جبهه مقاومت فقط سوریه عراق نیست/ پنجشیر هم هست
عنوان جبهه مقاومت، بر مجموعه نیروهائی منطبق است که در برابر هر عاملی که اسلام واقعی و ملتهای مسلمان را تهدید میکند میایستد و از آنها دفاع میکند
اعتمادآنلاین| در دست داشتن تعریفی صحیح از جبهه مقاومت، میتواند مشکل کسانی را که هنوز نتوانستهاند تهدید بودن گروه تروریستی طالبان برای اسلام و امت اسلامی را درک کنند، حل کند.
به گزارش روزنامه جمهوری اسلامی، عنوان جبهه مقاومت، بر مجموعه نیروهائی منطبق است که در برابر هر عاملی که اسلام واقعی و ملتهای مسلمان را تهدید میکند میایستد و از آنها دفاع میکند. شکلگیری جبهه مقاومت در جغرافیائی به پهنای فلسطین، عراق، سوریه، لبنان و یمن که در یک دهه گذشته توانست خطر بزرگ تروریستهای تکفیری را دفع کند، دفاع از کیان اسلام و منافع ملتهای مسلمان را در دستور کار خود داشت.
جمهوری اسلامی ایران نیز که محور این مقاومت بوده و هماکنون نیز هست، به دلایل گوناگون شرعی، قانونی و منافع ملی این وظیفه بزرگ را برعهده گرفته و تاکنون به درستی از عهده آن برآمده و باید به ادامه دادن آن متعهد باشد.
براساس این تعریف، مبارزه با گروه تروریستی طالبان نیز بخشی از وظایف جبهه مقاومت است و ملتی که توسط این گروه در معرض خطر قرار گرفته و برای رویاروئی با آن بپاخاسته، بخشی از جبهه مقاومت محسوب میشود.
سابقه آدمکشی، غارت اموال مردم، تصاحب دختران و زنان خانوادههائی که در برابر طالبان تسلیم نشدند توسط این گروه، ماهیت تروریستی آنها را نشان میدهد. در 20 سال گذشته نیز افغانستان جولانگاه جنایتپیشگان آمریکائی و طالبان به صورت مشترک بود و این هردو اشغالگر تا توانستند با انفجار و ترور و تجاوز، به ناامن کردن افغانستان دامن زدند و این کشور پر از معادن مهم و صاحب آب و هوا و زمینهای مناسب کشاورزی و استعدادهای درخشان مردمی را عقب نگهداشتند و به آن اجازه رسیدن به پیشرفتی که استحقاقش را داشت ندادند. اینکه طالبان ادعا میکنند 20 سال با آمریکا مبارزه کردهاند یک دروغ شاخدار است که مردم افغانستان با آن آشنا هستند و دقیقاً به همین دلیل است که حاضر نیستند حاکمیت این گروه تروریستی را بپذیرند.
طالبان، در 5 سال حاکمیت بر افغانستان، چهرهای وارونه از اسلام به جهانیان معرفی کرد که سرمشق گروههای تروریستی دیگر همچون داعش و النصره شد. هماکنون نیز این گروه افغانستان را به کانون شرارت برای حداقل 42 گروه تروریستی ازجمله داعش و القاعده تبدیل کرده که مشترکاً چهره اسلام را وارونه نشان میدهند و به مردم افغانستان ظلم میکنند. بر همین اساس، مردم افغانستان حق دارند در برابر آنها مقاومت کنند و این مقاومت، بخشی از جبهه بزرگ مقاومت است که از کیان اسلام و ملتهای مظلوم دفاع میکند.
ادعای تغییر کردن طالبان نیز شگردی است که این گروه برای سوار شدن بر مرکب قدرت به آن متوسل شده است. تروریستهای طالبان همین حالا هم کودکان را شکنجه میکنند تا مخفیگاه پدران خود را به آنها معرفی کنند، دختران را به زور تصاحب میکنند، حقوق شهروندی مردم را زیرپا میگذارند، مردم پنجشیر را به جرم تسلیم نشدن در برابر زیادهخواهیهای خود قتلعام میکنند و به هیچیک از وعدههای خود پایبندی نشان نمیدهند و از آمریکا هم بدعهدترند.
در برابر این کانون شرارت، اکنون مردم افغانستان از تمام مذاهب و قبایل قرار گرفتهاند و مقاومت آنها از پنجشیر آغاز شده و به ولایات دیگر نیز سرایت کرده است.این مقاومت باید مورد حمایت محور مقاومت قرار گیرد اما نوع مقاومت را مسئولان نظام باید تعیین کنند.
عدم حمایت از مقاومت مردم افغانستان به معنای قربانی کردن این ملت مظلوم در برابر یک گروه تروریست است که در طول 20 سال گذشته شریک جنایات آمریکا در افغانستان بوده و اکنون براساس یک تبانی چهارجانبه میان آمریکا، پاکستان، طالبان و اشرف غنی، افغانستان را تحویل گرفته تا اشغال این کشور را به نیابت از آمریکا ادامه دهد و اهداف شیطان بزرگ را در منطقه محقق نماید. کوتاهی در حمایت از ملت مظلوم افغانستان در این مقطع تاریخی، یک خطای استراتژیک است که سرافکندگی و خسران بزرگی را به همراه خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید