از مدیریت احمدینژادی آبی برای مردم گرم نشده است / راهکارهای ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات چیست؟
با توجه به زاویههای بیشتری که محمود احمدینژاد با سیستم سیاسی پیدا کرده، دیگر خبری از دفاع محتاطانه سابق از عملکرد دولتهای نهم و دهم نیز دیده نمیشود و این یعنی آنکه از مدیریت احمدینژادی هم آبی برای مردم گرم نشده است.
اعتمادآنلاین| با پایان ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، تقریباً همه کارشناسان سیاسی اذعان کردند که شاهد تنوع نمایندگانی از جریانهای سیاسی کشور در ستاد انتخابات کشور بودیم و حالا همه امیدوارند تنوع و نه تکثر نامزدها در مرحله آخر رقابت یعنی بعد از اعلام اسامی تأیید صلاحیتها هم وجود داشته باشد.
به گزارش روزنامه ایران، حالا به نظر میرسد مهمترین دغدغه انتخاباتی تا روز 28 خردادماه، کیفیت حضور مردم پای صندوقهای رأی باشد؛ موضوعی که در حال حاضر وضعیت خوشایندی را نشان نمیدهد و انتظار میرود با داغتر شدن فضای انتخابات و شروع دوره تبلیغات، تمایل برای مشارکت بیشتر شود. بر اساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی صدا و سیما که 14 اردیبهشت ماه انجام شده، 51 درصد مردم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمیکنند. با توجه به عدم مشارکت 58 درصدی مردم در انتخابات مجلس یازدهم، نتیجه این نظرسنجی یاد شده جای نگرانی دارد.
رهبر انقلاب در چندین سخنرانی بر اهمیت مشارکت حداکثری تأکید کردند. ایشان در آخرین نمونه و در دیدار تصویری با دانشجویان در 21 اردیبهشت ماه مردمسالاری و انتخاب مسئولان کشور به دست مردم را بسیار مهم خواندند و افزودند: «حضور پرشور مردم در انتخابات تأثیر زیادی در قوت و تواناییهای دولت منتخب دارد و موجب افزایش آبرو، امنیت و قدرت بازدارندگی کشور میشود.» آیتالله خامنهای همچنین یادآوری کردند که «برخی اظهارات ممکن است از سر دلسوزی باشد اما نباید منجر به دلسرد کردن مردم از مشارکت در انتخابات شود.»
آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ایران یعنی سال 1396 کمی بیشتر از 73 درصد واجدان حق رأی پای صندوقهای رأی آمده بودند. بیشترین آمار هم متعلق به انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 است با 85 درصد و البته کمترین مشارکت هم به سال 1372 برمیگردد که دور دورم دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی بود با رقمی نزدیک به 51 درصد.
به هر روی در چند روز گذشته و البته پیش از این هم تحلیلگران و کارشناسان سیاسی پیشنهادها و راهکارهایی برای چگونگی ترغیب مردم برای حضور بیشتر در انتخابات داشتهاند. از جمله اینکه تنوع نامزدهای متعلق به جریانهای سیاسی مختلف در مرحله آخر انتخابات حفظ شود و اینکه مردم احساس کنند رئیس جمهوری منتخب برای عملیاتی کردن برنامههای خود با موانع مختلف روبهرو نباشد. از جمله مجید انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: «تنوع نامزدها گرچه شرط لازم برای رسیدن به مشارکت مطلوب و انتخابات پرشور است اما شرط کافی نیست. در حقیقت برای رسیدن به سقف مطلوب مشارکت 60 یا 70 درصدی، زمینهسازیهای دیگری هم ضروری است که اگر تنها به همان شرط تعدد نامزدها بسنده کنیم، شاید خیلی نتیجهبخش نباشد. این تصور در افکار عمومی که نهادهای انتخاباتی میتوانند برنامههای خود را اجرایی کنند و در این مسیر موانع ساختاری یا غیر ساختاری وجود نداشته باشد، حتماً یک مؤلفه مهم است.»
اما مروری به موضوع مشارکت مردم از منظری دیگر، نشان میدهد که عملکرد و مواضع برخی تریبونهای رسمی نه تنها در راستای افزایش مشارکت نیست بلکه برعکس در مسیر کاهش مشارکت است.
از ماهها پیش و در چند هفته گذشته کمپینهای رسانههای مخالف نظام در خارج از کشور برای پرهیز دادن مردم از حضور در پای صندوقهای رأی روی یک محور اساسی تمرکز داشته است؛ «ناکارآمدی» نظام سیاسی در ایران برای برون رفت از مشکلات. بر اساس این خط خبری و تحلیلی، نامزدهای جریانهای سیاسی در کلیت امر تفاوت چندانی با هم ندارند و هیچ کدام توانایی مواجهه عقلانی با مشکلات ساختاری در نظام را ندارند و لذا به ادعای آنها رأی دادن هم بیفایده است.
با وجود این، در این سو هم برخی تریبونهای رسمی برای این ادعای بزرگ یعنی ناکارآمدی، ناخواسته «فکت»هایی دست و پا میکنند و در حقیقت در مسیر تحقق برخی اهداف جناحی و گروهی، آب به آسیاب همان خط خبری- تحلیلی رسانههای خارج نشین میریزند.
