دولت رئیسی در مواجهه با FATF چونه رفتار میکند؟
آنچه میتوان از اولین اظهارات آقای رییسی در رودرویی با اصحاب رسانههای داخلی و خارجی برداشت کرد، علیالظاهر خبر از ادامه سیاست اولویت میدان بر دیپلماسی میدهد.
اعتمادآنلاین| آنچه در یادداشت چند روز پیش روزنامه «اعتماد» با عنوان «این گوی و این میدان» در ترسیم دوران پساروحانی ترجمان سیاسی ضربالمثل معروف «آش خاله» بود. این اشاره از یکسو تاکیدی بود بر مواجهه خواسته یا ناخواسته کسانی که یا در انتخابات مشارکت نکردند یا اگر کردند به نوعی خود را از آنچه باعث ادامه وضع موجود خواهد شد، تبرئه و سلب مسوولیت کردند. و همزمان اشارهای بود بر میراثی که دولت قبلی از خود بهجاگذاشته است که علیالقاعده میتواند تداعیکننده «آش خاله» باشد که مسوولیت آن از این پس متوجه آقای رییسی بر کرسی صدارت قوه مجریه خواهد بود.
روزنامه اعتماد در ادامه یادداشت خود نوشت: آنچه از این پس مسوولیت آقای رییسی را مضاعف میکند، مواجهه با انبوه مطالباتی است که بهتاکید آقای رییسی علتالعلل آنها نه تحریم و تبعات ناشی از آنها، نه FATF و نه ترجیح اولویت میدان بر دیپلماسی در حوزه سیاست خارجی و ... که معلول رانتخواری، تبعیض و فساد سیستماتیک، ناکارآمدی و انفعال و ... و در ادبیات یکی دیگر از رقبای انتخاباتی غارتگری دولتی بوده است. به این ترتیب وضعیتی که آقای رییسی در آینده نزدیک با آن مواجه خواهند شد، چنانچه پیشتر هم تاکید شد، میتوان به یک آزمون تعبیر کرد. آنچه این آزمون را معنیدار خواهد کرد، ادامه وضع موجود در حوزه سیاست خارجی یا عبور از آن به هر طریق و لطایفالحیل خواهد بود.
اما آنچه میتوان از اولین اظهارات آقای رییسی در رودرویی با اصحاب رسانههای داخلی و خارجی برداشت کرد، علیالظاهر خبر از ادامه سیاست اولویت میدان بر دیپلماسی میدهد. همچنان که در حوزه اقتصاد و معیشت مردم با تاکید ایشان بر خودکفایی در راستای تامین کالاهای موردنیاز مردم و جذب سرمایههای داخلی به سمت تولید و... در تقابل با اظهارات همزمان روحانی که از سرازیر شدن سرمایهها و سرمایهگذاری پس از تحریم خبر میدهد، ظاهرا بر استمرار وضعیتی تاکید دارد که طی چند سال اخیر دولت روحانی مسوولیت مستقیم آن را تحریمهای ترامپ معرفی میکرد. آنچه در پاسخهای آقای رییسی به سوالات در حوزه سیاست خارجی و بهخصوص مذاکرات وین میتوان مورد اشاره و تاکید قرار داد، گویای کمترین انعطاف نهتنها درخصوص آنچه رییسی به حقانیت ایران تعبیر میکرد، بهعلاوه بر رد هرگونه مذاکره درخصوص مناسبات منطقهای و سایر چالشها تاکید داشت.
آنچه درخصوص راستیآزمایی این ادعاها و در میدان عمل میتوان اضافه کرد، صبوری و محول کردن داوری به نتایج نهایی گفتوگوهای وین است. آنچه اما به اتکای تجربه چندسال اخیر میتوان نتیجهگیری کرد، اینکه در صورت ادامه سیاستهای گذشته و در خوشبینانهترین حالت در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید و کمترین انتظار برای فلاکتزدایی از زندگی مردم بیهوده و سراب است. آنچه در بیان آقای رییسی درباره راههای برونرفت از وضع موجود میتوان مورد اشاره قرار داد، همان رویکرد دوگانه و البته پارادوکسیکال میان وعدههای آقای رییسی در مقام ناجی وضع موجود، در تقابل با راهکارهایی است که در عمل نتیجهای جز تشدید وضع موجود همراه نخواهد داشت.
گذشته از وعدهها و راهکارها، اما آنچه مایه امیدواری است، مواجهه آقای رییسی با واقعیتهای سخت و صخرههایی است که خواسته یا ناخواسته میتواند ایشان را بر دو راهی عقلانیتگرایی و عقلانیتگریزی مقید و ناگزیر کند. با فرض اول آقای رییسی ناگزیر واقعیتی را خواهند پذیرفت که سالهای متمادی نهتنها ایشان و همجناحیهای ایشان انکار میکردند که حتی زمینه هرگونه گفتمانسازی حول آن را معطل و تعطیل و تابو کرده بودند.
آنچه از فرض دوم حاصل خواهد شد، پیش از هر چیز میتواند بر پایان راهی دلالت و تاکید داشته باشد که طی چهل و اندی سال گذشته تبعات آن همواره بر دوش مردم تحمیل شده است. فراموش نکنیم در پایان این راه نه دولت ناکارآمد و غارتگری خواهد بود که مسبب وضع موجود معرفی کنیم، و نه به تاکید آقای رییسی مفسدانی که بهجای انگشت، کتف آنها را قطع کنند.
دیدگاه تان را بنویسید