مردم پاسخ چرا باید رأی بدهیم را میخواهند
مردم پاسخ چرا باید رأی بدهیم را میخواهند. کاهش مشارکت انتخاباتی بزرگترین دغدغه مجری انتخابات در سال1400 نیز شده است. جلب اختیارات بیشتر برای تحقق وعدهها و شعارها شاید بتواند برگ برنده اصلی نامزدهای این دوره از انتخابات 1400 در قیاس با سایر رقبا باشد.
اعتمادآنلاین| تجربه برگزاری ادوار انتخابات ریاستجمهوری همبستگی مستقیم مشارکت مردم با میزان نفوذ و تأثیر آرایشان در اداره کشور را به همراه داشته است. برداشت عمومی از سهم دولتها در تغییر احوال و شرایط در برخی دورهها آنها را مجددا پای صندوقهای رأی برده و در برخی دورهها انفعال انتخاباتی را رقم زده است.
***
به گزارش روزنامه همشهری، حضور مردم پای صندوقهای رأی منوط به عملکرد دولتهای وقت باشد، وابسته به شرایط تحقق خواست و سلیقه حداکثری سیاسی و اجتماعی آنان در دورههای مختلف بوده است. حسن روحانی، رئیسجمهور طی 4سال دوره دوم ریاستجمهوری خود بارها بر این نکته تأکید داشت که مجموعه دولت از نظام جدا نیست و مخالفان نباید تصور کنند با تضعیف و تخریب رئیسجمهور و جایگاه ریاستجمهوری تنها دولت را نشانه میگیرند.
بر همین اساس میانگین مشارکت ادوار انتخابات ریاستجمهوری طی 12دور گذشته حدود 67.5درصد است که در مقایسه با میانگین مشارکت 59.4درصدی ادوار 11گانه انتخابات مجلس 8درصد بیشتر بوده است.
اهمیت جایگاه ریاستجمهوری بهعنوان دومین مقام رسمی کشور و منابع و امکانات در اختیار آن این تفاوت مشارکتی را معنادار ساخته بود. از سال76 همزمان با بسط آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و تقویت برداشت عمومی نسبت به تأثیر انتخابات در بهبود اوضاع کشور میانگین مشارکت ادوار انتخابات ریاستجمهوری بهنحو چشمگیری افزایش یافت و طی 6دوره به عدد73 رسید.
گسترش مطبوعات در نیمه دوم دهه70، رسانههای اینترنتی در دهه80 و شبکههای اجتماعی در دهه90 اگرچه نقش محرک و کلیدی در اقبال عمومی بیشتر به انتخاباتها را ایفا کردند، همزمان انتظارات آنها نسبت به ضریب نفوذ و وزن مؤثر نهادهای انتخاباتی در مجموعه حاکمیت را نیز تنظیم کردند.
مشارکت نزدیک به 70درصدی مردم در نخستین دور انتخابات ریاستجمهوری حکایت از سقف بالای انتظارات آنها نسبت به نهاد ریاستجمهوری در نظام حاکمیتی جدید داشت.
این استقبال رأی در هر دو انتخابات ریاستجمهوری سال60 نیز تداوم داشت. عزل بنیصدر، در دومین سال جنگ تحمیلی مردم را برای تثبیت شرایط و تقویت خطوط مقدم جبهه راهی صندوقهای رأی کرد تا محمدعلی رجایی را بهعنوان دومین رئیسجمهور انتخاب کنند.
ترور رجایی و شهادت او بیش از یکماه فرصت مسئولیت در این جایگاه را به او نداد. مردم باید به فاصله بسیار کوتاهی بار دیگر دست به انتخاب میزدند.
کینه و خشم آنها نسبت به ترورها بالاترین نرخ مشارکت در ادوار انتخاباتی ریاستجمهوری دهه60 را به نام آیت الله سیدعلی خامنهای در سال60 با 74.26درصد ثبت کرد. این رکورد انتخاباتی تا 16سال بعد که سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور ایران شد، شکسته نشد.
در بررسی مشارکت انتخابات دولت پنجم حجم بالایی از تحلیلها نسبت به رقم خوردن یک مشارکت بینابینی در تراز 50 تا 55درصد در سالهای میانی جنگ تا پایان دوره سازندگی در میانه دهه70 به تبعات یک جنگ تحمیلی و فرسایشی 8ساله دخیل است.
مردم خسته از شرایط، فرزندان خود را راهی خطوط مقدم جبهه کرده بودند و جنگ مقدم بر سیاست بود. آیتالله هاشمیرفسنجانی بیشترین تلاشها را در جبران آسیبهای وارده به زیرساختهای کشور و پروژههای جدید سازندگی کرد، ولی هنوز سیاست در انزوای معیشت سخت و تنگ و اقتصاد کوپنی دهههای 60 و 70 به سر میبرد.
ارتقای مشارکت در پس سازندگی
با پایان دوره سازندگی فصل برداشت نخستین میوههای دوره توسعه سیاسی کشور پس از قریب به یک دهه ثبات مرزها و توسعه زیرساختهای اقتصادی کشور فراهم شده بود. سلیقه و خواست عمومی مردم در ساحت جامعه و سیاست تغییرات اساسی کرده بود و طالب ارائه فرصتهای بیشتر در بازتاب خواست و سلیقهشان در حاکمیت بودند.
سیدمحمد خاتمی برایند دگرگونیهای فکری و سطح زندگی طبقه متوسط جامعه از بطن دوران سازندگی بود و توانست قریب 80درصد آرای ریاستجمهوری سال76 را از آن خود کند. او رکورد مشارکت ادوار انتخابات ریاستجمهوری را در دور هفتم شکست.
حتی یک دوره بعدتر که جامعه از تب و تاب دوقطبی انتخاباتی علیاکبر ناطقنوری و خاتمی فاصله گرفت، تراز مشارکت سیاسی کشور یک پله بالاتر قرار گرفته بود و 67.77درصد مردم در انتخابات سال80 به خاتمی رأی دادند.
آخرین سنگرهای مطالبه
محمود احمدینژاد با فاصله انتخاباتی بسیار کم خود با انبوه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری سال84 پدیده غیرقابل انتظار در آن برهه انتخاباتی محسوب میشد که در انتخابات مرحله دوم با ضدیت و طرح شعارهای مخرب علیه آیتالله هاشمیرفسنجانی توانست بر صندلی نهاد ریاستجمهوری تکیه زند.
نزدیک به 63درصد مردم در مرحله اول انتخابات پای صندوقهای رأی آمده بودند و همچنان نرخ مشارکت انتخاباتی مردم تراز قابلقبولی در مقایسه با 2انتخابات قبلی داشت.
مردمی که با امید به بهبود اوضاع سیاسی داخلی در دولت خاتمی پا به میدان انتخابات ریاستجمهوری گذاشته بودند، با امید به بازسازی مسائل سیاست خارجی ایران از دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد فاصله گرفتند.
6قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل بالاترین فشارهای سیاست خارجی پس از انقلاب علیه ایران را رقم زده بود. گفتمان تعامل سازنده با جهان در بستر شرایط آشفته سیاست خارجی دولت احمدینژاد پیشاپیش مطالبه اصلی از دولت آتی را مشخص کرده بود.
این آخرین سنگر تجلی اراده مردم برای تحقق مطالبات و تغییر شرایط داخلی و خارجی به نفع معیشت خودشان بود. حسن روحانی با طرح شعارهای نیل به چنین تغییری در سالهای92 و96 ازجمله بالاترین سطوح مشارکت سیاسی در انتخاباتهای ریاستجمهوری در ادوار 12گانه را رقم زد و حدود 73درصد مردم را مجاب به حضور پای صندوقهای رأی کرد.
اما دولت تدبیروامید نیز یکبار دیگر ذیل تحولات جهانی بازگشت تحریمها را شاهد بود و این بار نه فشارهای سازمان ملل بلکه بازگشت تحریمهای یکجانبه آمریکا از سال97 را تجربه کرد. اکنون در آستانه انتخابات 1400، هنوز نشانهای از گرم شدن فضای مشارکت دیده نمی شود.
چرا مشارکت سیاسی مهم است؟
بهانه مشارکت برای نیل به یک تغییر در آینده چیست؟ این سؤالی است که بسیاری از چهرههای سیاسی ازجمله عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات در گفتوگو با همشهری پرسیدهاند و میگویند مردم پاسخ چرا باید رأی بدهیم را میخواهند.
کاهش مشارکت انتخاباتی بزرگترین دغدغه مجری انتخابات در سال1400 نیز شده است؛ عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور از فضای سرد و ساکت انتخاباتی میگوید و تأیید حرف خود را نیز مشارکت انتخاباتی 42.57درصدی مردم در انتخابات مجلس سال98 آورده است که پایینترین سطح مشارکت در ادوار انتخابات مجلس بود.
از اسفند98 تا 1400 شرایط چه میزان به نفع مردم تغییر کرده است؟ نامزدهای کلان ریاستجمهوری چه طرح برجسته و شعار غیرقابلچشمپوشی برای وارونه ساختن اوضاع به نفع آینده کشور و مردم دارند؟ جلب اختیارات بیشتر برای تحقق وعدهها و شعارها شاید بتواند برگ برنده اصلی نامزدهای این دوره از انتخابات در قیاس با سایر رقبا باشد.
دیدگاه تان را بنویسید