حسین نورانینژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت:
جان و کرامت آدمی در انتهای لیست ارزشها و ملاحظات مدیریتی قرار دارد
موضع اخیر آقای وحیدی، وزیر کشور و خانم خزعلی، معاون امور زنان و خانواده درباره خودکشی یک زن از این جملهاند که به تمجید و تقدیس خودکشی زنی که در معرض تجاوز بوده پرداختند ، وقایع تلخ تشییع جنازه شهید قاسم سلیمانی در کرمان و روایتهای جنگ که در سالهای اخیر منتشر شده نشان میدهد که چقدر جان آدمی برای برخی افراد و نگرشها ارزان است. حاصل این نگاه است که جان و کرامت آدمی در انتهای لیست ارزشها و ملاحظات آنها قرار دارد
حسین نورانینژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
تصاویر و اخبار منتشرشده از شرایط مسافران اربعین، دو نکته را به ذهن متبادر میکند. یکی سوء مدیریت است. مسالهای که قابل ارزیابی، عذرخواهی، احیانا برخورد با سهلانگاریها و نهایتا اصلاح مدیریت است. اما مساله دوم که مهمتر است، نگاه کلانی است که این اتفاقات را چندان مهم یا در اولویت نمیداند و اساسا زایران را در خدمت این مراسم میداند و نه این مناسک را در خدمت تعالی زایران. این رویکردی است که مبتلا به امروز و دیروز نیست، ریشه در باورها دارد، راهبردهای کلان تا جزو را رقم میزند و میتوان آن را به خیلی از مقاطع و مواضع دیگر از جمله دوره جنگ و دیگر رویکردهای سیاسی و سیاستگذاری تعمیم داد. عراق مثل هر جای دیگری، ظرفیت محدودی برای پذیرش زایر و مسافر دارد. اما آنچه اتفاق افتاد، تبلیغ و دعوت حداکثری و بیحساب و کتاب برای سفر به این کشور و عتبات بود. موضوعی که با عشق بینظیر ایرانیان به حضرت اباعبدالله و یاران گرانقدرش و فرهنگ بیبدیل عاشورایی و مناسکی چون راهپیمایی اربعین، طبیعی است که با استقبال میلیونها نفری مواجه شود.
سرمایهای که بخشی از حفظ آن بر عهده برنامهریزان چنین مناسکی است. در یک نگاه انسانمحور، حرمت زایران از حرمت چنین زیارتی جدا نیست. چنین امری خطیر و مسائلی چون ظرفیتهای واقعی پذیرش زایر، خیلی بعید است مورد تذکر مقامات عراقی و چه بسا برخی کارشناسان برنامهریز ایرانی قرار نگرفته باشد. اما وقتی مواجهه یکسویه و مبتنی بر تبلیغات کمی و عددی مقدم بر جان و کرامت زایران قرار گیرد و مفاهیمی هرچند ارزشی و تبلیغاتی و ترویجی مقدم بر اهداف پیشینی همچون تعالی و کرامت آدمی باشند و انسانها صرفا ابزاری در خدمت آنها فرض شوند، حاصلش همینی میشود که شد و از قضا میتواند ضدتبلیغ هم بشود. مثالهای موید این رویکرد فراوانند.
موضع اخیر آقای وحیدی، وزیر کشور و خانم خزعلی، معاون امور زنان و خانواده درباره خودکشی یک زن از این جملهاند که به تمجید و تقدیس خودکشی زنی که در معرض تجاوز بوده پرداختند به جای اینکه به تکالیف روی زمین مانده خودشان برای کاهش خشونت علیه زنان بپردازند و یادشان بیاید که آنها و جریانی که به آن تعلق دارند چه نقش مهمی در افزایش تبعیض و خشونت علیه نیمی از جامعه دارند. وقایع تلخ تشییع جنازه شهید قاسم سلیمانی در کرمان از همین سیاق است. درباره زمان جنگ هم روایتهایی که در سالهای اخیر منتشر شده نشان میدهد که چقدر جان آدمی برای برخی افراد و نگرشها ارزان است. حاصل همین رویکرد است که سالهاست یکی از بالاترین نرخهای اعدام در جهان را داریم. گویی جان و کرامت آدمی در انتهای لیست ارزشها و ملاحظات آنها قرار دارد.
خلاصه آنکه دو رویکرد در مقابل هم قرار دارند. رویکردی که میگوید انقلاب و نظام و قانون و نظم موجود در خدمت شهروندان است و قرار است زندگی باکیفیتتری برای آنها بسازد و نظامهای ارزشی و مکتبی هم باید در خدمت تعالی انسانها و طبیعت و هستی قرار بگیرد. در مقابل، دیدگاه دیگری است که آدمی و محیط زیست و همهچیز را در خدمت برخی ارزشهای دیگر میداند. این دو نگرش، دو رویکرد متفاوت سیاسی و سیاستگذاری را در همه حوزهها به همراه دارند. حالا هم باید به جد از متولیان امر پرسید که آیا پیشبینی اتفاقات تلخ رخداده در مراسم اربعین امسال را نداشتند؟ اگر نداشتند چرا؟ و اگر داشتند به چه حقی چنین فاجعهای را به قیمت هزینه و رنج فراوان برای مسافران اربعین رقم زدند؟
دیدگاه تان را بنویسید