انتقاد مسیح مهاجری، از سخنان اخیر سرلشکر رحیم صفوی:
دقیقا کجای تعامل با شرق میتواند برای دیگران رشکبرانگیز باشد؟
مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: برای روسها - مثل هر کشور دیگر - منافعشان مهم است. از "اعتقادستیزترین حکومت" که نمیتوان توقع ایستادن پای ایدئولوژی را داشت
مسیح مهاجری، در جمهوری اسلامی با اشاره به اظهارات پریروز سرلشکر رحیم صفوی نوشت:"واقعیت آن است که دوران جدیدی در هیات سیاست خارجی ایران آغاز شده که شامل سیاست همسایگی با 15 کشور، سیاست منطقهای ایران در غرب آسیا، سیاست نگاه به شرق و توسعه راهبرد همهجانبه با چین و روسیه، میشود."
این گزاره را از زبانی میشنویم که به لحاظ کسوت جهاد در دفاع مقدس برایم بسیار عزیز و واجبالحرمه است اما گزاره دومی که در تحلیل او میخوانم را نمیتوانم به راحتی هضم کنم. او میگوید "این سیاست جدید موجب شده دشمنان مستکبر غربی، برخی از رقبای منطقهای و حتی برخی از افراد در داخل کشور را متحیر و شاید غافلگیر کرده و به انفعال انداخته است."
بنا به این گفته باید رابطه با شرق یک برگ آس باشد که همه دستها از آن کوتاه است و فقط ما توانستهایم با هوشمندی و توان بدان دست یابیم. این هم برای ما دستاوردهای پرشماری داشته باشد. حالتی چنین باید باشد تا دیگران متحیر و منفعل شوند والا وقتی که هرکشوری اشاره کند، دروازههای شرق به رویش باز باشد و آغوش مسئولانش بازتر، که دیگر ذوقزدگی ندارد. آن هم در این حدِ متحیرکننده!
خوب است این بزرگوار بفرمایند کدام کشور خواسته با روسیه ارتباط بگیره که اینها راه نداده باشند؟ از رژیم جعلی اسرائیل تا عربستان و دیگران اگر اشارهای کرده اند، روسها و چینیها غش و ریسه رفتهاند. دقیقا کجای تعامل آنان با ما میتواند برای دیگران رشکبرانگیز باشد؟
برای روسها - مثل هر کشور دیگر - منافعشان مهم است. از "اعتقادستیزترین حکومت" که نمیتوان توقع ایستادن پای ایدئولوژی را داشت. در سوریه هم به دنبال سور و سودِ خودشان بودند نه تقویت محور مقاومت. قصه پدافند موشکی آنان و غزل خوانی به گاه حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی را حافظ شیرازی هم میداند چه رسد به کسانی که در امروز زیست میکنند و در برابر امواج خبری، قرار دارند.
تأکیدی که همینها بر امنیت اسرائیل دارند برای کدام کشور دیگر تصریح کردهاند؟ امنیت رژیمی که بنایش بر تولید ناامنی در منطقه است را مورد تأکید قرار میدهند که به نوعی تأیید رفتار تروریستیش هم حساب میتواند بشود. خبر این که قرار است چین برای سعودیها موشک بسازد و اخبار دیگر تعاملاتشان را هم شنیدهایم. با این حساب چه اتفاق ویژهای افتاده است که آنان را متحیر کند؟
قراردادهای بلند مدت 20 و 25 ساله با این کشورها هم که باز نشده است تا ببینیم چه گلی به سر ما زدهاند، بعد اندازه تحیر رقبا را اندازه بگیریم. فعلا انگار خود ما باید در تحیر بنشینیم تا گذر زمان، ما را از بهت به در آورد. چارهای هم به جز صبر نداریم چون کسی برای ما تبیین نمیکند خط تعامل را.
این سخن هم البته به معنای شرقستیزی نیست که باور داریم برای منافع ملی باید از همه ظرفیتهای تعاملی استفاده کرد. حذف شرق از این دایره قطعا خسارت بار خواهد بود چنان که بستن درها به دیگر جهات هم زیان خود را دارد. ما در هندسه حکمت و عزت و مصلحت باید سیاست جهانی خود را تنظیم کنیم. با همه جهان تعامل سازنده داشته باشیم. با کارت همه هم بازی کنیم و نگذاریم دیگران از ما کارتی برای بازی بسازند. آنچه باید از آن پرهیز کرد تکیه همه جانبه به دیواری است که خود قوام و استقامتی ندارد. آنچه باید مدام با خود تکرار کنیم این است که به پای چوبی دیگران نمیشود چندان محکم قدم برداشت. ضمن تعامل با همه جهان باید نگاه به درون و ظرفیتهای ملی را فراتر از شعار، به معنای واقعی کلمه فعال کرد. با دست پر است که میتوان با دامنی پر هم از پشت میز تعاملات برخاست. به داخل نگاه کنیم...
دیدگاه تان را بنویسید