انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از برخورد با مردم و منتقدان:
یا طرف مقابل از ابوسفیان و قریش کافر کیش بدتر است یا مدعیان در مسلمانی خود و تمسک به سیره محمدی ناصادقند/ امام خمینی (ره) گفته بود؛ بترسید از روزی که مردم به باطنها پی ببرند
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: یا طرف مقابل از ابوسفیان و قریش کافر کیش بدتر است یا مدعیان در مسلمانی خود و تمسک به سیره محمدی ناصادقند و الا آنچه میشنویم و میخوانیم و میبینیم نباید این میبود که هست. امام خمینی (ره) گفته بود؛ بترسید از روزی که مردم به باطنها پی ببرند
اعتمادآنلاین| روزنامه تحت مدیریت حجت الاسلام مسیح مهاجری با انتقاد از برخورد با مردم و منتقدان نوشت: یا طرف مقابل از ابوسفیان و قریش کافر کیش بدتر است یا مدعیان در مسلمانی خود و تمسک به سیره محمدی ناصادقند و الا آنچه میشنویم و میخوانیم و میبینیم نباید این میبود که هست. امام خمینی (ره) گفته بود؛ بترسید از روزی که مردم به باطنها پی ببرند.
جمهوری اسلامی در ادامه نوشت: واعظ محترم از سیره حضرت رسول اعظم(ص) میگوید که پس از فتح مکه نهتنها آن روز را از "ملهمه" به "یوم المرحمه" تبدیل کردند که خانه دشمن شماره یک خود را هم منطقه امن اعلام کردند که در کنار خانه خدا هرکس به سرای ابوسفیان هم درآید در امان است.
راستی وقتی حضرت ایشان با دشمن به این شیوه رفتار میفرماید چرا برخی حضرات که خود را حق مطلق میدانند و مطلقِ حقها را هم به اسم خود سند خورده میپندارند با برادران همکیش و همانقلابی و غیر هماندیش چنان میکنند که ابوسفیان و کفار قریش با پیامبر و یارانش میکردند!
آیا وقت آن نرسیده است که مدعیان ایمان و دین داری، به واقع به سیره نورانی پیامبر اعظمِ خدا مؤمن شوند؟ آیا نباید همه ما خود را مخاطبِ این آیه بدانیم که تأکید میفرماید: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلی رَسُولِهِ..."؟ آیا رفتاری که نه با دشمن، نه با مخالف، که با انقلابی غیرهماندیش در پیش میگیریم درست است؟ آیا حذف همه غیر از خود، کفران نعمت سرمایه انسانی نیست که خدا بر این جغرافیا و برای توسعه این سرزمین خلق فرموده است؟
ما که برای تألیف قلوب و عمل به سیره "مؤلفه قلوبهم" تا اقصای عالم میرویم و به گرانترین قیمت به دنبال خرید همراهی هستیم چرا سنگ بر دریچه قلب هموطنان خود میزنیم؟ چرا فرزندان انقلاب را از میدان به در میکنیم؟ چرا بعد ازهر انتخابات بسان یک انقلاب، از صدر تا ذیل را جارو میزنیم؟ چرا حلقههای زنجیرهای که باید منافع ملی را کمربند باشد، میشکنیم؟ چرا و چرا و چرا...
واعظ محترم از سیره محمدی به منش حسنی راه میزند و به رفتار کرامت آفرین امام رضا میرسد و من هنوز در بازخوانی آنچه از رفتار حضرات خوانده و شنیدهام، میمانم. کاش میتوانستم از این باتلاق پر سؤال ذهنی، پای بیرون نهم اما...
یاد سخن امام خمینی میافتم و نهیبی که آن روز برای بیدار کردن مان برکشید که دعواهاتان برای خدا نیست. گفت من را نمیشود بازی داد. هشدارمان داد که بترسید از روزی که مردم به باطنها پی ببرند و انذارمان فرمود به این که شاید آن روز از ایامالله باشد. کاش به سنت نبوی برگردیم. دوباره به تألیف قلوب، عهد برادری تازه کنیم و همه برای ایران فرزندانی صالح و خیرخواه باشیم. کاش...
دیدگاه تان را بنویسید