امیر سرتیپ دوم ایرج شاهوردی، رئیس سابق حفاظت اطلاعات نیروی زمینی:
انتخابات 1400| کسانی که در انتخابات رأی ندادند، حق اعتراض ندارند/ آتش به اختیار به فرمان آقا هستم/ ارتش، مردم را دوست دارد
یکی از داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری به تشریح دیدگاهها، نظرات، عملکرد و سوابق خود پرداخت.
اعتمادآنلاین| میگوید به عنوان یک فرمانده کهنهکار و در لبیک به فرمان رهبری به صحنه آمده است، کسی که کمی بیشتر یا کمتر از 40 سال از عمر خود را از رده سربازی و دانشجوی افسری تا فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی زمینی ارتش، در خدمت کشور بوده؛ معتقد است که حالا باید در کسوت جدیدی به کشور خدمت کند.
متولد شهرستان دورود از استان لرستان است، سالهای تحصیل ابتدایی را سخت و پر مشقت سپری کرده و با زحمت فراوان به مقطع دیپلم رسیده، همزمان با دیپلم ازدواج کرد و بعد عازم خدمت سربازی شد. دوره سربازی همزمان شد با جنگ ایران و عراق در نتیجه از همان دوران وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.
2 یا 3 سال بعد از ورود به ارتش به دانشکده افسری ارتش رفت و خدمت در رسته پیاده را آغاز کرد، میگوید رسته ما پیاده بود یعنی تا خط مقدم و کشته شویم، به همین دلیل در میانه مصاحبه گفت:«اکنون 33 سال است که اصافه زنده هستم، از زمان جنگ آماده بودم که جان خود را فدای کشور کنم و تا همین لحظه هم برای این کار آمادهام» و به همین خاطر با شما «برای شماست که هستیم» وارد انتخابات شده است.
پس از جنگ فرماندهی حفاظت اطلاعات در چند استان از جمله خراسان بزرگ را برعهده داشت و بعد ستادکل نیروهای مسلح رفت. آخرین مسئولیت خدمتیاش هم ریاست بر حفاظت اطلاعات نیروی زمینی ارتش است.
به گزارش ایلنا، ضعف مدیریتی را عمدهترین چالش این روزها و بحران اقتصادی را جدیترین تهدید کشور میداند و میگوید آمده است تا برای مقابله با این چالش و بحران «مدیریت جهادی» را در کشور راهاندازی کند.
امیر سرتیپ دوم ایرج شاهوردی رئیس سابق حفاظت اطلاعات نیروی زمینی جمعه گذشته با حضور در وزارت کشور برای کاندیداتوری در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد. به همین علت و با هدف تشریح دیدگاهها و نظراتش گفتوگویی با او داشتیم که مشروح آن را در ادامه از نظر میگذرانید:
فرصت آزمون و خطا نداریم
*چه عامل و چه مسالهای منجر به این شد که وارد عرصه انتخابات شوید؟ آیا در میان کاندیدها گزینه مناسبی نبود که شخصاً وارد شدید؟
به این جهت که احساس کردم تکلیفی بر گردن من است و آمدم. تکلیف من این بود که به فرمان و دغدغه حضرت آقا لبیک بگویم. حضرت آقا فرمودند کشور در شرایط حساس و پیچیده سیاسی و اقتصادی است و انسانهای تازهکار احتمال اشتباهشان بیشتر است و دیگر فرصت آزمون و خطا نداریم. ایشان فرمودند «نیاز امروز کشور به یک فرمانده کهنهکار است که کار با جوانان و فعال کردن پتانسیل آنها را بلد باشد». من عمداً زودتر برای انتخابات نیامدم و شاید اگر از پنج شش ماه قبل فعالیت انتخاباتی را جدی آغاز می کردم، مردم بیشتر می توانستند با برنامه هایم آشنا شوند.
دکترای مدیریت اطلاعات پنهان کاری راهبردی دارم
من یک عمر امورات پنهان این جامعه را اداره کردم. مدرک دکترای من مدیریت اطلاعات پنهان کاری راهبردی است. رساله من تهدیدات 10 سال آینده علیه جمهوری اسلامی ایران است؛ یعنی آیندهپژوه و آیندهنگر هستم و پیشبینی و پیشگیری میکنم و برای آن راه حل میدهم. کار من برآورد تهدیدات است، لذا احساس کردم که نیاز است در این صحنه حاضر شوم.
