اسماعیل گرامیمقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی:
از همان ابتدا مشخص بود، برجام خواسته نظام است/ درک درستی از موضوع مذاکره و گفتوگو در کشورمان وجود ندارد
استقبال از احیای برجام حتی از سوی کسانی صورت میگیرد که در گذشته بهشدت منتقد برجام بودند و در زمان دولت قبل، مدام اظهار دلواپسی میکردند. این در حالی است که از همان ابتدا مشخص بود، برجام نه محصول خواسته و مطالبه یک دولت یا یک جریان خاص، بلکه خواسته نظام است.
اسماعیل گرامی مقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: سرانجام پس از فراز و فرودهای فراوان، برجام در مسیر احیا قرار گرفته و نشانههای روشنی در خصوص توافق نمایان شده است. خبرهای مثبتی که یکی پس از دیگری درباره برجام میرسد، معانی فراوانی دارد. استقبال از احیای برجام حتی از سوی کسانی صورت میگیرد که در گذشته بهشدت منتقد برجام بودند و در زمان دولت قبل، مدام اظهار دلواپسی میکردند. این در حالی است که از همان ابتدا مشخص بود، برجام نه محصول خواسته و مطالبه یک دولت یا یک جریان خاص، بلکه خواسته نظام است.
بعد از حضور ابراهیم رییسی و طیفهای اصولگرا بر مسند اجرا، این گروهها با ریشه مشکلات اقتصادی کشور آشنا شدند و دانستند چه وابستگی و چسبندگی شدیدی میان متغیرهای اقتصادی و روابط بینالملل وجود دارد. درک صحیحی که امروز دولت از واقعیتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... پیدا کرده، یکی از مهمترین عواملی است که زمینه احیای برجام را فراهم کرده است. البته حمایتهای بیدریغ مقام رهبری نیز همواره کلید حل اینگونه معادلات و معماها بوده است. این حمایتها در روند احیای برجام و پشت سر گذاشتن موانع تاثیرگذار بوده است.
باید توجه داشت به کار گرفتن دیپلماسی در راستای حفظ منافع ملی، نهایتا از طریق گزارهای به نام «مذاکره» به نتیجه میرسد. ضمن اینکه این تجربیات نشان میدهد که در مذاکره هیچ طرفی متضرر نمیشود و در بطن آن ورشکستگی معنا ندارد. اما هر گزاره دیگری که جایگزین مذاکره شود از جمله «مقابله و جنگ»، همچنین شرایط «بلاتکلیف»، برای هر دو طرف خسارتبار است؛ در واقع هیچ بدیلی برای برجام نمیتوان تصور کرد.
همانطورکه وزیر خارجه ایران مطرح کرد هم ایران و هم طرف مقابل مطالباتی دارند که باید از دل این مطالبات متناقض یک مسیر مشترک را پیدا کرد. بنابراین مذاکره و تفاهم را باید سرلوحه راهبردهای داخلی و خارجی در نظر گرفت، قطعا با احیای برجام این امکان وجود خواهد داشت که مبادلات مالی ایران با سایر کشورها برقرار شود، بازارهای نفتی ایران که طی ماههای اخیر با تحرکات روسیه مشکلاتی برای آن ایجاد شده بود، احیا شده و در کل ایران میتواند توسعه مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی و بازارهای جهانی را دنبال کند.
در ماههای ابتدایی دوران پسابرجام، مدیریت اقتصادی کشور باید به گونهای عمل کند که ایران بتواند بیشترین دستاوردها را از برجام کسب کند. این دستاوردها با سرمایهگذاری در حوزههای اقتصادی به ویژه نوسازی صنایع و بهبود پروژههای عمرانی، ایران را وارد فضای تازهای از بهبود و رشد خواهد کرد. این عوامل باعث رشد اقتصادی میشود و این فرصت را ایجاد میکند که اقتصاد ایران در کنار رشد اقتصادی بتواند تورم را نیز مهار کند. وقتی یک کنش معقول سیاسی در حوزه دیپلماسی و مذاکرات این اندازه دستاورد اقتصادی و راهبردی برای کشور ایجاد میکند و زمینه ورود سرمایهگذاران خارجی و شرکتهای بزرگ را به کشور فراهم میسازد، بدون تردید این الگوی مذاکراتی در عرصه داخلی نیز میتواند سرمشق مناسبی برای رشد کشور و پایان دادن به برخی تنازعات بیحاصل باشد. اما متاسفانه درک درستی از موضوع مذاکره و گفتوگو در کشورمان وجود ندارد و بسیاری از افراد با نگاه نامناسب به آن نگاه میکنند، این در حالی است که تجربیات بشری از صدر اسلام تا به امروز گویای آن است که همواره تفاهمات، صلحنامهها و توافقات، منافع یک ملت، یک ایدئولوژی و حتی تمدنها را حفظ کرده است.
کشوری که در عرصه بینالمللی و جهانی به سمت تفاهم و گفتوگو حرکت میکند، در داخل نیز باید این تفاهم در یک وفاق ملی متبلور شود تا در انتخابات آینده شاهد مشارکت بیشتر مردم در عرصه انتخابات باشیم و شاهد کاهش آمارهای مشارکتی مردم به زیر 50درصد واجدین شرایط نباشیم. اگر میتوان با غرب و امریکا به توافق رسید، بدون شک با طیفهای داخلی نیز میتوان گفتوگو داشت، مذاکره کرد و به توافق و تفاهم رسید. برای این منظور هم حاکمیت باید یک قدم روبه جلو بردارد و هم جریانات سیاسی که دچار برخی محدودیتها بودند باید شرایط تازه را درک کرده و به سمت درک مشترک حرکت کنند. در این راستا، منافع ملی، امنیت ملی کشور و اقتدار ایران باید به عنوان رکن اصلی در نظر گرفته شده و از این طریق زمینه نزدیکی دیدگاهها فراهم شود. واقع آن است دشمنان با برچسبهایی چون عدم رعایت حقوق بشر، وجود زندانیان سیاسی و ... فشارهای فراوانی را بر کشور وارد ساختهاند؛ به راحتی از طریق تعامل و توافق داخلی، میتوان زمینهای را فراهم کرد تا این بهانهها از دست بدخواهان خارج شود. ایران ظرفیتهای فراوانی در بخشهای اقتصادی، فرهنگی، تمدنی و... دارد و در سایه یک وفاق ملی، افزایش مشارکتهای عمومی، تعامل و بهرهمندی از نظام مردمسالار میتواند در قامت یک الگوی متعالی در سطح منطقه مطرح شود. اینگونه است که زمینه تحقق توسعه پایدار نیز در کشور فراهم خواهد شد و گرهی از هزار توی مشکلات مردم در بخشهای اقتصادی و معیشتی نیز باز میشود.
دیدگاه تان را بنویسید