ابراهیم امینی، حقوقدان و عضو هیئت رئیسه حزب اعتماد ملی:
تغییر موضع دلواپسان سابق و حامیان لاحق ناشی از منافع و موضعگیریهای گروهی، سیاسی و جناحی است
تغییر موضع این دلواپسان سابق و حامیان لاحق ناشی از دغدغه منفعت عمومی و مصالح ملی نیست، بلکه برآمده از منافع و موضعگیریهای گروهی، سیاسی و جناحی است و الا به جای سنگاندازی اجازه میدادند که در دولت پیشین این مشکل حل شود.
ابراهیم امینی، حقوقدان و عضو هیئت رئیسه حزب اعتماد ملی طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: پس از خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و فشارهای سیاسی و اقتصادی بیسابقهای که همراه با تلاطمات اقتصادی ناشی از شیوع ویروس کرونا کشور و مردم ما را درگیر ساخت، ضرورت ارتباط با جهان در همه ابعاد فنی، تکنولوژیک، سیاسی و اقتصادی بیش از هر زمان برای شهروندان و بخشی از اهل سیاست نمایان شد. در ارتباط با احساس ضرورت احیای برجام، شاید بتوان گفت میان قاطبه شهروندان و عموم مردم اختلافنظری از ابتدا در خصوص پیوستن به برجام و سپس احیای آن وجود نداشت و احیای برجام بهدلیل رابطه عمیق آن با معیشت شهروندان، بیش از همه خواست مردم بود.
آنچه در خصوص احیای برجام محل تامل و تعجب فراوان است، سیاست یک بام و دو هوای برخی افراد موسوم به دلواپس است که در زمان دولت قبل چه در زمان مذاکرات برجامی و چه در زمان مذاکرات احیای آن، مخالف جدی برجام و هرگونه اعتماد به غرب و ایالات متحده بودند. این افراد که معتقد بودند توافقاتی مانند برجام به مثابه گره زدن اقتصاد و معیشت مردم و فراتر از آن، پیوند امنیت ملی و سیاست خارجی کشور به کشورهای بیگانه است، در نتیجه مخالف مصالح ملی و منافع عمومی است و حتی در مواردی تا آتش زدن برجام و خائنانه دانستن آن پیش رفتند.
آنچه محل تاسف است این نکته است که همین افراد امروز و با تغییر دولت، ناگهان رنگ و سخن عوض کرده و به صف حامیان برجام و لزوم احیای آن پیوستهاند. بیگمان در حالی که مفاد برجام در عمل همان برجام سابق است و به گفته طرفین مذاکرات آنچه تغییر کرده است فاقد تفاوت مبنایی با نسخه وضع شده در دولت پیشین است، چنین تغییر موضعی در شرایطی که به گفته مطلعان امتیازات اعطایی ایران در مذاکرات اخیر اندک نبوده، نشان از این مهم دارد که تغییر موضع این دلواپسان سابق و حامیان لاحق ناشی از دغدغه منفعت عمومی و مصالح ملی نیست، بلکه برآمده از منافع و موضعگیریهای گروهی، سیاسی و جناحی است و الا به جای سنگاندازی اجازه میدادند که در دولت پیشین این مشکل حل شود.
بدون شک چنین نگاههای حزبی و مواضعی که منافع گروه قلیلی را تامین میکند در خصوص مسائل کلان کشوری با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست و در بلندمدت اثرات سوء خود را از جمله در خصوص تحریمهای بهداشتی و درمانی حتی نسبت به آنانی که به اصطلاح کاسبان تحریم هستند نیز میگذارد. در روزگاری که فشار شدید اقتصادی کمر طبقات متوسط جامعه را خم کرده است و امید جوانان به کار و صاحب خانه، ماشین و... شدن به حداقل رسیده است، نگاه منفعتطلبانه به مسائل و سیاستهای یک بام و دو هوا آنهم از سوی مسوولان و مقامات را هیچ عقل و منطقی نمیپذیرد و دود آن دیر یا زود به چشم حامیان چنین وضعیتی خواهد رفت.
دیدگاه تان را بنویسید