حسین راغفر، اقتصاددان، در گفت‌وگوی ویدئویی با «اعتمادآنلاین»:

مسئولان کشور هیچ‌کدام هزینه افزایش قیمت ارز را ندادند چون از آن منتفع بودند/ چیزی که در دستور کار دولت وجود ندارد منافع مردم و منافع ملی است/ اولین اقدام برای اصلاح شرایط کنونی خروج نهادهای قدرت از اقتصاد کشور است

حسین راغفر، اقتصاددان، با اشاره به اینکه «مسئولان کشور هیچ‌کدام هزینه افزایش قیمت ارز را ندادند برای اینکه از این قضیه منتفع بودند» گفت: به همین دلیل هم هست که اصلاً متوجه نیستند هزینه‌های این اقدام برای جامعه چه میزان و چه چیزهایی است و اینها یعنی ناامنی، یعنی امنیت ملی را تهدید کردن.

کد خبر: 544355
|
۱۴۰۱/۰۱/۰۳ ۱۱:۰۰:۰۰
| |

سیما پروانه‌گوهر- حدود یک دهه پیش از این، محمد یونس، تاجر، بانکدار و اقتصاددان برنده جایزه نوبل صلح، در گفت‌وگو با یکی از نشریات داخلی ایران جمله‌ای گفت که در سال‌های بعد بارها در تصمیمات کلان اقتصادی مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفت: «فریب تهی‌دستان بزرگ‌ترین گناه است.»

تهی‌دستان و طبقه فرودست یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌ها در تصمیمات اقتصادی هستند؛ تصمیماتی از قبیل افزایش قیمت بنزین، آزادسازی نرخ ارز، توزیع یارانه نقدی و...

در ماه‌های اخیر تصمیم درباره حذف ارز چهار هزار و 200 تومانی نیز یکی از مواردی بود که دغدغه طبقات فرودست در آن به شدت به چشم می‌آمد. ارز چهار هزار و 200 تومانی یا همان ارز اسحاق جهانگیری که در شرایط خاصی طی یک تصمیم بحرانی وارد معادلات اقتصادی ایران شده بود، در ماه‌های اخیر به یکی از پرکاربردترین بحث‌ها بین مجلس و دولت تبدیل شد.

دولت سید ابراهیم رئیسی از ابتدای آغاز به کار، بر حذف این ارز از سیستم و معادلات اقتصادی کشور اصرار داشت. در مقابل، بخشی از مجلس یازدهم از میزان تورم و فشار معیشتی ناشی از حذف این ارز بر مردم صحبت می‌کردند. در نهایت اما تصمیمی که در رابطه بودجه 1401 گرفته شد به روالی بود که اختیار حذف این ارز به دولت داده شد به شرط آنکه افزایش قیمت ناشی از این اتفاق، با کالابرگ جبران شود. اخیراً رحیم زارع، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه 1401، در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین تاکید کرد که مجلس با اصرار دولت این اختیار را به آنها داد تا بتواند ارز چهار هزار و 200 تومانی را حذف کند اما الزامی در این زمینه وجود ندارد.

با این حال به نظر می‌رسد ارز چهار هزار و 200 تومانی به پایان خط رسیده است. سوال اصلی اما «وضعیت طبقه فرودست در سال آتی» است. آیا فشار اقتصادی ناشی از این اتفاق با کالابرگ جبران‌پذیر است؟ آیا دولت می‌تواند به نحوی سیستم اقتصادی را مدیریت کند که با حذف ارز چهار هزار و 200 تومانی هم رانت آن کاهش یابد و هم فشار معیشتی به مردم وارد نشود؟

مهمان این قسمت برنامه پاراگراف اعتمادآنلاین، دکتر حسین راغفر اقتصاددان و استاد دانشگاه است...

***

*بسم‌الله الرحمن الرحیم. آقای دکتر راغفر، به برنامه پاراگراف اعتمادآنلاین خیلی خوش آمدید. پیشاپیش سال نو را خدمت‌تان تبریک عرض می‌کنم. ان‌شاءالله که برای همگی سال خوبی باشد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم. از دعوت شما خیلی ممنونم. بنده هم سال نو را خدمت شما و همکاران‌تان و ملت عزیزمان تبریک عرض می‌کنم.

*زنده باشید. ما در مورد موضوع ارز ۴۲۰۰ تومانی که در ماه‌های اخیر بسیار محل بحث میان مجلس و دولت بود تصمیم گرفتیم که در خدمت شما باشیم.

خواهش می‌کنم.

روزی که ارز ۴۲۰۰ تومانی از جانب آقای جهانگیری مطرح شد ظرف سه تا چهار ساعت قیمت ارز از ۴۲۰۰ تا ۶۰۰۰ تومان افزایش پیدا کرد/ حاکمیت قیمت ارز را تعیین می‌کند/ بازی‌های بازار ارز به خاطر این است که مشخص نشود متهم چه کسی است

*اولین موضوعی که در مورد ارز 4200 تومانی محل بحث است شاید به ابداع‌کننده این طرح بازمی‌گردد. در ماه‌های اخیر انتقادات بسیاری [از] دولت آقای روحانی شد، به ویژه [از] آقای جهانگیری که موضوع ارز 4200 تومانی به ایشان نسبت داده شده است. در نظر گرفتن ارز  4200 تومانی را در بازه زمانی خودش چطور می‌بینید؟ تصمیم غلطی بود یا ناگزیر این تصمیم گرفته شد؟

راجع به تعیین خود قیمت ارز اصلاً بحث جداگانه‌ای است و باید جدا در موردش صحبت کرد. اما آن روزی که ارز 4200 تومانی از جانب آقای جهانگیری مطرح شد ظرف سه الی چهار ساعت قیمت ارز از 4200 تا 6000 تومان افزایش پیدا کرد. آقای جهانگیری برای اینکه این جهش‌های ساعتی را کنترل کند این مساله را مطرح کرد که به نظر من در آن مقطع اقدام درستی بود و کنترل هم شد. و اظهار کردند که دولت می‌تواند با این قیمت ارز مورد نیاز صنایع را تامین کند و حالا اینکه این چقدر امکان‌پذیر بود به نظر می‌رسد با توجه به ظرفیت‌های ارزی ما چنین چیزی امکان‌پذیر نبود ولی موضعی که ایشان گرفت سبب شد جهش‌های ساعتی متوقف شود.

به نظر من در آن زمان نکته‌ای که آقای جهانگیری بازگو کرده بود نکته درستی بود ولی نکته اصلی‌تر این است که حاکمیت قیمت ارز را تعیین می‌کند. قیمت ارز هم به طور متداول، کسانی که میزان اندکی با برنامه‌ریزی در ایران آشنایی دارند [می‌دانند]، که وقتی بودجه دارد تعیین می‌شود ابتدا هزینه‌های ریالی تعیین می‌شود و بعد از آن درآمدهایی که قرار است این هزینه‌ها را تامین کند. بعد از تعیین درآمدهای مالیاتی و درآمدهای فروش دولت و خدماتی که ارائه می‌کند، مابقی ارزیابی می‌کنند که می‌توانند چقدر ارز پیش‌بینی کنند تا ببینند چقدر ارز می‌فروشند. بعد از آن می‌گویند حالا این کسری ریالی را با این ارزی که به دست می‌آوریم ببینیم این ارز چقدر باید باشد تا بتوانیم این کسری را جبران کنیم و این مبنای اصلی تعیین قیمت ارز در ایران است. سایر بازی‌ها و بازار ارز و... به این خاطر است که متهم مشخص نشود چه کسی است. مردم نمی‌دانند چه کسی در بازار است که به او ناسزا بگویند و بروند یقه او را بگیرند.

ارزی که تعیین قیمت می‌شود متعلق به همه مردم ایران است/ وقتی قیمت ارز را بالا می‌برید نتیجه آن در کسری بزرگ‌تر بودجه نشان داده خواهد شد/ تمام مشکلاتی که جامعه امروز ما با آن روبه‌روست ناشی از افزایش جهشی قیمت ارز است/ مادامی که قیمت ارز شدیداً کاهش نیابد امکان سرمایه‌گذاری منتفی است

*این سناریوی دولت آقای احمدی‌نژاد و جمشید بسم‌الله و...

بله اینها همه بازی بود و همیشه هم این بازی‌ها وجود داشته است. بنابراین از این طریق کسری بودجه تامین می‌شود. چند نکته اساسی در تعیین قیمت ارز وجود دارد. اول اینکه ارزی که تعیین قیمت می‌شود متعلق به همه مردم ایران است. اما چون یک دولت نئولیبرال سر کار است یعنی از زمان پایان جنگ تاکنون راهبرد اقتصادی کشور صرف نظر از اینکه چه دولتی بر سر کار بوده این بوده که بخش قابل توجهی از کسری‌های بودجه‌ای دولت را بایستی از طریق افزایش قیمت ارز تامین می‌کردند و به همین دلیل هم این یک فرایند دائمی بوده که اتفاق افتاده است و به رغم اینکه هر سال این اتفاق نیفتاده، به این مساله توجه نکرده‌اند که شما وقتی قیمت ارز را بالا می‌برید در سال آینده نتیجه این اقدام در کسری بزرگ‌تر بودجه نشان داده خواهد شد و به همین دلیل است که ما شاهد جهش‌های بزرگ‌تر در افزایش بودجه طی سال‌ها هستیم و خیلی روشن است که این آثار تورمی دارد چراکه قیمت همه نهاده‌ها بالا می‌رود، قیمت تولید در داخل و واردات بالا می رود و خود این تورم ایجاد می‌کند و بخش قابل توجهی از رکود اقتصادی کشور به همین دلیل است. مشکلات عدیده‌ای در چرخه تولید و اقتصاد کشور ایجاد می‌کند به نحوی که همین امسال یعنی حدود یک ماه و نیم پیش در بخش‌هایی از سیستان و بلوچستان نان تولید نمی‌شد؛ نه به این دلیل که آرد نبود به این دلیل که کامیون [نمی‌توانست] با این هزینه‌های ارزی هزینه اداره یک کامیون را تامین کند و با آن کرایه بار برای کامیون‌دار صرف نمی‌کرد که آرد حمل کند.

بنابراین تمام مشکلاتی که جامعه امروز ما با آن روبه‌روست ناشی از این افزایش جهشی قیمت ارز است. این افزایش ممکن است به صورت یک مسکن فوری و کوتاه‌مدت عمل کند اما پیامدها و آسیب‌های جدی‌ای به اندام اقتصاد کشور وارد کرده است که ما امروز با یک بحران بسیار جدی روبه‌رو هستیم و مادامی که قیمت ارز شدیداً کاهش نیابد اصلاً امکان سرمایه‌گذاری منتفی است و رهبری الان ۱۰ سال است دائماً تاکید دارند که امسال سال تولید است و حالا هر سال با عنوانی متفاوت، تاکید درستی هم هست برای اینکه ما فقط از طریق تولید است که می‌توانیم مشکلات اجتماعی‌مان را حل کنیم و بیکاری در کشور به این دلیل است که در کشور تولید وجود ندارد.

در دهه گذشته سرمایه‌گذاری‌ای که در کشور صورت گرفته کمتر از استهلاکی است که سرمایه‌های موجود داشته است/ ارز باید برای منافع مردم و همچنین امنیت ملی صرف شود/ امنیت ملی با تولید ایجاد می‌شود/ در سال ۶۵ کل درآمدهای ارزی کشور ۷ میلیارد دلار بود که ۳ میلیارد دلار آن به صورت کالاهای اساسی بین مردم توزیع می‌شد

اما چرا با وجود این همه تاکیدات بر تولید این اتفاق نیفتاده و هر روز هم بدتر شده است؟ به خصوص در دهه گذشته میزان تولید یعنی سرمایه‌گذاری‌ای که در کشور صورت گرفته کمتر از استهلاکی است که سرمایه‌های موجود داشته است؛ یعنی اینکه سرمایه‌گذاری خالص منفی بوده است. وقتی اقتصاد جامعه این‌گونه باشد شوک تولید نمی‌کند و تولیدکننده‌های موجود هم از صحنه خارج می‌شوند، به همین دلیل ما شاهد خروج حجم بزرگی از ارز کشور به کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه هستیم و تولیدکننده‌ها به این کشورها رفته‌اند. دلایل متعددی وجود دارد. دلیل دوم ناامنی اقتصادی است که از همین افزایش شدید قیمت ارز به وجود آمده است. این ارز برای مردم است و فقط هم به این نسل تعلق ندارد چراکه از فروش نفت و گاز و منابع زیرزمینی به دست می‌آید، بنابراین این ارز باید برای منافع مردم و همچنین امنیت ملی صرف شود. امنیت ملی هم با تولید ایجاد می‌شود. برای تامین نیازهای تولیدکننده آن هم نه هر تولیدکننده‌ای، تولید رب گوجه‌فرنگی و اینها در جای خود اهمیت دارد اما نه در این شرایط اضطراری که باید ارز به آن تعلق بگیرد. در این شرایطی که ما با محدودیت‌های ارزی روبه‌رو هستیم دلیلی ندارد به تولید تلویزیون رنگی ارز اختصاص دهیم. در طول جنگ هم همین‌طور بود. در سال 65 کل درآمدهای ارزی کشور هفت میلیارد دلار بود که سه میلیارد دلار آن به صورت کالاهای اساسی بین مردم توزیع می‌شد؛ حالا قیمت ارز در بازار آزاد هر چقدر می‌خواست باشد. اصلاً مردم این را در زندگی‌شان احساس نمی‌کردند برای اینکه کالاهای اساسی‌شان از این طریق تامین می‌شد و غیرقانونی هم بود ولی خوب سیاست بسیار درستی بود و حتی به تعبیر بعضی از آقایان معجزه بود و واقعاً هم در آن شرایط اقتصادی دوران جنگ یک معجزه بود.

منابع ارزی را که متعلق به همه مردم است به یک گروه خاص قدرت داخلی اختصاص دادیم و همان‌ها الان سرمایه‌گذارهای بزرگ کشور شده‌اند/ چیزی که در دستور کار دولت وجود ندارد منافع مردم و منافع ملی است و مادامی که این مساله اصلاح نشود هیچ راه‌حلی برای خروج از این بحران به وجود نخواهد آمد

اما بعد از آن گفتیم که ما محدودیت‌هایمان را برداشته‌ایم، جنگ پایان یافته، در حالی که به نظر من شکل جنگ متفاوت شد. سیاست‌هایی هم که بسیار مخرب بودند و تا به امروز هم جواب داده‌اند سیاست‌هایی به اسم آزادسازی بوده است و عمدتاً هم منجر به خروج ارز از کشور شده است، همین عامل اختلال‌هایی در نظام اقتصای و اجتماعی شده است و ناامنی ناشی از این همه نابرابری‌های بزرگی که به وجود آمد[...] ما آمدیم منابع ارزی‌ای را که متعلق به همه مردم است به یک گروه خاص قدرت داخلی اختصاص دادیم و همان‌ها الان سرمایه‌گذارهای بزرگ کشور شده‌اند. بنابراین امروز ما یک اولیگارشی در کشور داریم و آدم‌هایی که از قدرت وارد ثروت شده‌اند و امروز هم همچنان در قدرت هستند و همین‌ها سیاست‌گذاری می‌کنند و منافع خودشان را می‌بینند[...] چیزی که در دستور کار دولت وجود ندارد و یک نظام اولیگارشی که اقتصادی وجود ندارد منافع مردم و منافع ملی است و متاسفانه مادامی که این مساله اصلاح نشود هیچ راه‌حلی برای خروج از این بحران به وجود نخواهد آمد.

یکی از معانی حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی این است که فساد وجود دارد و به این دلیل که نمی‌توانیم با فساد مبارزه کنیم قیمت ارز را افزایش می‌دهیم و هزینه آن را بر دوش مردم می‌گذاریم/ ۱۴ نفر کل سیمان کشور را می‌خرند و ظرف یک هفته قیمت سیمان را ۵ برابر می‌کنند؛ این مصداق بارز اخلال در نظام اقتصادی کشور است. این ۱۴ نفر چه کسانی بودند؟!

*یکی از دلایلی که دولت آقای رئیسی بر حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی پافشاری می‌کرد یکی از موضوعاتی بود که شما اشاره ‌کردید. می‌گفتند که این ارز باعث به وجود آمدن رانت شده است و به این دلیل که اساساً دیدگاه دولت مبارزه با رانت است می‌خواهد ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کند. بخشی از نمایندگان مجلس همراه دولت بودند و اقلیتی هم بودند که تاکید داشتند فشار تورمی ناشی از حذف این ارز آن‌قدر بر طبقات فرودست زیاد است که اصلاً نباید چنین ریسکی کرد. شما چقدر موضوع رانت و نیت دولت برای مبارزه با رانت را در این تصمیم [توجیه‌پذیر] می‌بینید؟

به نظر من اینها فقط توجیه است و معنای دیگری دارد. [یکی] این است که می‌گفتند ما ارز ۴۲۰۰ تومانی را برای کالای اساسی مثل مرغ یا هر کالای دیگری تخصیص می‌دهیم و به قیمت ۳۵ هزار تومان به دست مردم می‌رسد. الان هم که بیشتر شده است. معنای دیگر این است که فساد وجود دارد و ما به این دلیل که نمی‌توانیم با فساد مبارزه کنیم افزایش قیمت می‌دهیم و هزینه آن را بر دوش مردم می‌گذاریم و معنای صریح و خیلی پوست‌کنده همین است. به این دلیل که دستگاه قضا در برخورد با این مساله ناتوان است و این همه دستگاه‌های نظارتی عریض و طویلی که در کشور وجود دارد توانایی مقابله با این فساد را ندارند. خود دولت که ارز را تخصیص می‌دهد عرضه و توان ردیابی این ارز را ندارد که آیا به منظور درست خرج شده یا نشده. آیا درست خرج شده یا وقتی کالایی وارد کشور می‌شود توان ردیابی این را ندارد که آیا کالا به دست مردم می‌رسد یا خیر، و نمی‌خواهد این کار را بکند. چرا؟ برای اینکه منافع آن اولیگارشی درگیر است. به چه کسانی ارز می‌دهند؟ به مردم عادی که نمی‌دهند. آن کسی که ارز می‌گیرد و آن شرکتی که یک ماه است که تاسیس شده و برای واردات یک کالا چندین میلیارد دلار ارز می‌گیرد و اصلاً آن ارز مصروف آن کالا نمی‌شود. یعنی اینها را نمی‌دانند؟ خیر همه می‌دانند... این طنز خیلی تلخی است. چراکه اینها با سرنوشت مردم بازی می‌کنند. این فسادی که ایجاد می‌شود و اعتیادی که به وجود می‌آید و خشونتی که در جامعه رشد می‌کند، خودکشی‌هایی که اتفاق می‌افتد، مهاجرت‌های گسترده‌ای که در کشور به وجود آمده و فرار سرمایه‌ها، [بسیاری] از این ناامنی‌های اقتصادی‌ای که وجود دارد محصول همین سیاست‌گذاری‌هاست.

دولت و قوه قضائیه و مجلس همگی می‌دانند؛ اما این باید مخفی بماند. با دو سه مثال منظورم را روشن می‌کنم. ببینید، در دوره انتقال دولت دوازدهم به دولت سیزدهم در دو سه هفته‌ای که مشخص شده بود رئیس دولت سیزدهم چه کسی است، ۱۴ نفر کل سیمان کشور را می‌خرند و ظرف یک هفته قیمت سیمان را پنج برابر می‌کنند؛ نه صدای دولت درآمد نه صدای قوه قضائیه و نه مجلس! این مصداق بارز اخلال در نظام اقتصادی کشور است. این ۱۴ نفر چه کسانی بودند؟! در مورد دارو، دارو یک کالایی است که اقلام و مسیر توزیع آن مشخص است و حتی قیمت درج‌شده بر آن هم مشخص است. این [کالا] با ۵۰ الی ۶۰ برابر قیمت از بازار سیاه سر درمی‌آورد. یک نماینده مجلس به این سیستم اعتراض نکرد. یک عضو دولت هم به این مساله اعتراض نکرد. و حتی یک نفر هم در قوه قضائیه مداخله نکرد. چهار سال پیش یک سرمایه‌گذاری پیش من آمد و گفت، جایی را به من معرفی کرده‌اند که زمین خیلی مناسبی برای سرمایه‌گذاری است. این سرمایه‌گذار چهار هزار هکتار از یک محصول ارزشمند در این زمین تولید می‌کند[...] گفت، من آنجا رفتم و دیدم زمین مناسب است و یکی از مقامات آن منطقه من را به منزلش دعوت کرد من هم رفتم و به من گفت ۲۵ درصد درآمد این زمین مختص کارهای فرهنگی است. پیشنهاد مشابه دیگری از سوی نهاد دیگری [هم] به من شد و بعد دیدم که اگر بخواهم به این شکل این‌قدر هزینه کنم پس سهم من چه می‌شود؟! علت اینکه این فرد پیش من آمده بود و این مساله را مطرح می‌کرد این بود که می‌گفت، من یک بدهی مالیاتی دارم، ۷۵۰ میلیون تومان، و یکی از مؤدیان مالیاتی به من مراجعه کرده و می‌گوید من حاضرم مالیاتت را کم کنم و هر چقدر خواستی مثلاً ۱۰ درصد برای من باشد. می‌گفت من با این وضعیت مملکت می‌توانم سرمایه‌گذاری کنم. شما ببینید چهار سال پیش، چهار هزار هکتار، در هر هکتار اگر می‌خواست یک نفر را استخدام کند باید چهار هزار نفر را در منطقه محروم کشور استخدام می‌کرد ولی سرمایه‌اش را جمع کرد و از کشور رفت. بنابراین فضای کسب‌وکار با این شرایط مناسب نیست. همه هم این را می‌دانند. این‌گونه نیست که فقط من بگویم.

اینکه بازار آزاد تعیین می‌کنند، حرف مهملی است، مساله اینجاست که ما محدودیت ارزی داریم

*آقای راغفر، ممکن است موضوع این باشد؟ به این دلیل که خود آقای میرکاظمی بر این تاکید کردند که ارزی وجود ندارد که دولت مجبور به پافشاری بر حذف ارز ۴۲۰۰ شد...

اینها توجیهات دیگری است که فساد وجود دارد و... اینها طنز تلخی است و شوخی است که با مردم می‌کنند. اینکه بازار آزاد تعیین می‌کنند، اینها حرف‌های مهملی است. مساله اینجاست که ما محدودیت ارزی داریم.

درست است که نوع ارتباط ما با جهان و تحریم‌ها قطعاً تاثیرگذار است ولی ما می‌توانستیم و می‌توانیم بر این مشکلات غلبه کنیم اگر عزم سیاسی وجود داشته باشد/ در شرایطی که ارزتان محدود است سخن از آزادی اقتصادی و آزادسازی اقتصادی یعنی غارت منابع محدود مملکت/ اولین اقدامی که برای اصلاح شرایط کنونی کشور لازم است خروج نهادهای قدرت از اقتصاد کشور است/ وقتی بخش خصوصی نباشد، اقتصاد حرکت نمی‌کند/ یکی از پیامدهای اقدامی که برای حدف ارز ۴۲۰۰ تومانی صورت گرفته نابودی تولید صنعت دارو در کشور است

*به خاطر مسائل سیاست خارجی؟

اصلاً به هر دلیلی... من کاری به سیاست خارجی ندارم. درست است که نوع ارتباط ما با جهان و تحریم‌ها قطعاً تاثیرگذار است ولی ما می‌توانستیم و می‌توانیم که بر این مشکلات غلبه کنیم اگر عزم سیاسی وجود داشته باشد. این عزم وجود ندارد. مساله اینجاست که در چنین شرایطی که شما ارزتان محدود است سخن از آزادی اقتصادی و آزادسازی اقتصادی یعنی غارت منابع محدود مملکت، فقط همین... و تجربه سه دهه گذشته این را ثابت کرده است.

وقتی ما ارز نداریم، ۲۰ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۷ به اسم واردات کالا از کشور خارج شده است که خیلی از آنها برنگشت و خیلی از آنها مشخص شد که اصلاً خروج‌شان صوری بوده است، اینها را چه کسی تخصیص داده؟ مردم؟! بنابراین مادامی که یکسری نهادهای قدرت در اقتصاد کشور حضور دارند اصلاً امکان حل مساله موجود منتفی است.

اولین اقدامی که برای اصلاح شرایط کنونی کشور لازم است خروج نهادهای قدرت از اقتصاد کشور است و در این شرایط است که سرمایه‌گذار ملی ما فرصتی می‌بیند که در داخل سرمایه‌گذاری کند و ایران هم فرصت‌های سرمایه‌گذاری بی‌بدیلی دارد ولی این مداخلات مانع از آن می‌شود که بخش خصوصی در آن فعال شود. وقتی هم بخش خصوصی نباشد، اقتصاد حرکت نمی‌کند و اصلی‌ترین محرک اقتصاد کشور بایستی بر دوش بخش خصوصی باشد و این دولت است که باید فرایندها را تسهیل کند و فضای کسب‌وکار مناسب را فراهم کند. تا زمانی که این اتفاقات نیفتد شما با افزایش قیمت ارز فقط سرمایه‌گذاری را منتفی می‌کنید. ببینید، همین الان یکی از پیامدهای این اقدامی که برای حدف ارز 4200 تومانی صورت گرفته نابودی تولید صنعت دارو در کشور است.

*اما مجلس مدعی است برای دولت شرط گذاشته که بیمه‌ها باید این تفاوت قیمت را جبران کنند...

مساله همین است. اینها قطعاً متوجه موضوع نیستند... مساله این است که شما وقتی قیمت ارز را آزاد می‌کنید قیمت دارو به شدت بالا می‌رود. و فشار این موضوع بر تولیدکننده است. همین الان که تولیدکننده ارز 4200 تومانی برای مواد اولیه می‌گیرد ارزی که برای [او] درمی‌آید حدود ۹ هزار تومان است چون بخش‌های دیگری از دارویی که ما استفاده می‌کنیم مثل قوطی و مقوا و کاغذی که استفاده می‌شود کاغذ ویژه است و آن را وارد می‌کنند و با قیمت‌های آزاد حساب می‌کنند؛ میانگین ارزی که به اینها تخصیص می‌دهند چیزی حدود ۹ هزار تومان می‌شود. ریال آن را ندارند که تامین کنند باید بروند و از بانک وام بگیرند. بانک به اینها چقدر وام می‌دهد؟ بهره‌ای که به بانک می‌پردازند ۳۰ درصد است. حالا شما اگر قیمت ارز را مثلاً ۲۵ هزار تومان کنید، بخشی از این تولیدکننده‌ها باید تولید را تعطیل کنند. تولیدی که الان در ایران صورت می‌گیرد...

در شرایط کنونی دولت چگونه می‌تواند ۴۰ میلیارد دلار برای دارو تخصیص دهد؟/ در چند سال گذشته به ویژه با افزایش قیمت ارز مصرف بسیاری از کالاهای مورد نیاز رشد جسمی و فکری بعضی از جوانان ما به شدت کاهش پیدا کرده است/ چرا می‌خواهند ارز را از ۴۲۰۰ تومان به ۲۵ هزار تومان تبدیل کنند؟ مگر این ارز برای مردم نیست، چرا آن را هزار تومان نمی‌کنند؟/ تجربه یارانه نقدی در تمام دنیا از جمله کشور خودمان کاملاً شکست خورده است

*باز هم در نهایت به گران شدن دارو منجر می‌شود که...

ببینید، تولیدی که الان در دارو صورت می‌گیرد به ۷۰۰ میلیون دلار ارز نیاز دارد. ۹۷ و نیم درصد داروی مصرفی کشور را با این ۷۰۰ میلیون دلار تامین می‌کنند که اگر اینها ورشکست شوند برای واردات این کالاها به کشور ۴۰ میلیارد دلار ارز لازم است! به همین دلیل شرکت‌های چندملیتی از از طریق نفوذ در واردکننده‌ها و نهادهای قدرت تلاش می‌کنند کالای ایرانی را از عرصه خارج و کالای خارجی را وارد کنند.

در شرایط کنونی دولت چگونه می‌تواند ۴۰ میلیارد دلار برای دارو تخصیص دهد؟ نتیجه می‌شود افزایش شدید قیمت دارو و بعد از آن بحران سلامت که بر اثر سیاست‌گذاری‌های سه دهه گذشته الان هم به وجود آمده و در بعضی از مناطق کشور کودکان دچار کوتاهی قد و خمیدگی استخوان شده‌اند. به خاطر اینکه تغذیه مناسب ندارند. تمام محاسبات ما نشان می‌دهد در تمام چند سال گذشته به ویژه با افزایش قیمت ارز مصرف بسیاری از کالاهای مورد نیاز رشد جسمی و فکری بعضی از جوانان ما به شدت کاهش پیدا کرده است. [مصرف] گوشت و لبنیات و حتی سبزیجات در بین طبقات مختلف جامعه به شدت کاهش پیدا کرده است. بنابراین پیامدهای سلامتی و اجتماعی این سیاست‌گذاری‌ها برای جامعه بسیار شکننده است. کسی به این نکات توجه نمی‌کند.

سوال من این است که چرا می‌خواهند ارز را از 4200 تومان به 25 هزار تومان تبدیل کنند؟ مگر این ارز برای مردم نیست، چرا آن را هزار تومان نمی‌کنند؟ اگر ارز دارو را هزار تومان کنند، خود تولیدکننده ریال مورد نیاز را دارد که تامین کند و نیازی به استقراض از بانک ندارد. به این دلیل که وقتی از بانک قرض بگیرد هزینه‌های تولید بالا می‌رود. یک هزینه بزرگی که بعد از اینکه دارو تولید می‌شود تا به دست مصرف‌کننده برسد ۴۰ تا ۴۵ درصد قیمت دارو را این بخش تشکیل می‌دهد. بنابراین اگر قیمت ارز کاهش یابد این ۴۰ الی ۴۵ درصد هم به صورت قدر مطلقی شدیداً کاهش می‌یاید. دارو به شدت ارزان‌تر به دست مصرف‌کننده می‌رسد و هزینه‌های بیمه‌ها هم که باید اینها را تامین مالی کنند به شدت کاهش پیدا می‌کند و بنابراین بیمه‌ها هم می‌توانند به حیات خود ادامه دهند. ما تجربه عملی‌ای که در کشور داریم این است که اگر دولت درآمد مابه‌التفاوتی که عده‌ای مدعی هستند که ما این را باید به صورت یارانه به دست مردم بدهیم که خودشان مصرف کنند؛ اولاً اگر این درآمد اگر حاصل شود آن‌قدر دولت حفره‌های مختلف دارد که آنها را پر کند که اصلاً چیزی به اسم یارانه به دست مردم نمی‌رسد. دوم اینکه تجربه یارانه نقدی در تمام دنیا از جمله بهترین نمونه که در کشور خودمان است که در کشور ما این تجربه کاملاً شکست خورده است و وقتی وزیر اقتصاد دولت یازدهم می‌گفت، ما هر وقت سر ماه می‌شود ماتم می‌گیریم که چگونه 3500 میلیارد تومان یارانه نقدی را تامین کنیم...

بیش از ۱۱ سال از طرح هدفمندسازی یارانه‌ها گذشته و بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیارد تومان اتلاف منابع به اسم یارانه نقدی صورت گرفته

*ولی دولت‌ها خیلی به این کار مشتاق‌اند یعنی یک بهره‌برداری سیاسی از این موضوع دارند...

درست است... بهره‌برداری خیلی کوتاه‌مدت است و برای زمان‌هایی است که می‌خواهد رأی جمع کنند. ولی وقتی رأی را گرفتند و آمدند در دفترشان نشستند حالا باید فکر کنند که چگونه باید آن را تامین کنند. یکی از اصلی‌ترین مخالفان آنها وزارت نفت بود... چراکه باید منابع اصلی اینها از فروش نفت تامین شود. چیزی به نام دیگر درآمدها مثل درآمد شرکت‌ها یا بنگاه‌ها و... حرف روی هوا بود و این منابع را باید وزارت نفت تامین می‌کرد و منابعی که باید در کشور سرمایه‌گذاری می‌شد می‌دادند برای پیاز و سیب‌زمینی! آن زمانی که این طرح شروع شد ما محاسبه کردیم و حداکثر ۴۰ درصد آنهایی که یارانه می‌گرفتند [مستحق] دریافت یارانه بودند و ۶۰ درصد آن اتلاف منابع بود و اینها سالانه ۴۲ میلیارد تومان به این مساله تخصیص داده بودند. الان بیش از ۱۱ سال است که از این طرح گذشته و بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیارد تومان اتلاف منابع صورت گرفته است به اسم یارانه نقدی‌ای که پرداخت کردند در حالی که خیلی بهتر می‌توانستند با سرمایه‌گذاری برای بسیاری از مردم شغل ایجاد کنند؛ ضمن اینکه باید به گروه‌هایی هم حتماً یارانه بپردازند و اینها جمعیت‌شان بسیار محدودتر از آن پرداخت‌هایی است که صورت گرفته است. بنابراین تجربه مساله یارانه‌ها در همه جای دنیا نشان داده که این پرداخت‌ها شکست‌خورده است.

شما میزان یارانه‌ای را که به هر خانوار می‌دهید ۱۰ برابر کنید، برنج‌شان را هم نمی‌توانند تامین کنند/ مسئولان کشور هیچ‌کدام هزینه افزایش قیمت ارز را ندادند برای اینکه از این قضیه منتفع بودند

*کالابرگ الکترونیکی و...

اینها همه حرف است و شدنی نیست. الان شما میزان یارانه‌ای را که به هر خانوار می‌دهید ۱۰ برابر کنید، برنج‌شان را هم نمی‌توانند تامین کنند، نیازهای اصلی‌شان را نمی‌توانند تامین کنند. معنی آن این است که وقتی این [ارز ۴۲۰۰ تومان] را حذف می‌کنید همه هزینه زندگی خانوارها چندین برابر خواهد شد و این نیست که ما الان داریم فقط به چند قلم یارانه می‌دهیم.

یکی از تئوریسین‌های آن‌طرفی می‌گوید ما هزینه افزایش قیمت ارز را دادیم نباید هزینه کاهش قیمت ارز را بدهیم. چه کسی هزینه افزایش قیمت ارز را داده است؟ شما یا مردم؟! مردمی که دچار اعتیاد و سرخوردگی شدند. خودکشی کردند. از مملکت خارج شدند. جرم و جنایت و سرقت در کشور رشد کرده است. اینها هزینه‌هایی است که مردم دادند. طلاق و پیامدهای اجتماعی است. کودک کار است... کجا شماها پرداختید؟!

مساله‌ای که وجود دارد این است که مسئولان کشور هیچ‌کدام هزینه افزایش قیمت ارز را ندادند برای اینکه از این قضیه منتفع بودند، به همین دلیل هم هست که اصلاً متوجه نیستند هزینه‌های این اقدام برای جامعه چه میزان و چه چیزهایی است و اینها یعنی ناامنی، یعنی امنیت ملی را تهدید کردن. خود مسئولان کشور این کار را کردند و چون نمی‌دانند که چه اتفاقی می‌افتد، اتفاقاتی مانند حوادث دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ رخ می‌دهد و از سر ناچاری می‌گویند که یکسری آدم‌های نفوذی و عوامل خارجی آمدند و... اینها مردم عادی هستند و قربانیان این سیاست‌ها هستند. تا زمانی که شما سیاست‌هایتان را اصلاح نکنید امکان ندارد که بتوانید بر این مشکلات فائق بیایید.

*خیلی ممنونم از اینکه وقت گذاشتید.

خواهش می‌کنم.

 

تنظیم متن: حدیث روشنی

دیدگاه تان را بنویسید