب انتخابی را نیز در اختیار بگیرد / کفنپوشان پس از سیلی به صورت سرباز کجا بودند؟
فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: بخشی تند و افراطی در جریان اصولگرایی وجود دارد که بیش از سایرین قدرت را در اختیار دارد. آنها برای رای مردم سهمی قائل نیستند. خدا بیامرزد آقای مصباح را امروز در بین ما نیستند؛ من فقط نظر ایشان را به عنوان شاهد بحث میآورم که میگفتند، اگر رای مردم امضای ولیفقیه را نداشته باشد مشروع نیست.
اعتمادآنلاین| از سال 96 تا امروز کشور شرایط سختی را گذرانده و میگذراند که مهمترین آن فشار اقتصادی بر مردم است. تحریمهای اعمال شده بر کشور نقش بزرگی در این فشارهای اقتصادی دارد. دولت آقای روحانی بعد از توافق برجام امید داشته که بتواند کشور را به سمت پیشرفت، عزت و کرامت سوق دهد اما فقط چند ماه از حضور روحانی در دولت گذشته بود که ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا شد و برخلاف تصورها از برجام خارج شد. حال مردم به شرایط کشور بهویژه در حوزه اقتصادی انتقادات فراوانی دارند و برخی دولت را مقصر چنین وضعی میدانند و برخی هم میخواهند مشکلات کشور را بر گردن روحانی بیندازند. اما واقعیت موضوع چیست؟ چرا روحانی که در انتخابات 96 شعارهای خوبی میداد، نتوانست شرایط کشور را تغییر دهد. حال مساله مهمتر این است که اصلاحطلبان باید بابت حمایتهای خود از دکتر روحانی چه پاسخی به افکار عمومی بدهند و چرا منتقدان دولت روحانی هیچ برنامهای برای پیشرفت کشور ندارند و فقط در مسیر تخریب و تضعیف در حرکت هستند؟ آیا شرایط کشور در انتخابات 1400 میتواند تغییر کند؟ در همین رابطه با فیضا... عربسرخی، فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
چرا انتقادات بخشهای زیادی از جامعه از سال 96 به بعد شکل علنی و جدیتری به خود گرفته و تا چه اندازه با این انتقادات، که دولت نتوانسته وضعیت کشور را به یک ثبات نسبی برساند، موافق هستید. در نهایت تصور میکنید اصلاحطلبان چه نقشی در وضعیت کنونی کشور دارند؟
مردم با کسی عقد اخوت دائم نمیبندند. طبیعی است که مردم نیازها و انتظاراتی دارند که برای تحقق آنها، به سمت جریانهای مختلف تمایل پیدا میکنند. اگر اصلاحطلبان نتوانند توقع مردم را برآورده کنند، مردم بهطور طبیعی دلیلی برای رای دادن به این جریان ندارند. اینطور نیست که مردم علاقه ویژهای به اصلاحطلبان داشته باشند. این ارتباط مانند علاقه مادر و فرزند نیست که در ناملایمات هم مانند روزهای خوب، به مسیر حمایتی خود ادامه دهند. بنابراین مردم دارای انتظاراتی از همه نهادهای کشور هستند. اما وقتی توقعات مردم مرتفع نشود، اعتمادشان آسیب میبیند و اگر نگاه ما همانند مردم باشد، رای دادن مشکل خواهد شد. با همه این موارد که ذکر شد، معتقدم باید نگاهی تحقیقی داشته باشیم و بدانیم چه اتفاقاتی رخ داده که کشور از سال 96 به بعد با مشکلات زیادی مواجه شده است. دولت روحانی در 4 سال اول ریاستجمهوری وعدههایی داد اما آیا شرایط کشور تغییر کرده است؟ دولت وعده داده بود مشکلات اقتصادی مردم را سامان میدهد و تعدیل میکند. وقتی آقای روحانی در سال 92 به ریاستجمهوری رسید، کشور درگیر مشکلات بزرگی بود. دولت وعده مذاکره و حل مشکلات هستهای را داد و تقریبا این اقدامات را به سرانجام رساند تا اینکه کشور به نقطهای رسید که موفق شد توافقی را امضاکند. با امضای این توافق، بخشهای مهمی از مشکلات اقتصادی جامعه برطرف شد. این نکتهای نیست که پنهان باشد و همه شاهد بودند که تورم در دولت اول آقای روحانی به زیر 10 درصد رسید، روابط ایران با جهان بهبود پیدا کرد و بعضی از تحریمها حذف شد اما با بازگشت ترامپ، اتفاقاتی در عرصه جهانی رخ داد، تحریمها بازگشت، شرایط اقتصادی دچار بههمریختگی شد، نرخ تورم بالا رفت و مردم با سختیها و مشکلات زیادی روبهرو شدند.
برخی تمام این مشکلات را ناشی از عملکرد دولت میدانند. چه پاسخی باید به آنها داد؟
باید جامعه را آگاه کرد. لازم است جامعه بداند که دولت آقای روحانی تا چه اندازه در پدید آمدن این مشکلات سهم و دخالت داشته است، چه میزان از مشکلات زاییده عملکرد سایر بخشهای حاکمیتی و چه مقدار از مشکلات ناشی از عوامل بیرونی است.
