محمدعلی باقری مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات:
ناامیدی از آینده و نبود کاندیدای همه سلایق از عوامل مشارکت حداقلی است / انتخابات بدون مشارکت کاندیداهایی که جریانها و جناحهای اصلی در کشور را نمایندگی میکنند، مفهومی ندارد
محمدعلی باقری گفت: آثار سوء رخدادها و بحرانها در مشارکت و میزان آن تاثیرگذار باشد و سایه منفی آن بر سر شادابی و سرزندگی فضای سیاسی و اجتماعی حفظ شده باشد. بنابراین وجود اعتراضات، بحرانهای سیاسی و امنیتی و اجتماعی گذشته که هنوز به صورت منطقی حل و فصل نشده میتواند عاملی در راستای مشارکت حداقلی سیاسی باشد.
اعتمادآنلاین| چه چیزی در آستانه سال 1400، توجه مردم را به امور سیاسی و تعیین سرنوشتشان جلب خواهد کرد و چه علل و عواملی میتواند شهروندان سرخورده از وضع اقتصاد و زخمخورده از همهگیری کرونا و درگیر با هزار و یک مساله سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را قانع کند که در صف رایدهی برای انتخابات ریاستجمهوری بایستند؟ محمدعلی باقری، مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات از این می گوید که چرا مردم از انتخابات سرخورده و ناامید شدهاند و حاکمیت باید برای این امید اجتماعی آسیبدیده چه کند؟
***
*در جریان انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی که اسفند ماه 98 برگزار شد، شاهد مشارکت حداقلی کمسابقهای بودیم که طبیعتا متاثر از عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... بود؛ عواملی که به نظر بسیاری از ناظران همچنان پابرجاست. با توجه به تداوم شرایط کلی حاکم بر جامعه، برخی تحلیلگران معتقدند که شاید انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 نیز با مشارکت حداقلی مواجه باشیم. شما تا چه اندازه با این تحلیل موافق هستید؟
البته من نتایج پیمایشهای علمی، رسمی و دقیقی را درخصوص برآورد میزان مشارکت در انتخابات پیشرو در اختیار ندارم اما مشاهدات میدانی که هر کدام از ما داریم، نشانگر آن است که اگر وضعیت به همین منوال باشد و تغییرات تعیینکنندهای ایجاد نشود، مشارکت چشمگیری در انتخابات سال آینده نخواهیم داشت. اگر آخرین زمان سنجش مشارکت در یک انتخابات را دوم اسفند بدانیم و آن را مبنا قرار دهیم، مجموع شرایط نشاندهنده آن است که وضعیت عمومی کشور و وضعیت شاخصهایی که بیشترین تاثیر را بر مشارکت انتخاباتی در کشور دارد، نسبت به آخرین زمان سنجش مشارکت بهبود پیدا نکرده است. همچنین مقایسه انتخابات ریاستجمهوری و مجلس هم میتواند وخامت این وضع بیفزاید؛ چراکه انتخابات مجلس در کشور ما، به تعبیری منطقهای و محلی است و میزانی از مشارکت را به همراه دارد که انتخابات ملی مثل ریاستجمهوری این ویژگی را ندارد. مجموع این مسائل میتواند ما را به این نتیجه برساند که وضعیت مشارکت در انتخابات سال آینده نسبت به آمار 40 و چند درصدی که سال گذشته درخصوص انتخابات مجلس یازدهم اعلام شد، وضعیت بهتری نیست.
*شما معتقدید عواملی که در انتخابات اسفند 98 به کاهش مشارکت انجامید، همچنان پا برجاست؟ اساسا فکر میکنید چه عواملی در سال گذشته باعث آن مشارکت حداقلی شد؟
چند شاخص مهم و تعیینکننده در این زمینه وجود دارد. یکی از آنها امید به آینده است که یکی از شاخصهای مهم در میزان کاهش یا افزایش مشارکت در انتخابات است. به نظر میرسد این شاخص در کشور در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. عامل دیگری که میتوان به عنوان یک شاخص مهم از آن نام برد میزان تاثیر نتایج در انتخابات نسبت به تغییر در فضای عمومی در کشور از جهات مختلف است. این هم عامل مهمی در جهت تشویق مردم برای مشارکت است که از وضعیت خوبی برخوردار نیست. چرا که مردم در چند انتخابات گذشته در کشور با هدف و امید به برخی تغییرات پای صندوق رای آمدند که مجموع شرایط کشور عملا اجازه تحقق به مجموعه تغییرات مدنظر رایدهندگان را نداد. عامل دیگری که میتوان از آن یاد کرد استاندارد شرایط برگزاری انتخابات است. میزان آزادی در کاندیداتوری و در معرض انتخاب قرار گرفتن یکی از زیرمجموعههای آن به شمار میآید. به نظر میرسد که عملکرد نهادهای نظارتی در کشور به خصوص در چند انتخابات گذشته نشان میدهد که این پارامتر تاثیرگذار برای افزایش مشارکت را شدیدا تحت تاثیر خود قرار داده و گروههای کثیری از رایدهندگان ما به ازای تفکر و گرایش سیاسی خود را در میان
نامزدهای چند انتخابات اخیر نیافتهاند. این موضوع عاملی در جهت کاهش مشارکت بوده است. همچنین از دیگر پارامترهای تاثیرگذار دخالت فراقانونی برخی نهادها در انتخابات است، نهادهایی که هم به لحاظ قانونی و هم به لحاظ سیره بنیانگذار جمهوری اسلامی از دخالت در انتخابات منع شدهاند. دخالتهای آشکار و نهان، مستقیم و غیرمستقیم برخی نهادهای نظامی هم میتواند عاملی در راستای کاهش رغبت برای مشارکت در انتخابات باشد. من این عوامل را جزو مهمترین عواملی میدانم که میتواند در افت میزان مشارکت تاثیرگذار باشد.
*طی یکی، دو سال گذشته کشور مجموعهای از بحرانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی بحران در حوزه سلامت را از سر گذراند. به نظر شما چقدر این فضای بحرانی در کاهش مشارکت احتمالی تاثیرگذار خواهند بود؟
همانطور که شما گفتید همه حوادث و عوامل مورد اشاره و اعتراضات صورت گرفته در چند سال گذشته در میزان مشارکت مردمی در انتخابات تاثیرگذار بوده است. درخصوص آینده نیز باید گفت با فرض اینکه شرایط بدون هیچ بحران جدیدی پیش برود، باز هم میشود برمبنای عدم حل و فصل منطقی و معقول بحرانهای گذشته انتظار داشت که آثار سوء این رخدادها و بحرانها در مشارکت و میزان آن تاثیرگذار باشد و سایه منفی آن بر سر شادابی و سرزندگی فضای سیاسی و اجتماعی حفظ شده باشد. بنابراین وجود اعتراضات، بحرانهای سیاسی و امنیتی و اجتماعی گذشته که هنوز به صورت منطقی حل و فصل نشده میتواند عاملی در راستای مشارکت حداقلی سیاسی باشد.
