جاوید قربان اوغلی، تحلیلگر سیاست خارجی:
چشمانداز امیدوارکنندهای پیش روی مذاکرات نیست
فشارهای اسراییل باعث شد موضع امریکا سختگیرانهتر شود
چشمانداز امیدوارکنندهای پیش روی مذاکرات هستهای نیست، اما پنجره احیای برجام هنوز بسته نشده و امکان حصول توافق هنوز وجود دارد.
جاوید قربان اوغلی، کارشناس مسائل بین الملل طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: چشمانداز امیدوارکنندهای پیش روی مذاکرات هستهای نیست، اما پنجره احیای برجام هنوز بسته نشده و امکان حصول توافق هنوز وجود دارد. علت اینکه چشمانداز مذاکرات امیدوارکننده به نظر نمیآید اولا استفاده از دیپلماسی نامه و دیپلماسی مکاتباتی به جای دیپلماسی رو در رو است. ایران و ایالات متحده از طریق اتحادیه اروپا و رد و بدل کردن نامه نظرات خود را به آگاهی طرف مقابل میرسانند و این مساله باعث میشود امکان بروز سوءتفاهمها افزایش یابد. زمانی که شما روبهروی یکدیگر نشستهاید و از طریق گفتوگوی مستقیم از نظرات طرف مقابل آگاه میشوید، قدرت تصمیمگیری، انعطاف و امکان دستیابی به توافق بسیار بیشتر از زمانی است که طرفین نظراتشان را در قالب نامه و کلمات ابراز میکنند و ممکن است برداشتهای نادرستی ایجاد شود.
مرور کوتاهی بر آنچه طی این دیپلماسی مکاتبهای طی شد، میتواند به فهم بهتر دلایل بروز شرایط فعلی در مذاکرات کمک کند. زمانی که طرح اتحادیه اروپا به عنوان «متن نهایی» مذاکرات مطرح شد -و البته جزییات آن در دسترس کارشناسان و مردم قرار ندارد که یکی از ایرادات اطلاعرسانی در مذاکرات است- ایران هوشمندانه و در زمان تعیین شده پاسخ خود را ارایه کرد و این پاسخ با بازخورد آقای بورل و دیگر طرفها روبهرو شد. در این مرحله از مذاکرات، بعد از مدتها توپ در زمین ایالات متحده افتاد و تهران میتوانست از شرایط بهره لازم را ببرد. ایالات متحده نیز با تاخیر چند روزه پاسخ ایران را داد. ما نه از پاسخ ایران اطلاع دقیق داریم، نه پاسخ امریکا را میدانیم و نه از جزییات دقیق پاسخ ایران به پاسخ امریکا آگاهیم. برداشت غالب این است که شرایط مذاکره مکاتبهای که تاخیرهای طولانی در مذاکرات را باعث میشود و بهرهگیری اسراییل و میدانداری دشمنان برجام باعث شد شرایط به سمت و سوی مطلوبی پیش نرود. یکی دیگر از مسائل تاثیرگذار، مساله محتوای پاسخ بود.
زمانی که ایران شرط خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه امریکا کنار گذاشت، امیدها به حصول توافق زیاد شد اما ارزیابی من این است که به نظر میرسد در پاسخ نهایی و واپسین ایران یک موضوع به عنوان مساله حیاتی مدنظر تهران مطرح شد و آن موضوع مسائل پادمانی بود. اسراییل از این مساله نهایت استفاده را برد. مقامهای اسراییلی سفرهای مهمی را به آلمان، فرانسه و ایالاتمتحده داشتند. فرانسه اعلام کرد که غرب نمیپذیرد مسائل پادمانی نادیده گرفته شود و با دخالت سیاسی موضوع حل و فصل شود. اسراییل فشارها به امریکا را نیز افزایش داد و در حالی که گزارش شد آقای بایدن به تلفنهای مکرر نخستوزیر اسراییل پاسخ ندادند اما به نظر میرسد فشارهای اسراییل باعث شد موضع امریکا تندتر و سختگیرانهتر شود.
تجربه من از دنبال کردن مذاکرات برجام و همچنین گفتوگوها با مذاکرهکنندگان ارشد توافق 2015 به من میگوید که برخلاف تبلیغات گستردهای که کشورهای غربی انجام میدهند، موضوع اختلافات پادمانی یک مساله سیاسی است و راهحل سیاسی دارد. این اختلافات هرچند ماهیت فنی دارد اما راهکار حل و فصل آن سیاسی است. آنچه باعث شد این مساله دچار مشکل شود اصرار به علنی کردن مساله بود. رییسجمهور در مصاحبه مطبوعاتی چهار شرط مطرح کرد که یکی از آنها بسته شدن کامل پرونده پادمانی بود و این موضوع را به یک مساله اصلی تبدیل کرد.
مساله این است که امریکا و غرب نمیتوانند در مساله اختلافات ایران و آژانس نقشی علنی ایفا کنند و به اصطلاح «رو بازی کنند.» آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک نهاد وابسته به سازمان ملل متحد است که وظیفه نظارت و بازرسی را برعهده دارد و اینکه طرف مقابل بخواهد به صورت مکتوب وعده دهد که پرونده تحقیقات آژانس را با فشار سیاسی میبندد امکانناپذیر است. در 2015 هم همین مساله مطرح بود اما راهکار این بود که تفاهم سیاسی میان طرفین صورت گیرد اما در متن به این صورت بازتاب یابد که اگر ایران به سوالات آژانس پاسخ دهد و اطلاعات لازم را در اختیار آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دهد، پرونده بسته شود. مساله هم به صورت کامل حل شد.
در این دوره از مذاکرات 99درصد از مسائل حل شده بود اما بازگشت مساله پادمان به متن مورد درخواست ایران که به عقیده من با فشار برخی جناحها در داخل و یکی از طرفهای خارجی برجام احتمالا گنجانده شده است، شرایط را تغییر داد و به اسراییل و دشمنان ایران و برجام فرصت داد تا از وضعیت موجود برای ضربه زدن به برجام استفاده کنند. اگر مذاکرات به صورت مستقیم برگزار میشد و گفتوگوی صریح و مستقیم میان ایران و ایالات متحده وجود داشت، اساسا نیازی به درج اینگونه مسائل به این روش سفت و سخت در متن نیز دیده نمیشد و کار به اینجا نمیرسید.
اقدام اخیر بایدن در پاسخ ندادن به تلفنهای نخست وزیر اسراییل و به حضور نپذیرفته شدن مقامهای اسراییلی نزد مقامهای ارشد سیاسی امریکا من را به یاد اقدام اوباما در به حضور نپذیرفتن نتانیاهو در سال 2015 انداخت. این نشان میدهد که اراده سیاسی برای احیای برجام وجود دارد، اما ما نقش فشارها و لابی اسراییل را نادیده میگیریم و از فرصتها برای دور زدن این فشارها از طریق دیپلماسی بهره نمیگیریم. در حال حاضر نیز زمزمههایی برای ادامه مذاکرات پس از انتخابات کنگره وجود دارد که در صورت واقعیت داشتن باید اذعان داشت وضعیت بسیار ناامیدکننده است.
به نظر من مشاورین تیم مذاکره کننده باید از افراد کار کشته مثل جاوید قربان باشند محمد مرندی مشاور تیم مذاکره کننده خیلی سطحی نگر است