از هفتهها پیش که بتدریج رقابتهای سیاسی داغتر شد، بعضی تریبونها و رسانه ها براحتی چوب حراج برداشته و بر مدیریت 32 سال گذشته زدهاند. محور برجسته این موج که میشود آن را در برنامههای مختلف صدا و سیما و کارشناسان سیاسی دعوت شده به جام جم تا یادداشتها و گزارشهای خبرگزاریها و روزنامههای همسو با صدا و سیما دید، تأکید بر این مهم است که هر دو دولت حسن روحانی هیچ عملکرد مثبتی به نفع مردم نداشته و مسبب همه گرفتاریهای موجود کشور دولت است.
در ادامه و با توجه به زاویههای بیشتری که محمود احمدینژاد با سیستم سیاسی پیدا کرده، دیگر خبری از دفاع محتاطانه سابق از عملکرد دولتهای نهم و دهم نیز دیده نمیشود و این یعنی آنکه از مدیریت احمدینژادی هم آبی برای مردم گرم نشده است. تکلیف دولت اصلاحات و کارگزاران هم که از منظر این تریبونها روشن است و بخصوص دولتهای مرحوم هاشمی رفسنجانی را پایهگذار انحراف در مسیر انقلاب میدانند. این خبرسازیها و تحلیلها در حقیقت یک پیام واحد دارد که در 32 سال گذشته، مدیریت اجرایی کشور ضعیف و مشکل تراش یا در حقیقت ناکارآمد بوده است. جالب آنکه دولتهای یادشده هم به لحاظ مشی سیاسی و فکری شامل همه مجموعههای سیاسی موجود در کشور یعنی اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالی است و این یعنی اصلاحطلبان، اصولگرایان و اعتدالیها امتحان خود را پس داده و در این امتحان همگی هم رد شدهاند!
این خط خبری درونی با آن خط خبری و تحلیلی برون مرزی در یک مفهوم به هم میرسند آن هم چیزی نیست جز کوبیدن بر طبل ناکارآمدی! یعنی رسانههای خارجی مدعی ناکارآمدی سیستم سیاسی میشوند و خط خبری داخلی یاد شده هم گویا مأموریت خود را اثبات ادعای خارجیها قرار داده است! طبیعی است در شرایطی که تریبونهای رسمی کشور بر طبل ناکارآمد اسلاف خود میکوبند، این سؤال هم برای افکار عمومی پیش میآید که اگر دولت فعلی و دولتهای سابق همه ناکارآمد بودهاند، یا رأیی که ما در طول سالهای گذشته به صندوق ریختهایم عامل این گرفتاریها بوده، چه تضمیمی هست که دولت آینده این گونه نباشد؟ نامزدهای موجود که خارج از گفتمانهای تجربه شده سابق نیست.
جالب آنکه همین طیفهای مدعی، در مناسبتهای مختلف و آنگاه که پای دفاع از کلیت نظام و عملکرد آن میرسد مثل دهه فجر یا پاسخ به مخالفان و دشمنان خارجی، برعکس ادعاهای امروزی خود، لیست بلند بالایی از خدمات نظام ردیف میکنند از توسعه بی نظیر آموزش عالی در کشور تا ساخت سدها و جادهها و محرومیتزداییهای فراوان و پیشرفتهای مختلف در حوزه صنعت و معادن و نفت و... اصلاً هم به روی مبارک خودشان نمیآورند که این خدمات و پیشرفتها چگونه و با چه مدیریتی حاصل شده است. غیر از این است که همین دولتها به فراخور توانمندیها و امکانات و شرایط داخلی و بینالمللی متفاوت، بانی و مجری هزاران طرح در اقصینقاط کشور بودهاند.
این البته به معنای نادیده گرفتن ضعفهای دولتمردان یا سیاستهای قوه مجریه در ادوار گذشته نیست، اما به خوبی نشان میدهد که برخی تریبونها در چارچوب منافع صرفاً جناحی و گروهی خود، بی توجه به این شیوه از سیاست ورزی و تبلیغات، از یک سو چوب حراج میزنند بر توانمندیهای موجود در عرصه مدیریت کشور ولو اینکه نقدهای اساسی هم متوجه این مدیریتها باشد و همزمان ناخواسته، بر موج ادعایی ناکارآمدی و بی فایده بودن حضور در انتخابات میدمند و در مقابل امید مردم برای بهبود اوضاع مانع میتراشند. این جریانهایی که مدام در رسانههای خود به دنبال اثبات «هیچ» در «هیچ» هستند، توجه ندارند وقتی تلاششان برای اثبات هیچ انگاری در جامعه جا افتاد، آنگاه دیگر تضمینی نیست که مردم به میل و خواسته آنها تفکیکی معنادار میان نامزد مورد حمایت آنها با دیگر نامزدها قائل شوند. وقتی تریبونهای رسمی این گونه تر و خشک را با هم میسوزانند و حکم به این همانی همه دولتهای سابق با کارنامه هیچ میدهند، بعید نیست که مردم هم همه نامزدها و گفتمانها را با یک چوب برانند.
دیدگاه تان را بنویسید