کد خبر: 576906
|
۱۴۰۱/۰۷/۱۶ ۰۹:۱۰:۰۰
| |

عطاءالله مهاجرانی مطرح کرد:

لزوم بازنگری در سیاست‌های مربوط به حجاب

مهاجرانی نوشت: سخن رئیس‌جمهور مبتنی بر موافقت رهبری با تجدیدنظر در سیاست‌های کلی نظام، می‌تواند سرفصل مهمی محسوب شود. به عنوان نمونه موضوع حجاب و نسبت آن با گشت ارشاد، با هر بینه و برهانی که تاسیس شده باشد؛ جز اصول دین نیست!

لزوم بازنگری در سیاست‌های مربوط به حجاب
کد خبر: 576906
|
۱۴۰۱/۰۷/۱۶ ۰۹:۱۰:۰۰

سیدعطاالله مهاجرانی در یادداشتی با عنوان «انعطاف و تجدیدنظر» در روزنامه اعتماد نوشت: ضرب‌المثل‌ها، تاریخی از اندیشه و تجربه را بر دوش می‌کشانند. ضرب‌المثلی با دو شکل متفاوت روایت شده است: 

یکم: «مرد آن است که بر سر حرفش بایستد!»

دوم: «مرد آن است که بر سر حرفش نایستد!»

بدیهی است که از واژه « مرد» در این ضرب‌المثل‌ها مراد «انسان» است و نه جنس مذکر، چنانکه واژه «Man» در زبان انگلیسی نیز گاه همین معنا را داراست. 

انسان بر اصول خود که برایش مدلّل است و می‌تواند با برهان و استدلال از آن اصول دفاع کند و به آن ایمان دارد، بر سر چنان اصولی می‌ایستد و لحظه‌ای تردید نمی‌کند و اندک تزلزلی نشان نمی‌دهد. چنانکه سعدی در وصف ایمان و باور موحدان سروده است: 

موّحد چو در پای‌ریزی زرش

چه شمشیر هندی نهی بر سرش

امید و هراسش نباشد ز کس

بر این است بنیاد توحید و بس

اما همان انسان موحد و مقاوم و استوار، اگر در موضوعات و مسائل دیگر متوجه شد که نظرش درست نبوده است، شرط انسانیت انسان جایزالخطا، تجدیدنظر است. سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی و تصمیم‌های سیاسی و اجتماعی، در همین ساحت قرار می‌گیرد. به همین دلیل تجدیدنظر نه‌تنها مذموم نیست، بلکه پسندیده است. امام خمینی تجدیدنظر در مقوله فتوا را از همین سنخ تلقی کرده‌اند. امام در دیدار با فقیهان و حقوقدانان شورای نگهبان در تاریخ بیستم آذرماه سال ۱۳۶۲ گفته‌اند: «آنچه مهم است، این است که ما می‌خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم. پس اگر قبلا اشتباه کرده باشیم باید صریحا بگوییم اشتباه کرده‌ایم و عدول در بین فقها از فتوایی به فتوای دیگر درست همین معنا را دارد. وقتی فقیهی از فتوای خود برمی‌گردد یعنی من در این مساله اشتباه کرده‌ام و به اشتباهم اقرار می‌کنم. فقهای شورای نگهبان و اعضای شورای عالی قضایی هم باید این‌طور باشند که اگر در مساله‌ای اشتباه کردند صریحا بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند، ما که معصوم نیستیم.»

همین مضمون را امام در ۲۲ تیرماه سال ۱۳۶۲ در دیدار با خبرگان رهبری مطرح کرده‌اند: «الله،‌الله، در تعجیل تصمیم‌گیری، خصوصا در امور مهمه و باید بدانید و می‌دانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا کنید که آن کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا نقص و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات کنید.»

سخن رییس‌جمهور مبتنی بر موافقت رهبری با تجدیدنظر در سیاست‌های کلی نظام، می‌تواند سرفصل مهمی محسوب شود. به عنوان نمونه موضوع حجاب و نسبت آن با گشت ارشاد، با هر بینه و برهانی که تاسیس شده باشد؛ جزء اصول دین نیست! تجربه نشان داده است که «از قضا سرکنگبین صفرا فزود!» این گشت موجب نفرت و انزجار از دین و آیین و حجاب شده است. می‌توانیم تصور کنیم دختری که با اهانت و گاه هل دادن و گاه ضرب و شتم، قرار است امر به معروف شود و گاه مامور محترم دست و بازوی دختر را می‌گیرد و او را می‌کشاند تا او را به زور به درون ون بیندازد. (این تماس با نامحرم مشروع است؟!) برای همیشه تصویری سیاه از دین و ایمان و حجاب در ذهن آن دختر که «مادر» فردای این سرزمین است، نقش می‌شود. تصور کنید آن دختر مسیحی باشد. یا اساسا در خانواده‌ای که تقید و پایبندی و شناختی از احکام اسلامی ندارد، پرورده شده باشد؛ ما با آموزش و پرورش و مسجد و مدرسه و صدا و سیما، چه آموزشی به او داده‌ایم؟ تا او را مجذوب دین و آیین کرده باشیم؟ از او چه توقعی داریم؟ 

در محله خانه پدری و مادری‌ام در اراک، در محله ابوذر، همسایه‌ای داشتیم که کانون شادی و محبت در محله بود. مرحوم غلامرضا کفاش، خدا رحمتش کند، ستاره همه عروسی‌های محله و نیز عزاداری‌ها بود. در خدمت سر از پا نمی‌شناخت و صدای خنده‌اش خاموش نمی‌شد. همان اوایل انقلاب دخترش را به بهانه بدحجابی گرفته و شلاق زده بودند. آن دختر دیگر از خانه‌شان بیرون نمی‌آمد. مغموم و افسرده شده بود. مادرش برای مادرم تعریف کرده بود که وقتی مهمان هم به خانه‌شان می‌آید، دختر می‌رود در گوشه حمام می‌نشیند و بیرون نمی‌آید. شادی از خانه غلامرضا کفاش و محله رخت بربسته بود. خانه‌شان را عوض کردند. زندگی یک خانواده فدای فهم غلط و جهالتی شد که دختری را به بهانه بدحجابی شلاق زده بودند. مگر این تصویر تا ابد از ذهن و زندگی آن دختر و خانواده و دوستانش پاک می‌شود؟ مرحوم مادرم همیشه این قصه تلخ را با چشم پر از اشک روایت می‌کرد. به قول شهید حاج قاسم سلیمانی گمان کنیم که «این دختران، دختران ما و شما هستند.» قانون و روش‌ها را اصلاح کنید.گشت ارشاد را تعطیل کنید. شاید فردا دیر باشد!  و: 

سال‌ها تو سنگ بودی دلخراش

آزمون را یک زمانی خاک باش

 

  • ناشناس ارسالی در
    شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱

    از استاد الهی قمشه ای خبربنویسید

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها