کد خبر: 550300
|
۱۴۰۱/۰۲/۱۶ ۱۰:۱۶:۳۹
| |

آیت‌الله جوادی آملی:

ملّتی که جیبش تهی است، فقیر و ستون فقراتش شکسته است/ این ملت قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت

حیثیت یک ملّت در سایه کرامت‌های آنهاست

حضرت آیت الله جوادی آملی گفتند: طرزی باید جامعه را با اقتصاد اداره کرد که هر کسی در کنار سفره خودش بنشیند، نه اینکه برای دیگری کار کند و مزد بگیرد. حیثیت یک ملّت در سایه کرامت‌های آنهاست.

ملّتی که جیبش تهی است، فقیر و ستون فقراتش شکسته است/ این ملت قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت
کد خبر: 550300
|
۱۴۰۱/۰۲/۱۶ ۱۰:۱۶:۳۹

آیین اختتامیه کنگره بین المللی اقتصاد، اشتغال و تولید در آیینه قرآن و عترت (ع) روز گذشته (۱۵ اردیبهشت ماه) با پیام تصویری آیت الله جوادی آملی در دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) در مشهد مقدس برگزار شد.

به گزارش «انتخاب»، آیت الله جوادی آملی در این پیام با بیان اینکه مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است، اظهار داشت: عناصر محوری اقتصاد را قرآن کریم در چند آیه بیان کرده است: عنصر اول این است که مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد که این ثروت مملکت را نباید به دست سفیهان سپرد، زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را می‌شکند و این ملّت را زمین‌گیر می‌کند.

وی اظهار داشت: عنصر دوم آن است که اگر ملّتی نتواند ستون فقراتش را حفظ بکند فقیر است؛ یعنی ستون فقرات او شکسته است.اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر می‌شود. فقیر به آن ملّتی می‌گویند که ستون فقراتش شکسته است، زیرا عامل قیام که ثروت است آن را از دست داد و از آن بهره صحیح نبرد.

مرجع تقلید شیعیان با بیان اینکه ملتی که ستون فقراتش شکسته است، قدرت قیام ندارد، اظهار داشت: عنصر سوم آن است ملتی که ستون فقراتش شکسته است این قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت، تا برسد به اقتصاد مقاومتی. آیه سوره «نساء» این است که مال عامل قیام است، ملّتی که عامل قیام ندارد، یک ملّت ویلچری است.

وی با بیان اینکه ثروت، باید در بخش عمومی باشد، بیان داشت: عنصر چهارم آن است که ثروت نه باید در دست دولت باشد نه بخش خصوصی، نه بخش خصولتی، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری می‌برد و این به منزله خونی است که باید در رگ‌های این ۳۶۰ درجه دایره‌ای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج می‌شود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است.

آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست، اظهار داشتند: نظام مردمی، بدون بانک‌های منزّه از ربا و مطهّر از نزول، محقق نخواهد شد. تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست و ﴿یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا﴾.[۱]بنابراین اگر ملّت این چنین باشد به تولید و اشتغال توجه می‌کند.

متن کامل پیام آیت الله جوادی آملی بدین شرح است:​

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الاوصیاء )علیهما آلاف التحیة و الثناء( بهم نتولّیٰ و من أعدائهم نتبرّء الی الله».

مقدم شما فرهیختگان اقتصادی و فرهنگی را گرامی می‌داریم.

عناصر محوری اقتصاد را قرآن کریم در چند آیه بیان کرده است: اوّلاً مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد. در اوایل سوره «نساء» فرمود: ﴿لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی‌ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً﴾؛[۲] یعنی ثروت مملکت را به دست سفیهان نسپارید، زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را می‌شکند و این ملّت را زمین‌گیر می‌کند. پس عنصر اوّل این است که مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است.

عنصر دوم آن است که اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر می‌شود. در فرهنگ قرآن، ملّتی که جیبش تهی و کیسه‌اش خالی است، این ملّت فقیر است. فقیر به معنای گدا نیست، در فارسی آن لغت دقیق و عریق را نداریم که از ملّتی که ستون فقراتش شکسته است خبر بدهیم. می‌گوییم گدا! واژه گدا بار علمی ندارد. در عربی از گدا به عنوان فاقد و ندار یاد می‌کنند، ولی قرآن کریم از ملّتی که جیبش خالی است و کیفش خالی است به عنوان فقیر یاد می‌کند، فقیر به معنای گدا نیست. این «فعیل» به معنای مفعول؛ نظیر «قتیل» به معنای مقتول، فقیر به آن ملّتی می‌گویند که ستون فقراتش شکسته است، زیرا عامل قیام که ثروت است آن را از دست داد و از آن بهره صحیح نبرد. «مسکین» هم به همین معناست؛ یعنی زمینگیر؛ یعنی قدرت پویایی و حرکت را از دست داده است: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ﴾[۳] به همین معناست.

پس عنصر اوّل آن است که ثروت در مملکت ستون فقرات آن ملّت است. عنصر دوم آن است که اگر ملّتی نتواند ستون فقراتش را حفظ بکند فقیر است؛ یعنی ستون فقرات او شکسته است.

عنصر سوم آن است ملتی که ستون فقراتش شکسته است این قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت، تا برسد به اقتصاد مقاومتی. آیه سوره «نساء» این است که مال عامل قیام است، ملّتی که عامل قیام ندارد، یک ملّت ویلچری است.

عنصر چهارم آن است که در سوره «حشر» مشخص کرد؛ فرمود این ثروت نه باید در دست دولت باشد نه باید در بخش خصوصی باشد، نه باید در بخش خصولتی باشد، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری می‌برد و این به منزله خونی است که باید در رگ‌های این ۳۶۰ درجه دایره‌ای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج می‌شود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است.

بنابراین مال در اسلام به منزله ستون فقرات است، ملّتی بیمار فقیر است؛ یعنی ستون فقراتش شکست است. اگر نظام دولت‌سالاری سوسیال شرق باشد که شکست می‌خورد و اگر نظام کاپیتال غرب باشد که سرمایه در دست گروه خاص باشد که شکست می‌خورد و اگر تلفیقی از دولت و سرمایه‌داران باشد که شکست می‌خورد و اگر مردمی باشد که محفوظ می‌ماند و این بدون بانک‌های منزّه از ربا و مطهّر از نزول، محقق نخواهد شد. تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست و ﴿یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا﴾.[۴]بنابراین اگر ملّت این چنین باشد به تولید و اشتغال توجه می‌کند.

مزدوری در اسلام مکروه است!

مسئله بعدی آن است که مزدوری در اسلام مکروه است. نهی‌های فراوانی شده که انسان مزدور دیگری نباشد، چون تمام حیثیت‌های علمی و عملی خود را در طَبَق اخلاص برای کارفرما می‌گذارد. طرزی باید جامعه را با اقتصاد اداره کرد که هر کسی در کنار سفره خودش بنشیند، نه اینکه برای دیگری کار کند و مزد بگیرد. حیثیت یک ملّت در سایه کرامت‌های آنهاست.

از مجموع این چند آیه روشن می‌شود که چرا علی بن ابیطالب(علیه افضل صلوات المصلّین) در زمان حکومت، تازیانه به دست می‌گرفت و بازار کوفه را تهدید می‌کرد می‌فرمود: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر»،[۵] تا الگوی بازار اسلامی را به جامعه ارائه کند؛ فرمود اوّل آشنایی به مسائل فقهی، تا از گزند ربا و آسیب نزول برهید، بعد تجارت کنید: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر»، این کار را وجود مبارک امیرالمؤمنین انجام داد تا بازار مسلمان‌ها از حلال ارتزاق کند و جامعه نه گرفتار فقر و وابستگی بشود و نه آلوده به مسائل حرام.

امیدواریم جامعه اسلامی ما این چنین باشد.

پروردگارا! نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، ملّت و دولت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرما!

روح مطهّر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی محشور بفرما!

دولت و ملّت و مملکت را در سایه ولیّ‌ات حفظ بفرما!

خطر بیگانگان را به استکبار و صهیونیسم برگردان!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها