حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی:
کمتر از 35درصد اهداف در سیاستهای کلان کشور محقق میشوند
دولتها پایبندی لازم به سیاستها و الگوی اقتصادی و راهبردی تدوینشده را ندارند
هم در برنامههای مصوب مجلس که توسط دولتها ارایه شده است، کمتر از 35درصد اهداف محقق میشوند و هم در سیاستهای کلان کشور (اصل 44، اقتصاد مقاومتی و...) شاهد عدم تحقق افقهای مورد نظر هستیم چرا که دولتها پایبندی لازم به سیاستها و الگوی اقتصادی و راهبردی تدوینشده را نداشتهاند.
حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان در کشورمان این روزها به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش کلیدی هستند که چرا در ایران، یک الگوی فراگیر از توسعه که مورد توافق همه گروهها و جریانات سیاسی باشد، وجود ندارد؟ الگویی که آیند و روند دولتها تاثیری در اجرای آن نداشته باشد و همه طیفها در اجرای آن هماهنگی و همافزایی داشته باشند.
باید توجه داشت، الگوی توسعه جمهوری اسلامی ایران در وهله نخست باید مبتنی بر آرمانهای انقلاب اسلامی و نظام تمدنی کشور باشد و همچنین میبایست متناسب با سیاستهای کلان کشور در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... ارایه شود. بدون شک چنین الگویی با مشورت و همافزایی همه نیروهای معتقد به انقلاب و نگاه تمدنی کشور امکان تدوین و برنامهریزی دارد. یعنی همه جناحها، جریانها و طیفهای معتقد به کشور و نظام، باید در تهیه الگوی توسعه مشارکت داشته باشند و در راستای تحقق آن تلاش کنند.
محدود کردن الگوی توسعه و پیشرفت به یک طیف یا جناح سیاسی خاص، نهایتا باعث میشود تا ضمانت اجرایی این الگو کاهش چشمگیری پیدا کند. در این راستا، مقام معظم رهبری به عنوان سیاستگذار کلان کشور و راس هرم برنامهریزیها، بیش از 40 سیاست کلان را در ابعاد مختلف برای پیشرفت کشور با کمک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشورت نخبگان از همه جناحهای سیاسی کشور تهیه و ابلاغ کردهاند.
اما متاسفانه دولتهایی که طی دهههای اخیر روی کار آمدهاند، کمتر به این سیاستها توجه و زمینه تحقق این سیاستها را در کشور فراهم کردهاند. علت این عدم توجه نیز آن است که دولتها اغلب به اقتضای جریان سیاسی حاکم بر آنها مسیری را طی کردهاند که معمولا با سیاستهای کلان نظام در مسیر توسعه پایدار فاصله داشته است. بدون توجه جهتگیریهای سیاسی، دولتی روی کار میآید و راهبردهای خاصی را پیگیری میکند، اما دولت بعدی سیاستهایی را به کار میگیرد که 180درجه با برنامههای قبلی، تفاوت دارد. بر این اساس است که میبینید هم در برنامههای مصوب مجلس که توسط دولتها ارایه شده است، کمتر از 35درصد اهداف محقق میشوند و هم در سیاستهای کلان کشور (اصل 44، اقتصاد مقاومتی و...) شاهد عدم تحقق افقهای مورد نظر هستیم چرا که دولتها پایبندی لازم به سیاستها و الگوی اقتصادی و راهبردی تدوینشده را نداشتهاند.
بنابراین به نظر میرسد برای رسیدن به یک الگوی موفق و کارآمد در درجه نخست، شناخت شرایط اقتصادی کشور و پذیرش نوع الگوی مورد نظر کلیدی و مهم است. اگر الگوی اقتصادی طراحی شود که با استقلال کشور، کرامت شهروندان، هویت ایرانیان و ... منافات داشته باشد، طبیعی است که موفق نمیشود.
از سوی دیگر اگر متدی انتخاب شود که وابستگی ایران را به کشورهای متخاصم و طمعورز افزایش بدهد، یقینا این الگو نیز موفق نخواهد شد. همچنین چنانچه الگویی دنبال شود که به ظرفیتهای داخلی بیتوجهی کند و صرفا به ظرفیتهای بیرونی توجه کند، نمیتواند تاثیرات لازم را ایجاد کند. بنابراین الگوی توسعه موفق برای ایران، الگویی است که بر اساس استقلال کشور، بهرهمند از ظرفیتهای داخلی و براساس نگاه تمدنی به عنوان کشوری که میخواهد جایگاه نخست اقتصادی و راهبردی را در سطح منطقه به دست آورد طراحی و ارایه شده باشد.
باید توجه داشت، دایره نفوذ ایران امروز تنها به قلمروهای درونی کشور خلاصه نمیشود، ایران قادر است دایره اثرگذاری خود را تا مدیترانه تا آسیای مرکزی و از حاشیه خلیج فارس تا اوراسیا امتداد دهد. یک چنین دامنه نفوذی، نیازمند برنامهریزیهای راهبردی است تا ایران بتواند در حکم پیشران توسعه برای بسیاری از کشورهای منطقه عمل کند. این الگو باید الهامگرفته از سیاستهای کلانی باشد که بعد از مشورت و هماهنگی با نخبگان جناحها و طیفهای مختلف سیاسی، توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه شده و نهایتا با تایید مقام معظم رهبری به دولتها ابلاغ شود. بر اساس یک چنین مکانیسمی است که ایران نیز میتواند الگوی مختص خود از توسعه را مبتنی بر ظرفیتهای درونیاش ارایه و از دل هماهنگی مجموعه گروههای کشور این الگو را محقق کند. الگویی برای همیشه این سرزمین و همه نسلها...
دیدگاه تان را بنویسید