علیه دیدار پاپ و آیتالله سیستانی / ماجرای همزبانی برخی داخلیها و بیبیسی چیست؟
اینکه بیبی سالخورده در نیتخوانی افراد، از جمله پاپ، ید طولایی دارد تردیدی نیست، اما جالب آن، که نوعی توافق و همگرایی نانوشته میان او و برخی دیدگاههای داخلی نمایان بود و البته تازگی نداشت.
اعتمادآنلاین| بیبیسی فارسی با وجود آنکه ظواهر ملاقات پاپ با آقای سیستانی را پوشش داد، اما دستآخر نتوانست از رسالت ذاتیاش فروگذارد و سرانجام در یک جمعبندی مکتوب نوشت: «پاپ به عراق نرفت تا با آیت الله سیستانی دیدار کند. این دیدار در چارچوب تشریفات عادی و همیشگی سفرهای پاپ بود که در هر کشوری با رهبران مذهبی دیدار می کند.»
روزنامه اطلاعات نوشت: این که بیبی سالخورده در نیتخوانی افراد، از جمله پاپ، ید طولایی دارد تردیدی نیست، اما جالب آن، که نوعی توافق و همگرایی نانوشته میان او و برخی دیدگاههای داخلی نمایان بود و البته تازگی نداشت.
ضمنا تعیین تکلیف بیبی سی در مورد پروتکلهای سفری پاپ، نه جزء فرمولهای قطعی واتیکان است و نه در عمل، همیشه آنگونه بوده که اظهار فرمودهاست.
…و اما چندبار از علامه علیاصغر کرباسچیان شنیدم که میگفت: «مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزهی علمیهی قم، روزی طلبهای منبری را فراخواند و با عتاب بدو گفت: شنیدهام امروز بر فراز منبر ردّ یهود و نصارا کردهای. طلبه با افتخار و ابتهاج در جواب آمد که: آری! شیخ گفت: این روزها در دنیا صدای ضد خدا بلند است، امروز یهود و نصارا هم از مایند».
تصویر بنرهایی را که در عراق دیدم و جملهای منتسب به آقای سیستانی به مناسبت ورود پاپ ؛ که «شما جزئی از ما هستید و ما نیز همچنان»؛ دوباره یاد آن نقل افتادم.
آری، میتوان در آن نقلِ حاجشیخ تشکیک کرد. میتوان به تردیدِ پیش و پسِ احتمالیِ افتادهاش، جویای کانتکست(!) شد. میتوان به بهانهی هزاران جملهی تحریفشده و یا منقرضشده، بر روایت این حکایت نیز اعتنایی نکرد و صدها «میتوانِ» دیگر؛ و حتی بر آن خرده گرفت که مثلا:«آاااقا! شیخعبدالکریم که معصوم پانزدهم نبوده!»
اصلا بیخیال حاجشیخ! همین که مرجعی سنتی- و نه مدعی گفتمان نواندیشی دینی- پاپ را به حضور بپذیرد و با او دستبرزانو بنشیند و هنگام خداحافظی مصافحه کند، ناز شست دارد.
اگر آقای بروجردی بر هراس از مقلّدانش فائق آمد و کسی از شاگردانش را به مصر روان کرد تا با مفاهمه و متانت، و نه مخاصمه و معاتبت ، فقه جعفری را در جامعهالازهر به کرسی بنشانَد، چرا امروز اعجاب کنیم که در قرن بیستویکم و در دنیایی به کلی متحوّل از نیم قرن پیش، یک مرجع عام چنین کند؟
یحتمل بعض اصحابنا أو اساتیذنا- به قول علما!- این وجد و شعف را حمل بر جوّی کنند که از آن به «فرصتطلبی رندانه و یا سوء مصرف مواد خبریّه!» تعبیر کردند؛ ایضا باکی نیست.
بیباکم و سرشار از اتفاقی که - حتی اگر جز پروتکلهای تشریفاتی نبودهباشد و تنها به جایآوری رسومات سفری یک رهبر دینی و میزبانی تعارفی یک رهبر دیگر- اینقدر سنتشکنانه بوده، که از ارزشهای ذاتی آن- به قول آن آقا!- چیزی کم نمیکند.
درِ دنیای دینداری و دینورزی امروز فقط و فقط بر یک پاشنه میچرخد: «گفتوگو و مدارا و رواداری» و دیگر هیچ؛ نهاین که هیچِ هیچ! بالاخره اندکی چیز!…اما عمرمان آنچنان اندک شده و سر و صداهای شیطانی آنچنان بیشمار؛ که آری، امروز یهود و نصارا هم از مایند؛ شیخ گفتهباشد یا نگفته!
دیدگاه تان را بنویسید