هیچکس نیامد به فرمان رهبری لبیک بگوید. ممکن است برخی آتش به اختیار اسلحهشان در اختیارشان نبوده و نتوانستند ماشه را بچکانند و به من ربطی ندارد اما من موقعی که احساس کردم آتش به اختیار به فرمان آقا هستم، لبیک گفتم و با همه محدودیتهایی که دارم، وارد عرصه شدم. لذا درخواست کردم مجوز بدهید تا من برای ثبتنام در انتخابات بروم و گفتند نه نمیشود اما من استعفا دادم. اما جالب است هیچ کس استعفا نمیدهد. اکنون رئیس قوه قضاییه یا سایر مقامات دولتی همچنان در سمت خود باقی مانده و فعالیت می کنند اما برای حضور بنده و برخی دیگر گفتند که باید استعفا دهید. معتقدم باید شرایط برای همه یکسان باشد ولی با این وجود قبول کردم و گفتم عیبی ندارد موقعی که میخواهم برای نظام فدا شوم استعفا که چیزی نیست.
من آمدم به ملت شریف ایران بگویم که یک عمر گفتیم ارتش فدای ملت و در طول 42 سال بعد از انقلاب این را گفتیم و همواره به انقلاب لبیک گفتیم. ما جنگ دیدیم و جنگیدیم و در حوزه کاری فعالیت های چشمگیر و درخشانی را به ثبت رساندیم و محبوب ملت شدیم. در زمان جنگ، آمریکا، عراق و شرق و غرب عالم علیه نظام ما جنگ را برپا کردند و آن موقع همه به سمت جنگ رفتیم و جنگ هم خوب اداره شد و با موفقیت به پایان رسید. در تمام طول تاریخ، همواره بخشی از سرزمین ایران را بر اثر جنگ از دست دادیم اما در دفاع مقدس اجازه ندادیم یک وجب از خاک کشورمان دست دشمن بیافتد. ما در زمان جنگ تحمیلی حتی موفقیت هایی در خود خاک عراق داشتیم و وقتی دشمن قطعنامه را پذیرفت ما به سمت مرزهای خود بازگشتیم.
الآن جنگ سخت تمام شده و وارد جنگ نیمه سخت شدیم. و من در تمام سال های بعد از جنگ مسئولیت حفاظت اطلاعات تمام استانهای کشور را در کارنامه سربازی ام داشتم و فرمانده حفاظت اطلاعات در استانها بودم. به دلیل سوابق کاری و تجربیاتی که اندوخته بودم به فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شدم و 10 سال است که در مقام سرلشگری و با ارزیابی ممتاز و نمره 98 از 100 انجام وظیفه میکنم و اکنون نیزحاضر هستیم برای سنجش توانمندی هایم با معیار و سنجه های مشخص و قابل اندازه گیری با هر فردی مقایسه شوم.
یکی از شقوق کاری من این است که از بروز نارضایتی جلوگیری کنم
*باتوجه به تخصص شما در حوزه حفاظت و اطلاعات، آیا تجربیات کسب شده را برای اداره کشور کافی می دانید؟
آخرین شغل من در ستاد کل نیروهای مسلح برآورد تهدیدات کل نیروهای مسلح بود که موضوع آسانی نیست. بنده مسئول اطلاعات راهبردی کل نیروهای مسلح بودم که مسئولیت بسیار خطیری است و به نظرم فردی که بتواند در این حوزه به وظایف خود به خوبی عمل کند و در آن حوزه به عنوان یک چهره موفق شناخته شود، به راحتی نیز می تواند از عهده مسئولیت اداره کشور بر بیاید.
کشورداری هنگامی که تمام عوامل و عناصر کابینه مشخص باشند آسان است. مثلاً فرماندهان ارشد نظامی و یا حتی رئیس جمهور کشور که همه عوامل و عناصرشان کاملاً پیداست، میتوانند خطاب به نیروهای خود بگویند که فلان کار را انجام دهید یا ندهید و به نوعی فرمان صادر کنند و وزرا و سایر نیروها نیز مکلف به اجرای آن هستند. از این رو پشت میز نشستن و صدور فرمان و مدیریت کردن آن کار چندان سختی نیست اما کار اطلاعاتی و امنیتی خیلی سخت است. من با عواملی کار میکنم و کار کرده ام که یکدیگر را نمیشناسند و اصلاً همدیگر را ندیده اند و هیچ وقت هم همدیگر را نخواهند شناخت. اداره پنهان آنها یعنی مدیریت پنهانکاری که من دکترای آن را گرفته ام.
من این احساس را کردم که ملت از مشکلات موجود جامعه نگران و ناراضی است. آنها از عملکرد ضعیف، از ناکارآمدی و ناتوانی دولت، ضعف مدیریت و نداشتن سیستم کنترل و نظارت خسته شده و همه این عوامل موجب نارضایتی آنها شده است.
یکی از شقوق کاری و خدمتی من این است که از بروز نارضایتی جلوگیری کنم و اگر همین یک مورد را اعمال کنیم و یا اگر هر دولت تا کنون یک کار درست و حسابی انجام می داد، اکنون وضعیت مملکت اینگونه نبود و قطعا آباد بود.
کاهش مشارکت مردم به ضعف مدیریت در دولتها باز می گردد
باز هم تاکید می کنم که 40 سال است جلوگیری از بروز نارضایتی یکی از وظایف عمده کاری و خدمتی من بوده است. اگر بتوانیم عوامل بروز نارضایتی مردم در جامعه را کاهش دهیم و به جای آن به افزایش سطح رفاه و رضایتمندی مردم بپردازیم، قطعا شرایط کشور به مراتب بهتر خواهد شد.
کسی که ناراضی باشد پای صندوق رأی حاضر نمی شود. باید بررسی شود که چرا بعد از 40 سال کاهش مشارکت مردم را داریم؟! این امر به ضعف مدیریت در دولتها باز می گردد و لذا من احساس تکلیف کردم و گفتم به فرمان حضرت آقا لبیک بگویم و بگویم من فرمانده کهنه کار هستم.
در ارتش ما میگوییم «وای اگر امام حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد». حکم جهاد یعنی از جان بگذریم و اگر از جان بگذریم بقیهاش حل است. از جان گذشتن این گونه است که مثلاً من سال 1361 یک سرباز بودم که به ارتش آمدم. آمدم که برای نظام جان بدهم اما دشمن نتوانست جان ما را بگیرد ولی جانباز 32 درصد نظام جمهوری اسلامی ایران هستم؛ به همین جهت و با باور به همین رسالت در عرصه انتخابات حاضر شدم و شعار من این است که؛ «برای شماست که هستیم».
بسیاری از مسئولان خواستند این مملکت را نابود کنند
*مردم از بحث حفاظت و اطلاعات معمولاً واهمه دارند و حالا که شما از بطن کارهای نظامی وارد کار انتخاباتی شدید فکر میکنید در زمان رأی چه عواملی را میتوانید به کار بگیرید و چه صحبتی با مردم بکنید که بحث سابقه حفاظت اطلاعاتی به جای این که مردم را بترساند آنها را تشویق کند به شما رأی دهند؟
بنده به ملت ایران میگویم آن که باید بترسد دشمن است، ما فرزندان این ملت هستیم و پنجهمان در پنجه سرویس اطلاعاتی دشمن بوده و هست. شیوه مدیریتی من این است که همواره به نیروها می گفتم که خلاف نکنید تا نترسید. منظور این است که اگر بخواهیم به کسی تذکر دهیم هیچ وقت تا جایی که توانستیم او را دستگیر نکردیم و دستش را گرفتیم. کسی را بازداشت نکردیم بلکه او را از عمل مرتکب شدهاش باز داشتیم، این تفکر ما است. ما یک سیستمی را در مجموعهکاری ارتش به نام خوداظهاری گذاشتیم؛ یعنی هر کس خودش بگوید من چه مشکلی دارم و ما این فرد را روی سر میگذاریم. مثلاً اگر من سه فرزند داشته باشم که یکی از آنها یک روحانی و یکی یک فرد نظامی و سومی معتاد باشد، از میان این سه فرزند من آخری را دوست دارم، که مشکل اساسی دارد چون آن دو فرزند گلیم خود را از آب میکشد و روی پای خودش ایستاده است لذا من به سومی میچسبم تا بتوانم او را درمان کنم. در جامعه هم اگر کسی دارای آلودگی جز یا کل باشد باید فدای این فرد شویم چون فرزند این ملت است و به علت ناکارآمدی قشرهای دیگر است که به این روز رسیده و باید علت و عواملش را بررسی کنیم و خودش مقصر نیست.
«ما برای شماست که هستیم» شعار تمام دوره خدمتی ام بوده یعنی هیچ غمی نیست جز سلامتی جامعه و این جامعه شامل حال هر کسی میشود؛ از یک سرباز جز تا یک سرتیپ کل و یک بازاری و تاجر و غیره. اگر جامعه ما سالم بود من این وظیفه را احساس نمیکردم به اینجا بیایم.
من میخواهم الگوی مدیریت مطلوب و موفق رزمی و دفاعی را که امنیتی و اطلاعاتی است و در ارتش ایجاد کردیم را در کشور پیاده کنم.
ما در ارتش با ایجاد یک سیستم حفاظتی مناسب توانستیم به نقطهای برسیم که به آن بگویند نیروی طیب و طاهر و انشالله می توانیم همان سیستم را هم در کشور پیاده کنیم.
مردم از بسیاری از مسئولان پیشرو تر هستند. مردم نگذاشتند که هیچ صدمهای به انقلاب وارد شود و چه بسا بسیاری از مسئولان خواستند این مملکت را نابود کنند و با فرار کردن به دشمنان پیوستند و در جاهای مختلف پناهنده شدند. من به دنبال اصلاح وضع مردم از طریق کنترل و نظارت بر مسئولان هستم. به این علت اگر یک مسئول یک گردو بدزدد زیرمجموعهاش درخت را ریشهکن میکند.
*به نظر شما مهم ترین مشکل موجود در کشور چیست و چه راهکاری برای آن دارید؟
احساس میکنم ضعف در مدیریت است و میخواهم به این ضعف مدیریت یک ساختار بدهم و مدیریت جهادی را در مجموعه نظام راهاندازی کنم. هر وقت این ساختار شکل و سامان گرفت، خداحافظی میکنم و به دنبال کار خودم میروم. ما در ارتش همتاسازی داریم یعنی هر فرمانده باید یک نفر را برای خودش جایگزین کند و آموزش دهد در حالی که در سیاست اینطور نیست. در سیاست هر کس میخواهد رقیبش را از دور خارج کند اما ما به دنبال این هستیم که سیستم و زیرمجموعه خودمان را کارآمد کنیم تا به جای ما بنشیند و ما هم به جای دیگری برویم و این همتاسازی را اعمال میکنیم.
تهدیدات ما امروز اقتصادی است
نمیتوانند مرغ و تخم مرغ را مدیریت کنند
*ایران ما را چه تهدیداتی از جانب دشمنان یا داخل تهدید میکند و کدام یک از موارد مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصاد، اعتیاد و تحریمها را دارای اولویت میدانید؟
تهدیدات ما امروز اقتصادی است یعنی اگر مسائل و مشکلات اقتصادی مترتب بر وضعیت معیشت رفاه و مشکلات مردم حل کنیم، دشمن خیلی تأثیر گذار نیست . مشکل اول و آخر از ناحیه خودمان است. در سالهای بسیار دور که سیستم ارتباطات جهانی وجود نداشت، مردم جاده ابریشم را ساختند تا مثلاً کالا از چین به ایران بیاید و به اروپا برود. مردم در آن زمان بسیار پویا بودند و برای خودشان زندگی میکردند و به شرق یا غرب وابسته نبودند. اما اکنون چه شده که با این همه امکانات نمی توانیم تکلیف یک مرغ و تخم مرغ را روشن کنیم؟! وقتی بخواهند تکلیف مرغ را روشن کنند 10 جلسه در هیات دولت میگذارند و صدای شکستن تخم مرغ بیرون میآید. و وقتی هم که به سراغ تخم مرغ میروند و 10 جلسه برای تخم مرغ میگذارند، آخرش صدای مرغ درمیآید.
در عین حال که نمیتوانند مرغ و تخم مرغ را مدیریت کنند اما بلد هستند خیلی کارهای دیگر بکنند. آنها برای خودشان بلد هستند کار کنند و اصول اساسی آن را هم می دانند.
آنها برای از صحنه خارج کردن رقبای خود خوب بلد هستند حرف بزنند و میگویند اقتصاد پادگان نیست. اگر پادگان نباشد، اقتصاد را میبرند. اگر نیروی ارتش نباشد خودشان را هم میبرند.
برادری دارید که مثل شیر روبهروی دشمنان ایستاده و شما در خانه خود استراحت میکنید و لذت می برید. کجا هستند ببینند شب و روز به زمین و هوا حواسمان بود که دشمن به این کشور دست درازی و نگاه چپ نکند. این آیین و منش ما است و اینها برادران شما هستند که اگر نباشند همین الآن شما را میبرند.
همین محافظ هایی که دارید پادگان شما هستند و از شما نگهبانی میدهند و اگر راست میگویید بدون محافظ ها بیرون بیایید اما نمیتوانید بیرون بیایید.
پادگان یعنی شمشیر و ذوالفقار، ما ذوالفقار امام و رهبریم، ما مدیریت جهادی کردیم و اقتصاد کشور که چیزی نیست. شاید بگویند اگر در صحنه رقابت نمیآمدید چه می شد؟ باید بگویم هیچ نمیشد و همین طوری ادامه پیدا میکرد و مشارکت مردم از 98 درصد به 32 درصد و شاید بعدها به 15 درصد می رسید و دیگر معلوم نیست که چه می شود. ولی من آمدم ابراز وجود کنم.
اولاً مردم ارتش را دوست دارند و شک نکنید که ارتش نیز مردم را دوست دارد. ارتش برای این انقلاب و دستاورد این انقلاب است اما من به عنوان نماینده ارتش نیامدم و خودجوش آمدم. اگر پادگان را مطرح میکنیم پادگان ارزش توانمندی دفاعی رزمی امنیتی ماست و اینها باید در کنار هم باشد.
به دلیل ضعف مدیریتی است که مردم به خیابان میریزند
*در آبان 98 به خاطر چند برابر شدن قیمت بنزین مردم اعتراض کردند و اتفاقاتی افتاد. دیدگاه شما نسبت به این موضوع و برخورد با مردم در خیابان چیست و آیا به نظر شما باید با مردم این طور برخورد کنیم تا بتوانیم امنیت داخلی را حفظ کنیم یا بایستی با روش دیگر مثل مذاکره و مفاهمه با مردم این موضوع را حل کرد؟
این را باید از آنهایی که اقدام کردند و مسئولیت داشتند بپرسید. دولتی که من انتخاب میکنم دولت پاسخگوست و اگر خودم مسئولیت جایی را داشته باشم قطعا پاسخگو هستم. هر کس اقدامی انجام می دهد باید پاسخگو باشد و دلیلی نمی بینم که من از جانب دیگران پاسخ دهم.
من اگر رئیس جمهور باشم اصلاً نارضایتی به وجود نمیآید که کسی به خیابان بیاید. وقتی من برای رفاه، آبادانی و سربلندی این مردم و نظام تلاش کنم، قطعا مردم به خیابان نخواهند آمد. اینها همه ضعف مدیریتی است که مردم به خیابان میریزند و باید به دنبال اصل مطلب بگردیم. وقتی ضعف مدیریتی من باعث میشود شما یک اقدام نابهنجار انجام دهید تقصیر شما نیست و تقصیر دیگری هم نیست که میخواهد امنیت را برقرار کند و نگذارد شما نابهنجاری کنید. باید علت اصلی یعنی ضعف مدیریتی را کنار بگذاریم.
مردم ما انقلابی و مسلمان هستند و از مسئولان چیزی جز سلامت نمیخواهند. یعنی میخواهند آرامش و امنیت داشته باشند و در کشور عدالت برقرار باشد. فساد نباشد. تمام دنیا هم همینها را میخواهند و تمام کشورهای دنیا با این نگرانیها مخالفند و ما که به روز قیامت و حق الناس و حق الله اعتقاد داریم آیا نباید این مسائل را رعایت کنیم؟!
باید حق اعتراض مردم را به رسمیت شناخت
باید حق اعتراض مردم را به رسمیت شناخت تا بتوانند نگرانی های خود را از شیوه مدیریت به گوش مسئولان برسانند. بر همین اساس باید عامل اصلی نابسامانی وضعیت را شناسایی و با او برخورد کرد. مقصر کسی است که خوب کار نکرده و مدیریتش خوب نبوده است.
کشورداری چیز سختی نیست و اولاً وقتی قانون اساسی درست باشد و استراتژی خوب اعمال شود و نمایندگان مجلس هم وظایف تقنینی و نظارتی خود را به خوبی انجام دهند، قطعا وضعیت کشور بهتر خواهد بود. مجلس باید روندی را طراحی کند که هر کس رئیس جمهور شود طبق آن برنامه پیش برود و استراتژی بسیاری از کشورها نیز این گونه است. اکتفا کردن به شخص خوب نیست و باید سیاستگذاری کلان در این نظام از نظر مدیریت اجرایی صورت بگیرد تا هر کس که پشت آن فرمان می نشیند، بتواند آن را به بهترین نحو کنترل و اداره کند.
طبق قانون اساسی حق دخالت و تبلیغ جناحی را ندارد
*ما همیشه ارتش را مساوی افرادی می دانیم که وظیفهاش این طور تعریف شده که از تمامیت ارضی کشور دفاع کند و به همین خاطر هیچ وقت در مسائل سیاسی آنها را نمیبینیم...
در قانون اساسی آمده موقعی که در مجموعه ارتش هستیم هیچ دخل و تصرف و نگاه به چپ و راست نداشته باشیم و دخالت و تبلیغ جناحی را نکنیم. این مساله در فطرت ما به عنوان یک نیروی نظامی جا افتاده است و این قدر سادگی کار خودمان برایمان ارزشمند است که به دنبال این موارد نمیرویم. اما روزی که مثلاً به عنوان نماینده یک شهرستان یا رئیس جمهور و یا یک منتخب مردمی خدمت کنیم، باید از ارتش جدا و به عنوان یک فرد بازنشسته وارد عرصه شویم. فردی که بازنشسته میشود دیگر فرد عادی است و وابسته به نیروی قبلی نیست. این ارتباطی با ارتش ندارد و ارتش زمانی است که من با ساز و برگ نظامی بیایم و بگویم میخواهم حکومت داری کنم و کجای من الآن ارتشی است؟! تا دیروز 42 سال با افتخار خدمت کردم و ادامه هم داشت و ادامه خدمتم به حکم رهبری است چراکه بالای 40 سال خدمت باید از سوی حضرت آقا تصویب شود ولی با این حال احساس کردم میتوانم یک قدم بردارم و آمدم. ممکن است من برد خیلی کلانی نداشته باشم اما اگر احساس تکلیف کردیم تکلیف به این چیزها .
رقیب من دولتی است که الآن سر کار است
شاید بعضی آمده اند که در دولت بعد وزیر شوند
*تمام کسانی که شرکت کردند مثل آقای رضایی، آقای دهقان، آقای محمد و آقای افشار نمیتوانستند تفکر و خواستههای شما را نمایندگی کنند که این احساس به شما دست داد که باید شرکت کنید؟
رقیب من این چهار نفر نیست، رقیب من دولتی است که الآن سر کار است و مشکل دارد و من به دنبال این هستم که یک دولت کارآمد ایجاد کنم اما ممکن است آنها به دنبال ریاست هم نباشند. از کجا معلوم آقای x یا y میخواهند رئیس جمهور شوند و یا شاید بعضی آمده اند که در دولت او وزیر شوند. من هیچ وقت چنین تفکری نداشتم که دنبال پست باشم. من آمدم پست را ایجاد کنم و روندی را اعمال کنم که از این موقعیت یک مدیریت مطلوب جهانی را ارائه و یک الگو ایجاد کنم و اگر آنها الگوی بهتر از من دارند، ملت در مناظرهها می بینند و اگر در میان این 40 نفر نامزد یک نفر برنامه جامع و عملیاتی داده باشد که بر همه بخش های آن مسلط باشد من هستم. من با طرح، برنامه، خط مشی و راهبردی آمده ام که از قبل بر روی آن کار کرده ام.
*احتمال میدهید شورای نگهبان با تایید صلاحیت به شما مجوز حضور در انتخابات بدهد؟ اگر تایید صلاحیت نشدید چه خواهید کرد؟
مسئولیت شورای نگهبان به عهده من نیست و مسئولیت دین، دنیا، آخرت، بررسی و پاسخگویی به عملکردم به عهده خودم است و آنها هم بر عهده خودشان است. من سرباز این نظام هستم و الآن آمده ام برای نظام سَر بدهم. حالا آقایان میگویند نه فعلاً سر ندهید بگذارید برای بعد از تأیید صلاحیت. اگر هم تایید صلاحیت نشدم، خب هیچ کاری نمیشود کرد.
اما مگر میشود کارد دسته خودش را ببرد؟! من در این نظام جان کندم و خون دادم و با این همه شهید بگویم پشت پا به خود بزنید؟! اصلاً چنین چیزی در سربازی نیست. ممکن است چنین تفکری در ذهن سیاسیون باشد ولی هیچ سربازی فکر نمیکنم چنین تفکری داشته باشد مگر این که خائن باشد و یا مشکل داشته باشد.
*در مورد برجام چه نظری دارد؟ معتقد به انجام مذاکرات احیای برجام هستید یا اینکه نباید به این سمت رفت؟
برجام چیزی نیست که چند نفر سیاستگذار یا یک دولت یا وزیر خارجه تکلیفش را روشن کند و بگوید برجام باشد یا نباشد. بلکه موضوعات در چنین سطحی در شورای عالی امنیت ملی کشور بررسی و تعیین تکلیف می شود و یک نفر به عنوان رییس قوه مجریه این سیاست را بر کرسی مینشاند و یا با زبان دیپلماتیک موفق میشود یا موفق نمیشود. در هر حال این سیاست برای نظام است و صرفا برای یک شخص یا جناح نیست. اما ممکن است یک دولت نقطه نظری داشته باشد و بخواهد ایده خود را در معرض سیاست گذاری نظام قرار دهد که باز هم باید در مراجع بالا در خصوص نحوه عمل و اجرای آن تصمیم گیری کرد.
*ایده شما چیست؛ برجام را ادامه بدهیم یا ندهیم؟
من تابع سیاست نظام هستم.
*اگر در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوید باید در این باره نظر دهید.
باید روی این موضوع مطالعه کرد. بدون مطالعه حتی آب نخورید. عده ای بدون مطالعه دقیق و بررسی همه جانبه، یک سیاست کلان نظام را رد و عدهای هم به راحتی میپذیرند. در خصوص برجام مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیدند که این سیاست را دنبال کنند که متاسفانه طرف های مقابل ما از انجام تعهدات خود سرباز زدند. باید به دنبال افسران اطلاعاتی، امنیتی و دیپلماتیک رفت تا در این وادی وارد شده و اعمال مدیریت کنند تا به سرانجام برسد. اگر مسئولان مربوطه در مذاکرات خوب عمل کنند و موضع سفت گرفته و از حقوق ملت کوتاه نیایند، ممکن است آنها کوتاه بیایند اما اگر موضع ضعیفی اتخاذ کنیم، کار سخت می شود.
*آیا شما رئیس جمهور را یک سرباز میدانید که باید حرف فرمانده را در قوه مجریه اجرا کند. اگر اشتباه میکنم تصحیح کنید.
نه، فقط این نیست. من یک بعدم سرباز رهبر است و یک بعدم نماینده مَردم و باید حرف مَردم را گوش کنیم و اگر مردم یک مسالهای را مطالبه کنند، به شورای امنیت ملی میگوییم مردم این را میخواهند و باید در آنجا تصمیمگیری شود.
به جهت اینکه مردم به خیابان نیایند تا نظر خود را بگویند ساختاری به نام مجلس ایجاد شده؛ در مجلس هم دور هم مینشیند و میگویند برجام ادامه پیدا کند یا ادامه پیدا نکند.
ملتی حق اعتراض دارد که رأی بدهد
*شما میگویید نمایندههای مجلس نمایندههای مردم هستند که وارد عرصه شدند. الآن اعتقادی که وجود دارد و گفته میشود این است که نمایندهای که با شش هزار یا بیست هزار رأی وارد مجلس شده نمیتواند نماینده مردم یک شهر باشد.
کسانی که در انتخابات رأی ندادند، حق اعتراض هم ندارند. ملتی حق اعتراض دارد که رأی بدهد. همگی باید مشارکت کنند و نماینده مجلس و رئیس جمهور خود را خودشان انتخاب کنند و در این صورت حق اعتراض دارند؛ کسی که رأی نداده حق اعتراض هم ندارد و وقتی وظیفه خود را انجام نمیدهند نباید انتظاری داشته باشند.
*ممکن است مردم بگویند برای هر موضوعی رفراندم برگزار کنید تا نظر بدهیم.
چنین چیزی محال است و مملکت حساب و کتاب دارد. در هیچ کجای دنیا برای هر موضوعی رأیگیری نمیکنند. رأیگیری شما در مجلس است که به نمایندگی مردم قوانینی را وضع و دولت را به اجرای آن مکلف می کنند. اگر کسی ساختار و قانون اساسی ما را قبول داشته باشد کافی است. قانون اساسی ما میگوید اگر نمایندگان مجلس طرحی دادند و تصویب و قانون شد کسی نمیتواند از آن قانون خطا کند و اگر خطا کند باید آنها را به قوه قضاییه سپرد.
*به نظر شما رأی قومیتیتان چقدر بتواند به شما کمک کند؟
سرباز نباید به قوم و قبیله وابسته باشد. من مسئول حدود و ثغور و مرزهای ایرانم و همه جای ایران سرای من است. من که در لرستان متولد شدم نه مرز دارد و نه با کشور دیگری حدود و ثغور دارد. قومیت در این نظام یکی از برتریهای حاکمیتی نظام ماست؛ مثلاً جای خاصی بر غیور مردی یک حرکت انجام میدهیم میگوییم به آن قوم میآید یا جایی بر یک صنعت خاص است که از آن یک قوم است. در جامعه ما همه افراد انسانهای بزرگ و آگاهی هستند که باید بتوان از تمام ظرفیت ها از هر قومی استفاده کرد. اگر من بگویم لر هستم؛ این من، من شیطان است و یا اگر کسی بگوید من آذری و فلان هستم اینها انشقاق جامعه و حیف است در مملکت به این قشنگی که روی گنج نشستیم خود را به رنج بیاندازیم. از این کارها نکنید و از این سؤالها نپرسید، این جامعه را نگران میکند.
*از این جهت میگویم که قومیتها خیلی مغفول واقع شدهاند و کمتر توجهی به آنها شده است و هرگز یک رئیس جمهور از قومیتها نبوده است.
عین جملهای که به خبرنگاران اعلام کردم این است راهی برای تقسیم عادلانه امکانات قدرت ثروت وجود دارد و آن عدالت است؛ اگر این عدالت رعایت شود خوب است ولی متأسفانه اجرای عدالت همه جانبه در استانها مغفول مانده و بعد دولتها با توزیع پول، بدون خلق ثروت میخواهند این را جبران کنند و بدتر میشود و یک تورم دیگر به آن اضافه میکنند و بعد هم نمیتوانند جوابگو باشند. اگر بخواهیم بهرهوری داشته باشیم باید دولتی کارآمد و اثربخش داشته باشیم و این امر به وجود نمیآید مگر این که از همه اقشار جامعه در دولت باشد.
من گفتم از هر قوم و قبیلهای یک عنصری در مجموعهام خواهم بود و وقتی این باشد تقسیم قدرت صورت میگیرد.
*از اهل تسنن چطور؟
حتی از دین دیگر. پیروان ادیان دیگری در جامعه زندگی می کنند که آنها هم باید نماینده داشته باشند و به آنها فرصت مدیریت و بروز استعداد داد. انسان جایگاه ویژهای دارد و جانشین خدا روی زمین است. خداوند در قرآن میفرمایند انسان را خلیفه خودم روی زمین قرار دادم، نگفتهاند که مسلمانان را. در آیین ما گفته شده با کسانی که در جامعه ما هستند چطور کار و رفتار کرد و این روش ما است و نباید فرقی بین افراد، ادیان و اقوام وجود داشته باشد و انسانها همگی یکسان و خلق خدا هستند.
گاهی مشاهده میشود که برای دختری که روسری خود را برداشته نسبت به کسی که فساد اقتصادی دارد سال ها حکم زندان صادر میکنیم. که این به یک علامت سوال در افکار عمومی تبدیل می شود. به نظرم رسید با توجه به علاقهای که نسبت به مردم و جوانان دارید چنین موضوعاتی با منش شما متفاوت است. در این رابطه چه نظری دارید؟
در این رابطه قوه قضائیه باید نظر بدهد، اما اگر به عنوان مثال قانون اینگونه حکم دارد که برای برداشتن روسری چندین سال باید زندان بدهند خب اینجا باید با مردم صحبت شود که چه نمایندگانی انتخاب کردند که چنین قوانینی تصویب شده است. یا اینکه با دیوان عدالت اداری رایزنی شود که این قانون اشتباه یا نادرست است. نباشد چنین شرایطی باشد.
نظر شخصی من این است که اگر قانون وضع شده، باید به آن قانون مراجعه و اصلاح آن انجام شود؛ اگر برداشتن روسری در قانون جرم است من نمیتوانم اقدامی نسبت به آن انجام دهم، باید برویم با دولت یا مجلس رایزنی شود تا روی آن کار کنند و در صورت نیاز اصلاح شود.
البته باید این را هم درنظر بگیریم که هر مکانی، چه کشور باشد، چه شهر باشد، محله باشد یا حتی خانه و خانواده یک سری رسوم، آداب، عرف و فرهنگ دارد ما باید نسبت به آن احترام قائل باشیم. اما نباید از این غافل باشیم که همه این عزیزان فرزندان این کشور هستند و نباید با آنهاسختگیرانه برخورد کنیم.
*در بحث سوریه نیروی زمینی ارتش چه نقش آفرینیای داشت؟
ما به عنوان مستشار تعدادی فرماندهان ما رفتند و نظر مستشاری ارائه کرده و آموزشهای مورد نیاز را ارائه دادند. سوریه در آن تحت فشار بود و به درخواست رسمی کشور رفتیم برای کمک به دولت و مردم سوریه.
مابرای کمک کردن حالت استکبار نداریم، آمریکا بدون دعوت میآید و نمیرود اما ما با دعوت رفتیم و هر زمان هم که نیاز نباشد و به ما بگویند نیاز نیست میرویم.
*یکی از کاندیداها در روزهای گذشته یک برنامه 7 هزار صفحهای را به اساتید دانشگاه ارسال کرده است، به نظر شما اساسا ممکن است طی مدتی کوتاه چنین برنامهای نوشته شده باشد؟
این را باید از خودش بپرسید، من هیچکس را در میان کاندیداها تخریب نخواهم کرد. نیامدهام که با دعوا و اتهام زدن و کارهای نادرست به سمت پیروزی حرکت کنم.
به سمت اتهام افکنی و هیاهو و جنجال نمیروم
*با این حساب نگران مناظرههای انتخاباتی نیستید؟
نه اصلا. علت آن هم این است که اولا خودم به سمت اتهام افکنی و هیاهو و جنجال نمیروم، دوم اینکه در زندگی سعی کردم تخلفی نداشته باشیم که نگران منتشر شدن پروندهای از خودم باشم. من در پروندهام هیچ نقطه منفی ندارم، کسی که از خدا بترسد جوری زندگی میکند که دیگر نیاز نباشد از انسانها بترسد. من در طول دوران عمر خدمتیام از ماشین دولتی استفاده نکردم.
دیدگاه تان را بنویسید