راهنمای انتخاباتی برای سیاستمداران درجه چندمی که میخواهند ره صدساله «ریاست» را یکشبه طی کنند
به نام ریاستجمهوری، به کام وزارتخانه/ عطش کاندیداتوری پیش از تابستان 1400
در میان نمایندگان مجلس یازدهم که هنوز یکسال هم از آغاز به کارش نگذشته و از قضا حدود دوسوم اعضایش، نخستین تجربه نمایندگیشان را پشت سر میگذارند، عطش کاندیداتوری آنها را فراگرفته است.
اعتمادآنلاین| بحث از انتخابات، بحث از رقابت جناحها و چهرههای سیاسی است. بحث از اینکه راهبرد و رویکرد هر کاندیدای انتخاباتی نسبت به این و آن موضوع و مساله فرهنگ، جامعه، اقتصاد و سیاست چیست و در تقابل با راهبرد و رویکرد رقبا، در هر موضوع چه وضع و حالی دارد. اما حاشیه این مباحث اصلی و بهاصطلاح درجه یک انتخاباتی، همواره مباحث دیگری نیز مطرح میشوند که اگرچه در بررسیهای کوتاهمدت و باتوجه به اهمیت کمیت زمان در هر رقابت سیاسی-انتخاباتی، معمولا چندان مورد توجه قرار نمیگیرند اما اتفاقا به جهاتی حتی میتوانند از آن مباحثی که در شرایط خاص انتخابات در اولویت قرار گرفتهاند نیز راهبردیتر و اثرگذارتر باشند.
به گزارش روزنامه اعتماد، مسائل و موضوعاتی چون تحزب و لزوم برگزاری انتخابات حزبی، گرفتوگیرهای قانون انتخابات و آسیبهای ریز و درشت در مرحله نامنویسی کاندیداها، بحث پردامنه نظارت مبتنی بر استصواب در بررسی صلاحیت کاندیداها و البته چند و چون نظارت بر انتخابات غیرالکترونیک و سرکشی مقابل حرکت به سوی الکترونیکی شدن روند رایگیری و به تعاقب، شمارش آرای رایدهندگان، معضل هزینههای انتخابات و احتمال ورود پولهای کثیف به کمپینها و ستادهای این و آن کاندیدا و موضوعاتی چون اینکه بیشک هر کدام به تنهایی اگر به اندازه هر کدام از جنگ و جدلهای کاندیداها و جناحهای سیاسی در یک رقابت انتخاباتی حایز اهمیت نباشند، باید اعتراف کنیم که کماهمیتتر نیستند؛ حال آنکه صحبت از انتخابات، بهطور معمول و در اغلب مواقع، مترادف است با صحبت از صرف رقابت چند چهره سیاسی که در فقدان نظام انتخاباتی حزبی و در این ساختارِ سیاسی ماقبلِ تحزب، با اندکی اغماض و گشادهدستی میتوان آن را تنها بحث جدی انتخاباتی نامید و مواردی که پیشتر، محض نمونه در حد طرح بحث و اشاره به سرفصلها مطرح شد، محورها و موضوعاتی که معمولا در حاشیه قرار داشته و مورد بیاعتنایی واقع میشوند.با این همه اما نگاهی به آنچه دستکم در این چند انتخابات ریاستجمهوری گذشته در حدود 2، 3 دهه گذشته از سر گذراندیم، میتوان گفت که به نظر میرسد اینکه این گروه از مباحث در حاشیه بحثهای خاص انتخاباتی و مباحث مشخصا مرتبط با رقابتِ کاندیداها و زد و خوردهای جناحی-سیاسی قرار گرفته و فراتر از این، از اساس در درجه چندم اهمیت قرار میگیرند، نه به دلیل اهمیت نازل و ناچیز آنها، بلکه احتمالا بخشی ناشی از این است که رسیدگی و پرداختن به آن، نیازمند کارِ کارشناسی و قاعدتا زمانبر است و به صرفِ طرح موضوع در کوران رقابتهای انتخاباتی راه به جایی نمیبرند. حال آنکه طی 2، 3 دهه عمدتا در همین حد و حدود سطحی به این دست مقولات ورود شده و تلختر آنکه بحث از این مقولات و موضوعات، صرفا در آستانه هر انتخابات، آن هم بهطور جزیی و باز در حاشیه مباحث مربوط به رقابت انتخاباتی صورت گرفته و به جای آنکه پس از برگزاری انتخابات با نگاهی کارشناسی بر آن تمرکز شود، به فراموشی سپرده میشود تا انتخاباتی دیگر و فرصت مختصری دیگر که طبیعتا جز طرح موضوع، امکان دیگری برای بررسی فراهم نخواهد بود.
عطش کاندیداتوری پیش از تابستان 1400
فارغ از مواردی که پیشتر به عنوان برخی مصادیق این دست مباحث انتخاباتی مورد اشاره قرار گرفت اما حالا در آستانه برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، در حالی که عملا هیچیک از موارد مورد اشاره بهطور دقیق و عمیق به بحث و فحص گذاشته نشده، معضل دیگری نیز سربرآورده و اگرچه در ادوار گذشته نیز تا حدودی به چشم آمده بود، اما این دوره، به طرزی فراتر از انتظار بروز و ظهور کرده است. معضلی که شاید بتوان با تعبیر «عطش کاندیداتوری» یاد کرد؛ عطشیکه طی ماههای گذشته چنان بالا گرفته که دیگر نهتنها چهرههای درجه یک و دو، بلکه حتی بسیاری از چهرههای درجه سه و چهار نیز خود را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به عنوان کاندیدای احتمالی مطرح میکنند. چنانکه به عنوان مثال، همین حالا در میان نمایندگان مجلس یازدهم که هنوز یکسال هم از آغاز به کارش نگذشته و از قضا حدود دوسوم اعضایش، نخستین تجربه نمایندگیشان را پشت سر میگذارند، چندین و چند نفر خود را در قد و قواره کاندیدای انتخابات مطرح کرده و اگرچه مثل روز روشن است که اغلب راه به جایی نخواهند برد و حتی بعید نیست با فرا رسیدن بزنگاه نامنویسی، در ستاد انتخابات نیز حاضر نشوند اما
فضای رسانهای پیش از انتخابات را مغتنم یافته و برای خود به قول یک کنشگر رسانهای اصولگرا، «پرستیژ سیاسی» دست و پا میکنند.
شأن سیاسی؟ کاندیدای ریاستجمهوری!
این را محمدصادق کوشکی چندی قبل در یک اظهارنظر مطبوعاتی مطرح کرده و ضمن ابراز تاسف از این شرایط، به پایگاه خبری-تحلیلی نامهنیوز گفته که «کاندیداتوری ریاستجمهوری در کشور ما به اشتباه به یک پرستیژ تبدیل شده» چراکه بهگفته او، «افراد با این نگاه وارد میشوند که اگر تایید صلاحیت شوند، تریبونی به دست میآورند و میتوانند موقعیت و جایگاه خود را در عرصه سیاست ارتقا بدهند.» حال آنکه علت بروز این پدیده به باور این چهره فرهنگی منتسب به جناح راست از این قرار است: «از آنجا که در ادوار قبلی انتخابات شاهد تایید صلاحیت افرادی بودهایم که به هیچوجه شایستگی لازم برای حضور به عنوان نامزد ریاستجمهوری را نداشتند و بعضا در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی موجب نوعی مضحکه شدند، بسیاری امروز خودشان را با آنان مقایسه کرده و چون به این نتیجه میرسند که نسبت به آنان برتری دارند، به این فکر میافتند که با اعلام کاندیداتوری و حضور در این موقعیت، رتبه و جایگاه خود را در حوزه سیاست ارتقا دهند.» او البته به نام هیچ یک از کاندیداهای تایید صلاحیت شده چند دوره اخیر اشاره نکرده اما احتمالا مخاطب این گفتار، بینیاز به اشاره صریح و مستقیم به
نامِ این یا آن چهره سیاسی، درخواهد یافت که مقصود کدام کاندیدا یا کاندیداهای انتخابات اخیر یا یکی، دو دوره گذشته است و جالب آنکه برخی از این چهرهها، حالا در آستانه انتخابات ریاستجمهوری بار دیگر از عزم جزم خود برای ورود مجدد به صحنه انتخابات گفته و در شرایطی که گزینههای احتمالی درجه یک، تقریبا هیچکدام تاکنون بهطور صریح در این باره صحبتی نکردهاند، این دست چهرههای سیاسی اغلب بهطور صریح و مکرر اعلام کاندیداتوری کردهاند؛ نکتهای که به نحوی نشاندهنده این است که کوشکی نیز به آن اشاره کرده و علت و دلیل این دست اعلام کاندیداتوری را به تعبیری، استفاده از فضای رسانهای پر شر و شوری خوانده بود که معمولا در آستانه انتخابات ایجاد میشود و چهرههای سیاسی میتوانند از این فضا برای ارتقای رتبه خود و اعتلای جایگاه سیاسیشان نزد افکار عمومی و البته جریانهای سیاسی بهرهبرداری کنند.
به نام ریاستجمهوری، به کام وزارتخانه
اما ارتقا و اعتلای جایگاه سیاسی، تنها انگیزهای نیست که برخی چهرههای سیاسی را اینطور به اعلام کاندیداتوری واداشته و بعضا این روش با انگیزههایی در ظاهر مشابه اما در واقع متفاوت دنبال میشود. به بیان دیگر هستند چهرههایی که اگرچه خود میدانند که تجربه و کارنامه سیاسی-مدیریتیشان در قد و قواره کسانی نیست که میخواهند رییس قوه مجریه شده یا به تعبیری نفر دوم در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی باشند اما صرفا به این دلیل که چند صباحی در فضای رسانهای روی بورس حاضر باشند یا در قامت کاندیدای احتمالی مطرح شده و از فردای انتخابات، برگی دیگر به کارنامه سیاسی خود پیوست کنند، نامشان را شخصا یا با واسطه در گمانهزنیهای رسانهای مطرح میکنند؛ بلکه ممکن است اتفاقا اهدافی کوتاهمدت در سر داشته باشند. درواقع هستند کسانی که هدفشان از اعلام کاندیداتوری در یک انتخابات، به نحوی کسب سهمیه در کابینه دولتی است که پس از همان انتخابات و توسط رییسجمهوری منتخب تشکیل خواهد شد. نکتهای که از قضا این یکی نیز اخیرا از جانب یک چهره رسانهای اصولگرا مورد اشاره قرار گرفته است. عبدالله گنجی، مدیرمسوول روزنامه «جوان» اخیرا در حساب کاربری خود
در توییتر از این مهم گفت و با لحنی توام با کنایه نوشت: «یکی از راههای وزیر شدن در ایران کاندیدای ریاستجمهوری شدن است.»
دستور طبخ کرسی ریاست!
گنجی البته احتمالا به اقتضای چارچوب و قاعده اظهارنظر توییتری که بیش از هر چیز ایجاز کلام میطلبد و همزمان شاید به دلیل برخی ملاحظات سیاسی-جناحی از شرح و بسط بیشتر این ترفند دستیابی به کرسی وزارت در جمهوری اسلامی پرهیز کرده اما واقعیت آن است که درک مقصود پشت این توییت کنایهآمیز دانش سیاسی چندانی نمیخواهد. قاعده نانوشته مدنظر مدیرمسوول روزنامه «جوان»، همانطور که پیش از این نیز به دفعات در سطور و بینسطور گفتههای چهرههای سیاسی چپ و راست خواندهایم، از این قرار است که ابتدا به اتکای چند سال کار سیاسی به هر بهانه درباره هر موضوع اظهارنظر و طوری رفتار میکنید که از سکناتتان انتقاد به وضع موجود برداشت شود و البته اینکه کلید و راهکار ساختن فرداهای روشن را نیز در جیب دارید. آنگاه کمی تحمل میکنید و به نظاره مینشینید که تحولات سیاسی-رسانهای مربوط به انتخابات چگونه رقم میخورد و آیا اساسا کسی به گفتار و رفتارتان توجه کرده یا نه. اگر چنین شد و احیانا رسانهای به نقل از تحلیلگری سیاسی یا حتی بنا بر تحلیل نویسندگان خود، از این نوشت که شما هم در زمره کاندیداهای احتمالی قرار دارید که هیچ، نیمی از راه را
رفتهاید. اما اگر چنین نشد، کار اندکی دشوار خواهد بود، چراکه ناگزیرید آستینها را بالا زده، نشستی خبری برگزار کنید و شخصا از کاندیداتوری خود رونمایی کنید و بعد منتظر تحولات اصلی انتخابات بمانید. ادامه مسیر در هر دو حال اما مشابه است. ابتدا درگوشی و پشتپرده به چند کاندیدای اصلی و ستادهایشان پیغام و پسغام میدهید که حاضرید «آرا و سرمایه اجتماعی-سیاسیتان» را بگذارید پشت سر آنان و در ادامه هر کدام چراغ سبز نشان داد، کارتان رسما آغاز شده؛ حالا باید چمدان سفر به این شهر و آن روستا را بسته و در حالی که ظاهرا سفرهای انتخاباتی و کمپین تبلیغاتی خود را دنبال میکنید، در هر نطق و هر دیدار و نشست، چند کلامی هم از لزوم اتحاد و انسجام گفتمانی بگویید و نیز اینکه اگر احیانا شرایط به نحوی بود که فلان کاندیدا به صحنه آمد، حاضرید برای وطن و هموطن از خود بگذرید و فداکارانه، مسیرتان را به سوی وزارتخانه مطلوب و البته فهرستِ همکاران آیندهتان را در آن وزارتخانه ترسیم و تدوین کنید.
«بهشتِ» نقد به جای «پاستورِ» نسیه
آنچه همه، از یکایک شهروندان تا بلندترین مقامات سیاسی مملکت، از احزاب اصلاحطلب و اصولگرای بزرگ و کوچک تا شورای نگهبان و ستاد انتخابات وزارت کشور و نیز از رسانههای برخط و مکتوب تا انبوه کاربران شبکههای اجتماعی متنمحور و عکسمحور و صوتمحور میدانیم، آن است که مملکت در نهایت بیش از یک رییسجمهوری نمیخواهد. اما همان یک رییسجمهوری خواهناخواه باید دستپایین 50 نفر را در قامت وزرا، معاونان، روسای سازمانها و مدیریتهای کلان همراه با خود به «پاستور» ببرد. آن هم در حالی که همین انتخابات ریاستجمهوری همزمان است با انتخابات شوراهای شهر و این یعنی در ادامه دستکم باید برای یک کرسی شهرداری پایتخت نیز گزینهای را انتخاب کرد؛ سازمانی مهم که به باور بسیاری از ناظران عملا در حد و حدود یک یا حتی چند وزارتخانه است و همین حالا هستند کاندیداهایی که اگرچه میگویند جز به ریاستجمهوری نمیاندیشند اما بعید نیست در ادامه «بهشتِ» نقد را به «پاستورِ» نسیه ترجیح داده و به مسیر دیگری بروند و واقعیت آنکه دستکم تا قانون انتخابات، قانون انتخاباتی کنونی است و شیوه نظارت بر صلاحیت کاندیداهای احتمالی، همین شیوه استصوابی مطلوبِ
شورای نگهبان، چارهای برای رفع این معضل نیست. آنچه اما اکنون قابل بحث و گفتوگوست، این است که کمتر از 2 ماه دیگر انتخاباتی احتمالا با حضور تعداد معدود کاندیدا برگزار میشود و در حالی که میانه سال 99 در گزارشی از فهرستی حدودا 50 نفره از کاندیداهای احتمالی گزارش دادیم، در شرایطی که تنها طی همین هفته اخیر، 4، 5 چهره دیگر نیز رسما اعلام کاندیداتوری کردهاند، روی کاغذ چیزی در حدود یکصد نفر خود را در قد و قواره کاندیداتوری ریاستجمهوری و البته حضور در کابینه رییسجمهوری منتخب میبینند!
دیدگاه تان را بنویسید