*برخی تحلیلگران معتقدند که عدم حل و فصل منطقی این بحرانها به اعتماد عمومی نیز خدشه وارد کرده است. خدشهدار شدن اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت چقدر در میزان مشارکت انتخاباتی تاثیرگذار خواهد بود؟ اگر شما با این تحلیل موافق هستید، به نظر شما میشود امید داشت که این اعتماد خدشهدار شده ترمیم شود و آثار مثبت این رویکرد اصلاحی در انتخابات سال آینده خودی نشان دهد؟
قطعا اعتماد عمومی قابلترمیم است. فکر نمیکنم شرایط به گونهای باشد که اتخاذ سیاستهای سنجیده در راستای جبران مافات و آسیبهای وارد شده گذشته پاسخگو نباشد. آنچه اهمیت دارد انجام آسیبشناسی منطقی و واقعبینانه نسبت به وقایع گذشته است. آسیبشناسی که منطبق بر دریافت قصورها و سیاستگذاریهای اشتباه باشد. تا این ذهنیت حاکم نشود، واقعبینی به وجود نخواهد آمد. معتقدم هر زمان عزم و اراده و برنامهریزی برای رفع تبعات و مشکلات به وجود آمده در گذشته در راستای باورها و خواست جامعه به وقوع بپیوندد، جامعه نیز سریعا پاسخ خواهد داد و آثار مثبت آن پدیدار خواهد شد. مهم اراده و عزم است که امیدوارم در زمان باقی مانده تا انتخابات شاهد بروز آن برای رفع این شکافها باشیم.
*به عنوان یک کنشگر سیاسی اصلاحطلب فکر میکنید حاکمیت، پس از آن دولت یا حتی جریانهای سیاسی برای جلب مشارکت حداکثری در انتخابات باید چه کنند؟
همانطور که در پاسخ به سوال اول هم به آن اشاره کردم، نیاز به انجام کار خارقالعادهای نیست. مهمترین موضوع ایجاد اعتماد عمومی دراین راستا است که جهتگیری آرای عمومی اثر واقعی در شیوه اداره کشور خواهد داشت. اگر جامعه احساس کند همپای جهتگیری اکثریت آرا شرایط اداره کشور در جهات مختلف کشور در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... به شکل عملی دستخوش تحولاتی اساسی میشود، به یقین رغبت بیشتری برای مشارکت در انتخابات خواهد داشت. مردم میدانند که با مشارکت واقعی تاثیرگذار میتوانند کمهزینهترین تغییرات را در کشور رقم بزنند. در گذشته هم کم و بیش تجربههای موفقی را در این جهت شاهد بودهاند. آنچه امروز محل تردید اساسی در جامعه قرار گرفته، این است که آیا جهتگیری آرای اکثریت میتواند تغییر اساسی و قابلتوجهی در شیوههای حکمرانی و اداره کشور به وجود آورد یا نه؟ اگر این تردید درک شده و پاسخ مثبتی به آن داده شود، میتوان به مشارکت قابلقبولی در آینده نه چندان دور مثل همین انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 بود.
*به نظر شما میتوان گفت که شروع این اقدام با باز گذاشتن فضای انتخاباتی و حضور نمایندگانی از تفکرات و جریانهای مختلف سیاسی میسر است؟
مطمئنا انتخابات بدون مشارکت کاندیداهایی که جریانها و جناحهای اصلی در کشور را نمایندگی میکنند، مفهومی ندارد. اگر انتخاباتی شکل بگیرد و برخی جریانات عمده سیاسی کشور به هر دلیل نتوانند نامزد جدی و ایدهآل خود را به صحنه انتخابات بیاورد، به اعتقاد من مفهوم انتخابات در کشور شکل نگرفته است؛ ولو اینکه آیین برگزاری انتخابات اجرا شود. بنابراین شروع کار با ایجاد امکان مشارکت و رقابت جدی برای همه جریانات سیاسی کشور است. باید مشارکت واقعی شکل گیرد و هر جناح سیاسی خود بتواند نامزدش را انتخاب کند نه محدودیتهای اعمال شده در انتخاب نامزد انتخاباتی آن جریان سیاسی تاثیرگذار باشد. البته این شروع کار است و همانطور که اشاره کردم تکامل این نقطه شروع این است که جامعه احساس کند پس از برگزیده شدن منتخبش در انتخابات آن فرد یا جریان حاکم عملا خواهد توانست به بخش عمدهای از وعدهها عمل کند و نهادهای فراقانونی و شرایط فراقانونی مانعی در این مسیر ایجاد نکنند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید