کد خبر: 563235
|
۱۴۰۱/۰۴/۲۲ ۱۰:۱۷:۵۹
| |

حسین نورانی‌نژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت:

باید به این واقعیت تن داد که اصلاحات ریشه در حاکمیت دارد، این حرف درست اما ناقص است/ برای شناخته‌شدگی و اهمیت یافتن در سیاست راهی جز حضور در قدرت نبود

باید به این واقعیت تن داد که اصلاحات ریشه در حاکمیت دارد و در خارج از آن هم امکان ادامه حیات طولانی ندارد این حرف درست اما ناقص است. یعنی روایت نسبتا درستی از گذشته دارد اما نتیجه غلط و حتی غیر ممکنی برای حال و آینده اصلاحات می‌گیرد و به تفاوت‌ها و تحولات اجتماعی سیاسی ربع قرن اخیر کاملا بی‌توجه است.

باید به این واقعیت تن داد که اصلاحات ریشه در حاکمیت دارد، این حرف درست اما ناقص است/ برای شناخته‌شدگی و اهمیت یافتن در سیاست راهی جز حضور در قدرت نبود
کد خبر: 563235
|
۱۴۰۱/۰۴/۲۲ ۱۰:۱۷:۵۹

حسین نورانی نژاد، فعال سیاسی و روزنامه نگار، طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: کار سیاسی نرمال در یک شرایط دموکراتیک یعنی کار حزبی و تلاش برای کسب قدرت و در صورت موفقیت، اعمال برنامه‌ها از درون قدرت و دوباره در معرض رای مردم قرار گرفتن و تکرار این چرخه. تلاش اصلاح‌طلبان و دموکراسی‌خواهان رسیدن به این شرایط نرمال است. به بیان دیگر، در حال حاضر این شرایط فراهم نیست و برای این هدف دموکراتیک باید انواع دیگری از سیاست را شناخت یا خلق کرد. این همان چیزی است که سیاست‌ورزی جامعه‌محور اصلاح‌طلبانه را در بین فعالان این جریان مطرح کرده است. یکی از استدلال‌های مخالفان این رویکرد، ارجاع به ریشه اصلاح‌طلبان مشهور در حاکمیت دارد. آنها می‌گویند این گزاره که پایگاه اصلی اصلاحات در جامعه است، حرف قشنگ اما غلط‌اندازی است که باعث حرف‌های گنگی چون اصلاحات جامعه‌محور و کم‌توجهی به ضرورت حضور در انتخابات تحت هر شرایط شده است.

به عنوان مثال می‌گویند از سید محمد خاتمی تا سید مصطفی تاج‌زاده به واسطه دوره حضورشان در قدرت شناخته شده و مورد توجه بوده‌اند و نه صرف عقاید و باورهایی که بسیاری دیگر در جامعه دارند ولی شناخته نشدند و مرجعیت نیافتند. میرحسین موسوی و کروبی هم اگر دوره طولانی حضور در قدرت نداشتند و در سطح کاندیدای ریاست جمهوی مطرح نمی‌شدند، امکان جلب‌توجه افکار عمومی را نمی‌یافتند. بنابراین برخلاف شعار جذاب و فریبنده «اصلاحات ریشه در جامعه دارد و پایگاه اصلی آن مردم است»، باید به این واقعیت تن داد که اصلاحات ریشه در حاکمیت دارد و در خارج از آن هم امکان ادامه حیات طولانی ندارد.

واقعیت آن است که این حرف درست اما ناقص است. یعنی روایت نسبتا درستی از گذشته دارد اما نتیجه غلط و حتی غیر ممکنی برای حال و آینده اصلاحات می‌گیرد و به تفاوت‌ها و تحولات اجتماعی سیاسی ربع قرن اخیر کاملا بی‌توجه است. دهه اول انقلاب، دوره اکثریت سالاری، به معنای استیلای مطلق نگاهی بود که اکثریت مردم با آن همدل بودند یا پشتیبانی می‌کردند. آن شرایط همراه با محدودیت شدید رسانه‌ها و ضعف مفرط جامعه مدنی بود. در واقع حیطه دسترسی به اخبار اکثریت مردم از حد دو شبکه تلویزیونی و رادیو دولتی ایران و دو، سه روزنامه فراتر نمی‌رفت و شرایط جنگ و عواطف بازمانده از انقلاب نوپا، شرایط خاصی را می‌ساخت که منجر به همانی می‌شد که این دسته از منتقدان جامعه‌محوری و معتقدان به پذیرش کامل شرایط موجود و تطبیق خود با آن می‌گویند. اینکه برای شناخته‌شدگی و اهمیت یافتن در سیاست راهی جز حضور در قدرت نبود. اما همزمان با اصلاحات و تقویت جامعه مدنی و گسترش رسانه‌ها، این وضعیت به کل تغییر کرده است و منابع کسب قدرت و منزلت و اعتبار سیاسی، محدود به ساختار رسمی قدرت نمانده است.

در همین سال‌ها هم بسیاری از چهره‌های مطرح سیاسی در دل عرصه عمومی و جامعه مدنی شناخته شده و مرجعیت سیاسی یافته‌اند. در واقع همزمان با اقتدارگراتر شدن قدرت، از برخی انحصارهای آن کاسته و زمین بازی سیاست فراخ‌تر از گذشته شده است. آنقدر که حتی سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان پارلمانتاریست محدود به شرکت در انتخابات نیست هرچند در نهایت باید از این معبر عبور کنند. در واقع نسبت اصلاح‌طلبان با انتخابات در شرایط فعلی و به خصوص در دوره پسا 98 که با انتخابات 1400 به اوج خود رسید، احیای حداقل ظرفیت‌های نهاد انتخابات و معنابخشی به آن است تا مجددا ظرفیت آن برای تداوم راه ناتمام اصلاحات به کار بیاید. پیشبرد این هدف هم معطل کسانی نیست که لزوما مبدا فعالیت‌شان، حضور در قدرت و مناصب حکومتی بوده باشد. به‌طور خلاصه آنکه پارلمانتاریست‌های سنتی اصلاحات که هیچ تصوری از امکان سیاست‌ورزی و تاثیرگذاری در بیرون از نهادهای قدرت ندارند، می‌گویند اگر نیرویی سابقه حضور در نهادهای مهم قدرت نداشته باشد امکان مرجعیت سیاسی یافتن در جامعه هم ندارد. پاسخ این است که عصر آن انحصار برای قدرت گذشته است و منابع قدرت و منزلت متکثر شده است. پاسخ به دیگر نقدهای وارد به راهبرد جامعه‌محوری در اصلاحات که ادامه حیات این جریان را تا اطلاع ثانوی صرفا در جامعه می‌جوید، در آینده ادامه خواهیم داد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها