حسین مرعشی، دبیر کل حزب کارگزاران:
کاری که احمدینژاد با ایران کرد دشمنان قسمخورده نکردند
بازی بچگانه و بازی با مدیران درجه سه و چهار را باید تبدیل کنیم به بازی بزرگان
در سال ۸۴ یک فروپاشی سیاسی در بین جناح اصلاحطلبان و اصولگرا، کشور را به یک منجلاب سیاسی برد و احمدینژاد بود که آمد و تمام سرمایههای انقلاب را به آتش کشید.کاری که احمدینژاد با ایران کرد دشمنان قسمخورده آن طرف مرزها نتوانستند چنین کاری بکنند.
پنجشنبه گذشته نشست دبیران اول و روسای شوراهای استانی حزب کارگزاران سازندگی ایران در مرکز همایشهای رایزن تهران برگزار شد و در ابتدای این مراسم حاضران دغدغههای خود را برای اداره کشور و وضعیت موجود بیان کردند. سخنرانان این مراسم نیز ضمن تشریح شرایط امروز جامعه ایران و تحلیل فضای سیاسی حاکم بر آن از اهمیت بسیار بالای کنگره ۲۸ مهرماه سخن گفتند. سیدحسین مرعشی، دبیرکل، محسن هاشمیرفسنجانی، رئیس شورای مرکزی و محمد عطریانفر، رئیس کنگره سراسری حزب کارگزاران سازندگی ایران سخنرانان اصلی این نشست بودند. در نوبت صبح این نشست، حسین مرعشی با مقایسه شرایط کنونی و شرایط مشابه در گذشته، اصلاحات را تنها راهحل گذر از وضع موجود دانست. محسن هاشمی درباره کاندیداهای مطلوب حاکمیت و محبوب جریانهای اصلاحطلب صحبت کرد و محمد عطریانفر نیز از ۴ نقطه تاریخی فعالیت حزب کارگزاران سخن گفت. نشست نوبت عصر این مراسم نیز که با ارائه نظرات معاونان دبیرکل و مسئولان دفاتر زیرمجموعه ادامه یافت، راهکارهای ترمیم سازمان حزب در سراسر کشور و تمهیدات لازم برای برگزاری کنگره سراسری، مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت.
بیشتر بخوانید
- هیچ فردی جز رهبر انقلاب قادر نیست به داد مملکت برسد/ اگر این روند مخرب فعلی ادامه پیدا کند وضعیت اسفناکی در انتظارمان خواهد بود
- تک صدایی در کشور ممکن است زمینهها را برای تجدیدنظر در سیاستها رقم بزند
- اصلاحطلبان سرمایهای مهمتر از مردم ندارند/ رفقای آقای همتی در انتخابات ما بودیم، رفقای آقای رئیسی یامینپور، کدامش بهتر است؟/ همه ما محدودیتها را قبول داریم ولی راهی جز ادامه مبارزه سیاسی نیست
به گزارش سازندگی، بخش هایی از اظهارات مرعشی را در ادامه می خوانید:
*خیلی از دوستان فکر میکردند هیچ فرقی نمیکند حسن روحانی رئیسجمهور باشد یا ابراهیم رئیسی. خیلیها فکر میکردند تفاوتی وجود ندارد که قالیباف رئیس مجلس باشد یا لاریجانی. با این حال دیدیم که فرق میکند و همه شئونات زندگی مردم تحت تاثیر قرار گرفته است. از طرح صیانت بگیرید تا عزل مدیران برتر در بخشهای عمومی و خصوصی. یکییکی فشار روی مردم را اضافه کرده است. راهحل هم فقط اصلاحات است، نه فروپاشی نه انقلاب و نه رفتن به سمت سیستمی بستهتر.
*تنها راه، اصلاحات است؛ نه اصلاحاتی که اصلاحطلبان بیایند، بلکه اصلاحاتی که کشور در مسیر بهبودی و مناسبتری بیفتد که یکی از این مسیرها هم در سیاست میتواند متنوع کردن هیات حاکمه باشد. ما به مردم و اصلاح تدریجی کشور متعهدیم. باید بتوانیم در این شرایط با نظام سیاسی موجود به یک مصالحهای متقابل برسیم و اصلاحطلبان، سیاسیها و حتی اصولگرایان میانه باید نسبت به سیاستهای کلی و نظام یک تعهدهایی داشته باشند و نظام هم راه را برای رقابتهای آزادانه باز کند».
*بازی بچگانه و بازی با مدیران درجه سه و چهار را باید تبدیل کنیم به بازی بزرگان. اگر این اتفاق را نتوانیم رقم بزنیم حتما باید در گام بعدی روی نیروهای اجتماعی سرمایهگذاری کنیم. خیلی از شخصیتهای فنی، اجرایی، دانشگاهی، آموزشوپرورش، مهندسان و بازاریها در کشور هستند که خیلی بهتر از ترکیب فعلی مجلساند. به یک هدف مشترک همفکر کنیم. آن هدف مشترک هم کارآمدی در نظام اداری اقتصادی و سیاسی است.
*کسانی هم که طرفدار اسلام سیاسی و ولایت فقیهاند باید بدانند که ناکارآمدی ضربه بزرگی به اسلام و نظام میزند. شرایط امروز حتما ضربه بزرگی به دموکراسی خواهد زد. باید تلاش کنیم تا کارآمدی در کشور را افزایش دهیم.متاسفانه اکثریت اصلاحطلبان از نگاه روشنفکری به انتخابات نگاه میکنند. در حالی که این نگاه فقط ۱۵ درصد جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
*در انتخاباتهایی که ما شرکت نکردیم کارهای ما در ستاد اصولگراها استفاده شده است. این یعنی باید نیروها و کادرهایمان را حفظ کنیم. در انتخاب مجلس آخر، ۴۸ درصد مردم درگیر انتخابات بودند. مگر آسان است که برای این ۴۸ درصد بگوییم ما نیستیم؟ این از دست دادن پایگاه است و من میخواهم درباره انتخابات مجلس یک نگاه واقعبینانه داشته باشیم. درست است که در شهرهایی مثل تهران مشارکت در انتخابات به ۱۸ درصد میرسد اما شهرهای کوچکی هم بودند که بیش از ۶۰ یا ۷۰ درصد مشارکت داشتهاند و این باید برای ما مهم باشد.
*اشتباهات سیاسی ما در گذشته به شکلگیری این شرایط کمک کرد. هیچ کس نمیتواند فاجعه سیاسی در سال ۸۴ را فراموش کند. در سال ۸۴ یک فروپاشی سیاسی در بین جناح اصلاحطلبان و اصولگرا، کشور را به یک منجلاب سیاسی برد و احمدینژاد بود که آمد و تمام سرمایههای انقلاب را به آتش کشید. بدبینی را توسعه داد. همه چیز را زیر سوال برد. کاری که احمدینژاد با ایران کرد دشمنان قسمخورده آن طرف مرزها نتوانستند چنین کاری بکنند.
*هیچ کس نمیتواند مسئولیت ما در کوتاهیهایی که در دولت دوم روحانی شد را نبیند. بالاخره مردم ۴ میلیون بیشتر نسبت به دوره اول به روحانی رای دادند. این مردم در شورای شهر به هر ۲۱ نفر لیست ما رای دادند ولی آیا ما در انتخاب شهردار درست عمل کردیم و سرمایههایی که داشتیم را به کار گرفتیم؟ یا به جای اینکه یک مسئولیت ملی را دنبال کنیم رفتیم دنبال منافع جناحیمان؟
*فضای کشور را خودمان به دست خودمان خراب کردیم. مگر در سال ۹۲ تحت تاثیر حرکت بسیار پسندیده مردم در دفاع از آیتالله هاشمیرفسنجانی تصمیم نگرفتیم تا انتخابات را به شکل دیگری رقم بزنیم؟ کاری که هاشمیرفسنجانی در سال ۹۲ کرد ذیل شخصیتی بود که ملی فکر میکرد نه شخصی.
*دوستانی که سال ۷۸ انتخابات خبرگان را تحریم کردند، چه آسیبی به اصلاحطلبی زدند؟ دوستان به خاطر اینکه فلان شخصیت اصلاحطلب رد صلاحیت شده چرا باید میرفتند در اصفهان و آیتالله طاهری را متقاعد میکردند از انتخابات کنارهگیری کند؟ اگر آیتالله طاهری میآمد، میتوانست رای بیاورد و ما در خبرگان میتوانستیم یک فراکسیون ۳۰ نفره داشته باشیم. از آن اشتباه تا امروز دیگر اصلاحطلبان در اصفهان نتوانستند گردن راست کنند. با آن همه سوابق تاریخی و سیاسی.
*اگر میخواهیم در سیاست موفق باشیم باید ملی برخورد کنیم. اصلا قبول نیست اگر کاندیدا داشتیم انتخابات مهم است و اگر نداشتیم مهم نباشد. تا جایی که امکان داشته باشد باید بین هر افراطی طرفدار جبهه پایداری و هرکس دیگری که در جناح دیگری فکر میکند انتخابات داشته باشیم. کارگزاران اصل نیست، کشور و ملت اصل هستند. باید آماده باشیم برای نقشآفرینی. آینده نظام روشن است. اگر در این مسیر موجود حرکت کنند مرحلهبهمرحله مجبورند کشور را بستهتر کنند و نظام را به جایی در نقطه بسته ببرند. در حالی که این نظام بیشتر از ۳۰ درصد مردم ایران را نمایندگی نمیکند ضررش برای مردم بیشتر و بیشتر هم میشود.
*الان که چند سال از سقوط صدام گذشته است آیا عراق به ثبات رسیده است؟ خیلی از اصلاحطلبان معنتقد ما فکر میکردند مشی آیتالله سیستانی نسبت به مشی امام خمینی(ره) بهتر جواب میدهد. ولی خب الان وضعیت را شما ببینید. ۱۲ ماه از انتخابات عراق گذشته اما همچنان بیدولتی در عراق حاکم است. در شرایطی که بعد از دوره ۳۰ ساله از ارتش بعثی، عراق کشور را بسته و بستهتر کرده و همه را حذف کرده بود، روزی که عراقیها چشمباز کردند تا نبودن صدام را جشن بگیرند، خیابانهایشان پر بود از سربازان انگلیسی و آمریکایی.
*سیاستگذارانی که از خارج از کشور برگشتند تا دولت را تشکیل بدهند در یک دوره طولانی حقوقبگیر دولتهای خارجی بودند. اگر مسئولان بخواهند به این شکل ادامه دهند آینده بسیار سختتری برای ایران رقم میزنند. اصلاحات مرحلهبهمرحله است. و اکنون نه حداکثری بلکه اصلاحات حداقلی هم مقدور است.
خدا لعنتتون کنه