سیاستهای دولت اوباما در مواجهه با ایران هم متفاوت از سیاستهای ترامپ بود.
بله. همینطور است. در چهار سال اول دولت روحانی با دولتی در آمریکا روبهرو بود که به اعتراف جهان، تلاش داشت با ایران روابط بهتری برقرار کند. تلاش دولت اوباما تنها محدود به بهبود روابط با ایران نبود بلکه سیاستهای مثبتی را در منطقه اتخاذ کرد اما در چهار سال دوم دولت روحانی، دولتی در آمریکا برسر کار آمد که به گواه جهانیان، رئیس آن یعنی ترامپ ، بدترین، خشنترین، بیمنطقترین و بینزاکتترین رئیسجمهور آمریکا بود. همه این موارد نشاندهنده آن است که شرایط بیرونی عوض شده و شرایط داخلی هم تغییر پیدا کرده است. برجام نمیتوانست بدونموافقت حاکمیت امضا شود. برجام با حمایت همه ارکان نظام امضا شده است و نباید فراموش کنیم که مجلس قبل طی نیم ساعت، برجام را تصویب کرده است. در این میان نباید به تلاشی که برای ناکارآمدکردن دولت صورت میگیرد، بیتوجه بود.
به موضوع خوبی یعنی تلاش برای ناکارآمد کردن دولت، اشاره کردید. اما در نهایت مشخص نمیشود چه شخص یا گروهی این مسیر را دنبال میکند؟
روشن است. صداوسیما شخصی را به عنوان کارشناس دعوت میکند و مقابل دوربین مینشاند که بدترین توهینها را به رئیسجمهور دارد. نمیتوان تصور کرد که این برخوردها در تضعیف دولت بیتاثیر است. آیا تخریب روحانی بر عملکرد دولت تاثیر ندارد؟ بخشی از دلیل اینکه انتخابات 98 با پایینترین حد مشارکت در 40 سال گذشته روبهرو شد، مربوط به نگاه خاصی بوده است. آیا این روند بر عملکرد دولت تاثیرگذار نیست؟ معتقدم بخش مهمی از آنچه سبب تغییر وضعیت دولت شد، به خارج از دولت و بخش جدی آن به بیرون از کشور مرتبط است. اگر امروز دلار گران است، دلیلش این است که شما نمیتوانید نفت بفروشید و دلار به دست بیاورید. دولت از فروش نفت دلار به دست میآورد. وقتی دولت دلاری برای فروش ندارد، نرخ دلار افزایش پیدا میکند. با افزایش نرخ دلار، میزان واردات، مواد اولیه و ماشین آلات تغییر میکند. همچنین نرخ نهادههای تولیدی هم با افزایش مواجه میشود. اگر این روند تداوم داشته باشد، هرآنچه در کشور تولید میشود،گران خواهد شد، سایرین هم خودشان را با آن هماهنگ میکنند که در نتیجه آن، قیمتها افزایش پیدا کرده و تورم سنگین میشود.
این فقط سیاست دولت است که تصمیم گرفته نرخ ارز بالا برود؟
اگر چنین چیزی بگوییم بسیار عجیب خواهد بود. معتقدم ناراضی بودن مردم از دولت درست است و مردم حق دارند اگر مشکلاتشان مرتفع نشده، همچنان ناراضی باشند اما اینکه منشأ مشکلات کجاست و باید به اصلاح کدام بخش پرداخت، موضوع دیگری است. کشور دارای درآمد و هزینه است. باید ببینیم اولویت هزینهها کجاست و اختلافات در این حوزه چیست. برای موضوعاتی هزینه میکنیم که فقط سبب افزایش گرفتاریهای مردم میشود و اختلافات ما با رقبایمان را بیشتر میکند. همچنین موجب میشود که فشارها بر ما افزایش پیدا کند. این موضوعات از اولویتهایی است که باید به سراغشان برویم. من در مقام کسی که کمی از این موارد با خبر هستم، وظیفه خود میدانم در حد اطلاع خود در این زمینهها روشنگری کنم.
شما کاهش اعتماد را تنها تقصیر اصلاحطلبان و آقای روحانی میدانید؟
مسالهای که وجود دارد این است که دولت به طور صددرصدی در اعتماد از دست رفته مردم مقصر است و این را بدانید که اصلاحطلبان برای ریاستجمهوری آقای روحانی به اجماع رسیده بودند. از طرفی آقای واعظی در روزهای گذشته سخنان انتقاداتی از آقای خرازی و اصلاحطلبان داشت و گفت چه کردند که آقای روحانی آمد و حالتی از طلبکاری وجود داشت. من وارد این بحث نمیشوم. اصلاحطلبان آقای روحانی را در میان نامزدهای موجود، مناسبترین تشخیص دادند و از او حمایت کردند. این تشخیص به نظر من همچنان درست است. یعنی حتما اگر به فهرست نامزدهای آن انتخابات رجوع کنیم، من باز هم میگویم آقای روحانی در آن لیست مناسبتر از همه است. بنابراین اگر امروز همان لیست مقابل من باشد و بخواهم انتخاب کنم، باز هم همان انتخاب را میکنم. اینکه دولت با اصلاحطلبان بد تا کرده یا خوب موضوع دیگری است. چند کاندیدا در انتخابات 92 حضور داشتند که آقای روحانی بهتر از همه بود. بنابراین به او رای دادیم که معنایش این نیست آقایروحانی نامزد ماست یا آقای روحانی هیچ اشکالی ندارد. معنای این انتخاب آن نیست که آقای روحانی بهترین عملکرد را داشته است. بلکه نشاندهنده آن است که آقای روحانی در آن لیست بهتر از همه بوده است.
نکته دیگر هم این است که برخی اصلاحطلبان معتقدند عملکرد دولت اول و دولت دوم روحانی با هم فرق داشته است. نظر شما چیست؟
درست است. این دولت از نظر مردم در دو تا چهار سالی که حضور داشته و دارد دو عملکرد متفاوت با هم داشته است.
به نظرتان چرا این تفاوت وجود دارد؟
عجیبترین گزاره این است که بگوییم ماهیت دولت روحانی در دوره دوم تغییر کرده و اتفاقاتی در کشور رخ داده که اصلا قابل بیان نیست. حمایت از دولت روحانی را در چهار سال اول و دوم مقایسه کنید. رفتارهایی که با مدیران، اشخاص و با رسانهها شده را در دولتهای اول و دوم آقای روحانی مقایسه کنید. وضعیت تحریمها و وضعیت بیرونی ایران را مقایسه کنید؛ آن زمان است که خواهید فهمید شرایط بسیار تغییر کرده است. تغییر در عملکرد به دلیل تغییر در شرایط بیرون است. اگر ما به دلایل واقعی این اتفاقات توجه نکنیم باز هم دست به انتخاب اشتباه میزنیم.
مردم در انتخابات 98 از اصلاحطلبی فاصله گرفتند و عدهای از اصولگرایان در انتخابات شرکت کردند. فاصله گرفتن مردم و اینکه میگویند ما اصلاحطلب و اصولگرا نمیخواهیم به کجا کشیده میشود؟ چون به نظر میرسد مشارکت بالا چندان برای اصولگرایان مهم نیست.
ما بر سر رای مردم با جریان اصولگرا اختلافی جدی داریم البته اصولگرایی جریانی یکنواخت و یکدست نیست. شاید بسیاری از اصولگرایان حرف من را قبول نداشته باشند اما منظور من جریان تندرویی است که امروز قدرت اصلی را در بین اصولگرایان در اختیار دارند. بسیاری هستند که عنوان اصولگرایی دارند ولی به این حرفها صددرصد اعتقادی ندارند و در جمعها میبینیم که خود آنها هم منتقد این وضعیت هستند. اما به هر حال بخشی تند و افراطی در جریان اصولگرایی وجود دارد که بیش از سایرین قدرت را در اختیار دارد. آنها برای رای مردم سهمی قائل نیستند. خدا بیامرزد آقای مصباح را امروز در بین ما نیستند؛ من فقط نظر ایشان را به عنوان شاهد بحث میآورم که میگفتند، اگر رای مردم امضای ولیفقیه را نداشته باشد مشروع نیست. این حرف با صوت و تصویر خود ایشان موجود است که باید آن را با دیدگاه امام خمینی مبنی بر اینکه میزان رای ملت است، مقایسه کنید. امروز دغدغه افرادی را داریم که برای رای مردم جایگاه و سهمی بالایی قائل نیستند. برای آنها تنها رای آوردن خودشان مهم است.
تفاوت دلواپسان مجلس دهم و یازدهم را در چه میبینید؟
شما انتخابات مجلس را میبینید. مجلسی که سال گذشته تشکیل شد و امروز چند ماهی گذشته و میبینید که از آن شعارهای انتخاباتی خبری نیست. بخشی از مجلس دهم در اختیار همین طیف بود و اما اکنون که به مجلس یازدهم رسیدند، مشاهده میکنید که چگونه تحلیل میکنند. نمایندهای از آن مجلس حرفی میزد و کفنپوشها به راه میافتادند، اما حالا نماینده مجلس در گوش یک سرباز که جزو حکومت است، سیلی زده اما هیچ خبری نیست و نه تجمعی و نه اعتراضی و همه چیز به خوبی پیش میرود!. رای مردم و جمهوریت نظام امروز از اختلافهای جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی است. جریان مسلط در حوزه اصولگرایی اعتنای چندانی به رای مردم ندارد. بنابراین حتی اگر رییس جمهوری با رای پایین هم انتخاب شود چندان برای او مساله نیست. مهم این است که این تنها باقیمانده مناصب انتخابی را نیز در اختیار بگیرد.
منبع: آرمان ملی
دیدگاه تان را بنویسید