بهروز نعمتی، نماینده پیشین مجلس:
کدخدایی مقیاس سنجش حضور مردم در انتخابات نیست/ اگر 30 درصد مردم پای صندوق رای بیایند، اتفاقات بدی میافتد/ آمریکاییها در مبارزه ثابتقدم نیستند/ لاریجانی بالقوه کاندیدای ریاست جمهوری است
یک نماینده پیشین مجلس گفت: آقای لاریجانی یک فرد بارز و شناخته شده در بین افراد سیاسی است . ایشان در دوازده سالی که در مجلس بودند عیارشان مشخص شد، مخصوصا امروز باتوجه به شرایطی که وجود دارد، جایگاهش در مجلس بیشتر نشان داده میشود.
اعتمادآنلاین| کمتر از دوماه تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمان مانده است و افرادی نیز در سودای ورود به پاستور، نشست خبری برگزار کرده یا در محافل سیاسی اعلام کاندیداتوری میکنند؛ امروز اما مهمتر از اسامی مطرح شده، مشارکت مردم است که حضور کمرنگشان در یازدهمین دوره انتخابات مجلس گویای قهر میان آنها و صندوقها است. همین دغدغه مهم نیز سبب شد تا با بهروز نعمتی که این روزها دوران پسا نمایندگی را پشت سر میگذارد، به گفتوگو بنشینیم. این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی را نامزد بالقوه انتخابات ریاست جمهوری میداند و از نظرش وی کسی است که میتواند مورد اجماع جریانهای سیاسی قرار بگیرد.
به گزارش ایلنا، بخشهایی از این گفت و گو را در ادامه میتوانید بخوانید:
*فضای انتخابات نسبت به ادوار گذشته دچار یک سردی شده است و آن شور و هیجانی که در انتخابات گذشته شاهد بودیم، امروز دیگر وجود ندارد. معتقدم وجود چنین فضایی به دلایل متعددی از جمله عملکرد دولتها و مجالس که مختص به یک جناح خاص نیست، میتواند ارتباط داشته باشد؛ چراکه افراد و کسانی که مسئولیت بر عهدهشان بوده است، نتوانستهاند به اهدافی که مدنظر بوده جامه عمل بپوشانند.
*دلیل دیگری هم که میتوان برای عدم رونق انتخابات در این دوره برشمرد، این است که آن شخصی که باید امروز پاسخگو باشد، شرایط و امکانات لازم را در اختیار ندارد و از سوی دیگر دعواهای جناحی، گروهی و طیفی که منجر به ناکارآمد نشان دادن دولت میشود، به این قضیه دامن زده است.
*کدخدایی مقیاس سنجش حضور مردم در انتخابات نیست، ایشان به عنوان عضوی از جامعه میتواند سخن بگوید.
*اگر جمعیت کمتری پای صندوقهای رأی بیاید، مجموعه اصولگرایی برنده انتخابات است.
*بله؛ ممکن است این دوره برای جریان اصولگرایی خوب باشد که همزمان ریاستجمهوری را همراه با مجلس و قوه قضائیه در دست گیرند، مانند هنگامی که آقای یزدی رئیس قوه قضائیه و آقای حداد رئیس مجلس و آقای احمدینژاد رئیسجمهور بودند؛ اما بعد از آن چه میشود؟ از دید من اینکه بعد چه اتقافی رخ میدهد، مهم است!
*نمیشود در دنیایی که در آمریکا 70 درصد مردمش پای صندوقهای رأی میآیند و رئیسجمهور انتخابات میکنند، ما بگوییم اگر 30درصد مردم پای صندوق.های رأی بیایند اتفاقی نمیافتد! چرا اتفاقا، اتفاقات بدی میافتد و مردم جای دیگر حرفشان را میزنند و به هر دلیل جزئی به خیابانها میآیند. مانند بحث بنزین که به نظر من خیلی موضوع آنچنانی نبود که به آن اتفاقات ختم شد.
*ببینید در سالهای 83 و 84، همین دوستان که امروز به مشارکت حداقلی قائل هستند، بسیار مغرور شدند و با هتک حرمت، قدرت را در دست گرفتند و هشت سالی که بر مسند بودند، 800 میلیارد دلار سرمایه کشور به تاراج رفت و کسی هم نگفت ترک فعلت چه بود؟ اصلاً فعلت چه بود؟ و هنوز هم نمیپرسند که چه شد؟ حال این رفتار را با آنچه که امروز در اتفاقات مشابه رخ میدهد، مقایسه کنید.
*امروز باید قرارگاه مرغ و تخممرغ تشکیل شود، در صورتی که 50 درصد مرغداریهای کشور خالی است. سوال اینجاست چرا خالی است؟ آیا کشاورز یا مرغدار دوست ندارد جوجهریزی کند؟ حتماً دوست دارد اما اگر در همین فضا نهاده دامی بخواهد، وجود دارد؟ باید گفت وجود ندارد! بنابراین با جمیع شرایط باید از مردم خواهش کنیم و یک بار دیگر ریش گرو بگذاریم و منتشان را بکشیم که پای صندوقهای رای بیایند.
*مردم همه مملکتشان را دوست دارند و فکر میکنم آنهایی که آبرو دارند اگر ریش گرو بگذارند، میشود مردم را پای صندوقهای رای بیاوریم.
*امروز بیش از 40 سال است که روابط بین دو کشور ایران و آمریکا تیره شده است؛ البته هر از گاهی مذاکراتی نه به صورت رسمی بلکه به صورت موضوعی و غیررسمی صورت گرفته است اما به دلیل آن که دو طرف به یکدیگر اعتماد ندارند، اتفاق مثبتی رخ نمیدهد، بنابراین معتقدم تا این دو کشور به هم اعتماد نکنند، نمیتوانند با هم بنشینند و حرفهایشان را بزنند.
*دلیلی وجود دارد تا مذاکرات شکل نگیرد، این است که آمریکاییها در مذاکرات ثابتقدم نیستند. برجام موضوعی است که یک سلسله مذاکراتی برایش صورت گرفت اما آدم نادانی مانند ترامپ آن را برهم زد. بنابراین فکر میکنم اگر قرار باشد یکسری مذاکرات باثبات انجام شود؛ دو کشور نیاز به واسطه ندارند و حرفهایشان را باید خودشان بزنند.
*البته موضوعی که امروز شاید باعث شده است روابط بین ایران و آمریکا تیرهتر شود؛ موضوع هستهای است. گفته میشود شاید دولتمردان ایالات متحده با موضوعات فقهی ما آشنایی نداشته باشند. بنابراین هنگامی که رهبر انقلاب به عنوان فقیه عادل و هرم مدیریتی کشور میگوید ما به دنبال سلاح هستهای نیستیم و منع کردند؛ ما نمیدانیم چه اصراری وجود دارد که پیگیرانه میگویند، ایران به دنبال سلاح هستهای و بمب اتمی است.
*نظر من در این زمینه کاملاً مشخص است؛ از لوایح چهارگانه تحت موضوع «FATF» دفاع کردم و اعتقاد دارم ما بیشترین آسیبها را از جنبههایی که دوستان در موردش مطرح میکنند، خوردیم. اگر بحث موضوع تروریسم است، در کشور بیش از 20 هزار نفر در این راه شهید دادیم. اگر بحث قاچاق سازمانیافته است، باز به همین میزان در این راه شهید دادیم و یا موضوعات مختلف دیگر که مطرح میشود مانند حمایت از گروههای تروریستی که گفته میشود سوال من این است ما با چه گروه تروریستی در دنیا حتی آنهایی که خودشان میگویند، ارتباط داریم؟ مشخص است با هیچ کدام از این گروههای تروریستی نه ارتباط داریم و نخواهیم داشت.
*به شخصه موافق لوایح چهارگانه هستم و نظرم بر این است در بحث «CFT» که امروز در مجموعه مجمع تشخیص نظام مطرح است، باید هرچه سریعتر تصمیمگیری شود و هیچ راهی هم وجود ندارد؛ زیرا تمام مجموعههایی که باید از نظر سیر اداری یک قانون طی شده باشد تمامیاش طی شده است. ببینید شأن مجمع، شأن داوری و قانونگذاری است و امروز هم اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان به وجود آمده است؛ همگان میدانند مجلس شورای اسلامی به «CFT»رأی موافق داده است و شورای نگهبان با آن مخالفت کرده است.
*مجمع بیاید هزینهاش را بپردازد فرقی هم نمیکند چه مثبت و چه منفی رأی دهد.
*آن چیزی که بین ایران و چین اتفاق افتاده است، یک سند همکاری است تا در طول 25 سال یک سری همکاریها را با هم داشته باشند؛ حال میخواهد این همکاریها نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد. این که بعضیها تبلیغات گسترده میکنند و میگویند ایران واگذار شده است، به هیچ عنوان این حرفها نیست، ما با هر کشوری که بتوانیم باید ارتباط برقرار کنیم و از توانمندیهایش استفاده کنیم.
*این که آقای لاریجانی بخواهد وارد انتخابات شود یا نشود، به خودش بستگی دارد. هر شخصی که قصد نامزدی در انتخابات را دارد، خودش باید سبک و سنگین کند و ببیند آیا میتواند این بار سنگین و وحشتناک را بردارد یا خیر. به نظر من حضور در انتخابات ریاستجمهوری شهامت، جسارت و از خودگذشتگی میخواهد، مخصوصاً با شرایطی که کشور دارد. امروز یک عده از رفقای ما هستند که میگویند میخواهیم وارد انتخابات شویم و من واقعا نمیدانم این عزیزان بر اساس چه حساب و کتابی میگویند میخواهند در عرصه انتخابات حاضر شوند؛ زیرا شرایط موجود در کشور نشان از این دارد که باید در این دوره یک فرد توانمند، قوی و عاقل زمام را در دست بگیرد.
*اعتقادم این است که شخصی مانند آقای لاریجانی بالقوه کاندیدای ریاست جمهوری است، حال اینکه آیا میخواهد بیاید کار را بر عهده بگیرد، آن دیگر به خودش ربط دارد. من در این موضوعات بسیار با او صحبت کردم اما اینکه از وی بشنوم میخواهد بیاید یا نیاید جوابی نگرفتهام با این حال یک عده از صبح تا غروب میگویند ستاد تشکیل دادهاند و از این حرفها واقعا ستادی وجود ندارد. بله ما تشکیلاتی داریم و کارهایی را انجام میدهیم اما این که بگویم این کارها تشکیلاتی است برای ورود آقای لاریجانی به انتخابات، به هیچ عنوان اینطور نیست.
*آقای لاریجانی یک فرد بارز و شناخته شده در بین افراد سیاسی است . ایشان در دوازده سالی که در مجلس بودند عیارشان مشخص شد، مخصوصا امروز باتوجه به شرایطی که وجود دارد، جایگاهش در مجلس بیشتر نشان داده میشود. در مجلس دهم سه جریان وجود داشت؛ سه جریانی که هرکدام برای خودشان اناالرجل بودند و وزن داشتند. نشست و برخاست با این سه جریان و مجلس را اداره کردند و این کار واقعا هنرمندی، توانمندی و عقلانیت میخواهد.
*یک عده میگویند احمدینژاد کارهایی انجام میدهد اما به نظر من اینها حرف است. زیرا آقای احمدینژاد حرفی در کشور نمانده است که نزده باشد؛ یعنی به هر کسی که رسیده است از آقای هاشمی، حداد و فتاح بگیر تا برادران لاریجانی یک چیزی گفته و کسی بی نصیب نمانده است.
*ما نباید همه سرمایههای خودمان را بسوزانیم. به اعتقاد من حاج حسن آقا یک سرمایه برای کشور و نظام است. یادگار حضرت امام هستند و من فکر میکنم نباید اینها وارد بگومگوهای سیاسی شوند.
دیدگاه تان را بنویسید