سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:
محتشمیپور فعالیتهای زیادی را برای فلسطینیان انجام داد / همیشه به فکر جهانی کردن پیام امام بود / مرحوم حزب را فقط حزبالله میدانست / فعالیتهای او فارغ از تعصبات سیاسی بود
یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: ایشان در چارچوب قوانین فعالیتهای گستردهای برای فلسطینیان انجام دادند. مرکزی داشتند که کنفرانسهای بزرگی در ایران و لبنان برای حمایت از این کشور به صورت جدی انجام دادند. مرحوم معتقد بودند که انقلاب اسلامی مربوط به همه دنیا است.
اعتمادآنلاین| سیدمحمد صدر دیپلمات ایرانی که ارتباط نزدیک با مرحوم محتشمیپور داشت درباره آن شخصیت ارزشمند انقلاب میگوید: مرحوم محتشمیپور معتقد بودند که انقلاب اسلامی مربوط به همه دنیا است و ما نباید بسنده کنیم به اینکه این انقلاب در ایران پیروز شده است.
به گزارش روزنامه اعتماد، به منظور آشنایی هر چه بیشتر با مشی اخلاقی و روش فکری و سیاسی مجاهد دیرین، مرحوم محتشمیپور به گفتوگو با دکتر صدر پرداختیم که از نظر میگذرد:
*آقای دکتر صدر! ضمن تشکر از شما در قبول انجام این گفتوگو، مقدمتا درباره شخصیت فردی، سیاسی، اجتماعی و دینی مرحوم محتشمیپور و از سابقه آشنایی جنابعالی با ایشان و رویکردشان در فعالیتهای سیاسی او بفرمایید.
سابقه آشنایی من با ایشان به همکاریمان به وزارت امور خارجه برمیگردد. زمانی که من مدیرکل اروپا و امریکا بودم مرحوم محتشمیپور به عنوان سفیر در سوریه به فعالیت مشغول بودند. البته در آن زمان سوریه در حوزه کاری من نبود و ما ارتباط کاری با یکدیگر نداشتیم، اما ایشان به دلیل اهداف انقلابی به دفتر بنده میآمد و به تبادلنظر درخصوص مسائل مختلف میپرداختیم. درنهایت هم که ایشان در سوریه سنگ بنای تاسیس حزبالله را گذاشتند و این مسائل بر کسی پوشیده نیست.
*باتوجه به اهتمامی که این یار دیرین امام درخصوص گسترش انقلاب اسلامی داشت، لطفا بفرمایید که در زمینه تاسیس حزبالله اقدامات ایشان و نقشهای مشورتی جنابعالی چگونه بود؟
با اینکه جامعه هدف ایشان در حوزه کاری من نبود اما نکات بسیاری از او را به یاد دارم. اسراییل جنوب لبنان را اشغال کرده بود و به هیچوجه حاضر به تخلیه نبود. به دنبال این اتفاق، این فکر به وجود آمد برای مقابله با صهیونیست باید یک جنبش استقلالی در لبنان به وجود بیاید که هم خاک لبنان را حفظ کرده و هم از هویت فلسطینیان صیانت کند. این کار با زحمات آقای محتشمیپور که با الهام از اندیشههای امام شکل گرفته بود، آغاز شد و با اینکه کار سختی بود به نتیجه رسید. از تجربیات امام موسی صدر و حزب امل استفاده کرد و مجموعه آنها را به عنوان حزبالله به وجود آورد. اسراییل تاکنون هر کجا را که گرفته پس نداده اما در لبنان به واسطه عملکرد خوب حزبالله، اسراییل فرصت عمل نیافت و خاک این کشور را تخلیه کرد.
*یکی از آرمانهای مهم امام درخصوص دفاع از مردم فلسطین بوده و مرحوم محتشمیپور زحمات فراوانی در این راستا کشیدهاند. در این زمینه اگر نکتهای هست، بفرمایید.
ایشان در چارچوب قوانین فعالیتهای گستردهای برای فلسطینیان انجام دادند. مرکزی داشتند که کنفرانسهای بزرگی در ایران و لبنان برای حمایت از این کشور به صورت جدی انجام دادند. مرحوم معتقد بودند که انقلاب اسلامی مربوط به همه دنیا است و ما نباید بسنده کنیم به اینکه این انقلاب در ایران پیروز شده است. در راس این قضیه مساله فلسطین بود. ایشان معتقد بود که ما باید جمهوری اسلامی را از انقلاب اسلامی جدا کنیم. باید گروههایی برای رشد انقلاب اسلامی به کشورهای دیگر بفرستیم و به نشر آن بپردازیم. هر چند که بنده تا حدود زیادی با این نظر موافق نبودم اما از این جهت که به فکر مستضعفین جهان بودند بسیار قابل توجه است. ایشان همیشه به فکر جهانی کردن پیام امام بودند. به دنبال این جریان زمانی که جنوب لبنان به دست اسراییل افتاد نیروهای ایرانی به آن منطقه رفتند این در حالی بود که چند استان ایران به دست نیروهای صدام درآمده بود و این تصمیم در آن زمان سادهاندیشانه بود. بعد از اینکه امام متوجه شدند، اعتراض کردند و نیروهای انقلابی به کشور بازگشتند. به هر حال اگر انقلابی بودن همراه با عقل نباشد ضررش بیشتر از منفعت آن است. در همان زمان بود که امام جمله کلیدی راه قدس از کربلا میگذرد را مطرح کردند و مانع افراطیگری عدهای شدند.
*مرحوم محتشمیپور فردی اخلاقمدار بوده و نسبت به امور سیاسی از مشی اخلاقی بالایی برخوردار بوده است. در این خصوص اگر نکتهای دارید بفرمایید.
به نکته خوبی اشاره شد. آقای محتشمیپور چون مخالفان زیادی داشت آنها سعی داشتند از ایشان چهرهای خشن نشان بدهند و هم در مجلس و هم در جاهای دیگر به دروغپراکنی علیه او پرداختند و تا حدی هم موفق شدند. اما بنده که چهار سال با ایشان از نزدیک همکاری داشتم متوجه اخلاق عالی او شدم. مرحوم محتشمیپور انسانی بسیار خوشطبع و مهربان، لطیف و رفیق به معنای واقعی بود. تحمل نظر مخالف خودش را داشت و با روی گشوده رفتار میکرد. جنگ که تمام شد دو قانون در وزارت کشور مانده بود و هنوز به امضا نرسیده بود؛ یکی قانون احزاب و دیگری قانون شهر و روستا. من میدانستم تا زمانی که جنگ هست فعالیت حزبی به صلاح نیست. فعالیت شوراها و احزاب ممکن است به صلاح نباشد، اما بعد از جنگ با ایشان صحبت کردم که متولی اجرای آن وزارت کشور است که باید به اجرا درآید.
تا موضوع را به جریان بیندازند. به هر حال این پیشنهاد من برای آقای محتشمیپور خیلی جا نیفتاده بود. من هم از تجربهای که از کار در وزارت خارجه داشتم و نظام سیاسی دیگر کشورها را دیده بودم و مطالعه داشتم، موضوع را مطرح کردم. من به این نتیجه رسیدم که حزبهای مختلف نظام را بیمه میکنند و جابهجایی احزاب موجب میشود تا خواستههای مردم در زمانهای مختلف پاسخ داده شود و هیچوقت آن نظام با انقلاب مواجه نمیشود. اگر مردم خسته شدند به دنبال حزب دیگر میروند. اما اگر حکومت تکحزبی باشد یا حزبی نداشته باشد، مردم وقتی خسته شوند امکان انتخاب در داخل نظام را ندارند. چیزی که در دوره شاه اتفاق افتاد. برای شوروی تکحزبی هم این اتفاق افتاد. به هر حال این قانون در شورای انقلاب هم تصویب شد و در قانون اساسی هم بود ولی اجرا نشد. در اولین مرتبه با آقای محتشمیپور این پیشنهاد را مطرح کردم ایشان خیلی موافق نبود.
ایشان حزب را فقط حزبالله میدانستند اما به این نتیجه رسیدند که وجود احزاب اعتبار نظام را بیمه میکند و هیچ موقع نظام این کشور با انقلاب مواجه نمیشود.
اما صلاح دید ما را به سمتی کشاند که این جریان به نفع نظام است و قانون احزاب و شوراها به اجرا درآمد. در آن زمان آقای محتشمیپور موضوع را به حضرت امام منعکس کردند و حضرت امام هم موضوع را به سران سه قوه ارجاع دادند که در آن زمان آیتالله خامنهای رییسجمهور، آقای موسوی اردبیلی از قوه قضاییه و آقای هاشمیرفسنجانی هم مجلس و آقای مهندس موسوی نخستوزیر و حاج احمدآقا هم از طرف حضرت امام میآمد و در جلسات شرکت میکرد و آقای محتشمیپور و بنده در این جلسه بودیم. در آن جلسه اول اعتقادی به موضوع نداشت اما بعد که دید موضوع به نفع نظام است آن را پذیرفت و پای آن ایستاد. در جلسه سران سه قوه آقای هاشمیرفسنجانی با موضوع مخالفت کرد و من کمی ناراحت شدم. رو کردم به آیتالله خامنهای و گفتم من یک سوال دارم: حضرت عباسی ما شعارهای انقلاب را میخواهیم اجرا کنیم یا نه؟ آزادی که در شعار انقلاب است مربوط به همین آزادی احزاب است و... شوراها هم برمیگردد به جمهوری اسلامی و به هر حال مخالفت از سوی آقای هاشمی ادامه داشت که آیتالله خامنهای در جمعبندی گفتند: آقای صدر، بروید و کار را شروع کنید.
*باتوجه به اینکه حاج احمدآقا نیز در جلسات تصمیمگیری برای تشکیل احزاب در کشور حضور داشتند، نظر ایشان درخصوص به جریان افتادن این قانون چه بود؟
«قبل از شروع جلسه به دنبال تصویب این قانون، آقای موسوی اردبیلی نظر امام را درخصوص برپایی جلسه پرسید. حاج احمدآقا گفتند که امام فرمودند اگر قانون است باید اجرا شود. آقای موسوی اردبیلی گفتند امام چیز دیگری نگفتند؟ حاج احمدآقا با همان روحیه شوخ طبعی همیشگیشان گفتند که «امام چیز دیگری نگفتند اما اگر بخواهی خودم چیز دیگری رویش میگذارم.» در کل ایشان نظرشان به این قضیه مثبت بود. با اینکه این طرح در بین مسوولان، مخالفان زیادی داشت اما به هر حال تصویب شد. درنهایت باید مجددا بگویم که نمونههای اختلافنظر اینگونه با آقای محتشمیپور زیاد داشتیم اما او با سعه صدر بحث میکرد و اگر قانع میشد، به راحتی با مساله کنار میآمد و اثری از هیچگونه دیکتاتوری ذهنی در او پدیدار نبود. تعصب فکری نداشت و بسیار روشنفکر بود.
*درباره مشی سیاسی و اخلاقی آقای محتشمیپور به خصوص در چگونگی برخوردهای ایشان با مخالفان، لطفا مصداقیتر موضوع را تشریح بفرمایید.
یک مصداق واقعی به یاد دارم. همانطور که عرض کردم من معاون سیاسی - اجتماعی - امنیتی وزارت کشور بودم. بعد از گذشت یک سال همکاری با یکدیگر، ایشان به این نتیجه رسید که بهتر است معاونت امنیتی از معاونت سیاسی - اجتماعی جدا و مستقل شود. من کاملا با این قضیه مخالف بودم به این دلیل که مسائل امنیتی باید تحت اشراف سیاسیون باشد تا در جامعه شاهد خشونت نباشیم. آقای محتشمیپور وقتی مخالفت من را دید از نظرشان منصرف شد. بعد از مدتی در گفتوگویی به من گفتند: «همه مخالفان فکر میکنند من بسیار قدرتمندم! من چه وزیری هستم که نمیتوانم دو معاونت را از هم جدا کنم.» کلا اهل زورگویی نبودند. من هم به سبب رفاقت خاصی که بین ما حاکم بود، با شنیدن این جمله از ایشان کمی شرمنده شدم و به ایشان گفتم با رویکرد شما موافقم و با ماجرا موافقت کردم. معاونت سیاسی- اجتماعی - امنیتی به دو بخش معاونت سیاسی-اجتماعی و معاونت امنیتی-انتظامی تقسیم شد. بعد که جدا شدن این دو معاونت، آقای محتشمیپور بنده را به عنوان معاونت هر دو بخش انتخاب کرد. ایشان بسیار انسان منطقی، لطیف و مهربانی بود و فکر میکرد من از این تصمیم ناراحت شدهام و درصدد برطرف کردن دلخوری بود. در صورتی که من به هیچوجه به این مسائل نمیاندیشیدم و صرفا به فکر پیشبرد انقلاب اسلامی و حفظ نظام بودم.
*در پایان اگر خاطرهای در مورد ایشان دارید که تاکنون در جایی نقل نکردهاید بفرمایید.
نکته بسیار مهم این است که بعد از قضایای 88 متاسفانه برخورد خوبی با ایشان نشد و در خیلی مواقع عدهای علیه ایشان شعارهای تندی سر دادند و به او اهانت کردند. با این حال مرحوم محتشمیپور هیچ واکنشی به آنها نداشتند و با سعه صدر رفتار میکردند. رفتارهای بد و اهانتهای بیشماری (حتی به گفته خودشان در حرم مطهر حضرت علی(ع)) به ایشان شد که درنهایت باعث مهاجرت او به نجف گردید. خداوند روحشان را قرین شادی کند.
دیدگاه تان را بنویسید