کد خبر: 579443
|
۱۴۰۱/۰۸/۰۳ ۱۱:۴۴:۰۲
| |

عماد افروغ، جامعه شناس:

اصلاح ساختاری رخ ندهد باید منتظر تکرار این اعتراضات باشیم/ اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست؛ خشم شهری و شورش طردشدگان است

مرگ مهسا امینی جرقه ای بود که موجب شکل گیری اعتراضات اخیر شد / سال هاست که تک‌قطبی شدن کاذب توسط گروه های سیاسی کلید خورده

یک جامعه شناس با بیان اینکه طردشدگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آمادگی اولیه را برای اعتراض خیابانی فراهم کرده است، گفت: راه برون رفت از این شرایط این است که اصلاحات ساختاری انجام شده و طردشدگی پایان یابد.

اصلاح ساختاری رخ ندهد باید منتظر تکرار این اعتراضات باشیم/ اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست؛ خشم شهری و شورش طردشدگان است
کد خبر: 579443
|
۱۴۰۱/۰۸/۰۳ ۱۱:۴۴:۰۲

عماد افروغ، جامعه شناس درباره ریشه اعتراضات اخیر در کشور اظهار کرد: اعتراضات اخیر عقبه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارد و درگذشت مرحوم مهسا امینی، جرقه‌ای برای آغاز اعتراضات خیابانی بود.

به گزارش ایسنا، بخش هایی از اظهارات افروغ را در ادامه می خوانید:

*هم واقعیات جامعه ایران و هم تاریخچه رخدادهای مشابه کشور و هم برخی رویکردهای انتقادی در جامعه شناسی به ما می فهماند که این اتفاقات تکرار خواهد شد. درگذشت مرحوم مهسا امینی جرقه ای بود که موجب شکل گیری اعتراضات اخیر با یک عقبه ساختاری شد.

*البته اگر موضوع مشابه درگذشت مرحوم امینی در هر کشوری رخ می داد، خشمی را به همراه خود در برداشت. شما می توانید به کتاب «خشم شهری، شورش طردشدگان» رجوع کنید که حوادث مشابه در آمریکا، انگلستان، فرانسه، سوئد، یونان و ترکیه را به تصویر کشیده است. البته در این کشورها نیز بروز اعتراضات دارای عقبه بوده است که آن عقبه به نظام سرمایه داری و نابرابرای اجتماعی و طردشدگی های این نظام بر می گردد.

*ما هم در نظام خود شاهد نابرابری اقتصادی هستیم و سیاست های اقتصادی ما شبه سرمایه داری و نولیبرالیستی بوده است و سیاست های عدالت خواهانه موجهی را دنبال نکرده ایم. البته اعتراضات در ایران عقبه های سیاسی و فرهنگی نیز دارد و فقط شاهد طردشدگی اقتصادی نیستیم.

*سال هاست که یک قطبی شدن کاذب و تصنعی توسط گروه های سیاسی، آن هم در جامعه طیفی ایران کلید زده شده است و منشأ طرد شدگی های سه گانه مزبور نیز همین قطبی شدگی تصنعی و کاذب است. سیاست و قدرت اجازه نمی دهد که تکثر به جامعه ما بازگردد.

*جامعه ما چون یک جامعه طیفی است، متکثر هم هست و این تکثر نباید نادیده گرفته شود. در شرایط بحران یا انقلاب، تکثر فرهنگی میل به وحدت دارد اما بعد از سپری شدن این دوران، فرهنگ متکثر می خواهد به تکثر خود بازگردد، اما اگر سیاست این اجازه را ندهد یا تکثر فرهنگی را به بازی نگیرد، طردشدگی فرهنگی ایجاد می شود.

*به لحاظ اقتصادی علاوه بر بی عدالتی، در توزیع مواهب اقتصادی، نابرابری، انحصارطلبی و رانت خواری داریم، امتیازات به افراد خاص داده شده و اکثریت از این امتیازات طرد شده اند.

*براساس نظرسنجی سال 98، فقط 26 درصد جامعه گرایش سیاسی به دو جناح اصلاح طلبی و اصولگرایی دارد و 74 درصد به این دو جناح گرایش ندارند. این آمارفقط نشان دهنده طردشدگی سیاسی نیست بلکه نشانه طردشدگی اقتصادی و فرهنگی هم هست.

*فرایند گزینش سیاسی در انتخابات یا سطوح پایین تر مشارکتی به شکلی است که راه را برای حضور اکثریت جامعه بسته است. جالب اینجاست که هرگاه نامزدهای انتخابات، متکثر بودند شاهد حضور اکثریت بوده ایم، چون جامعه طیفی و متکثر می خواهد نمود فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشته باشد اما با مقاومت قدرت رسمی روبرو شده است. از سوی دیگر اقتصاد رانتی و تمرکزگرایی در اداره کشور نیز مانع دیگری برای تکثرگرایی است.

*چون اصلاح ساختاری رخ نمی دهد باید منتظر تکرار این اعتراضات باشیم. اینکه بگویند مناظره و گفت وگو کنیم، گام اول است و باید ببینیم که آیا این گام اول اقدامات عملی جهت مقابله با طردشدگی و انجام اصلاحات ساختاری دربردارد یا خیر؟

*اگر دانشگاه بداند چه رسالتی بر دوش دارد، شاهد تغییر رویه های جاری کشور خواهیم بود و به جای آنکه سیاست و اقتصاد به علم خط بدهد، این علم و فرهنگ است که به سیاست و اقتصاد خط خواهد داد. این اعتراضات می تواند بستری برای فراهم شدن جنبش دانشجویی نوظهور و مستقل شود.

*البته در گذشته هم تا حدودی این جنبش را داشته ایم اما به گروه های سیاسی وابسته شد و مستقل نماند و به جای اینکه نقش روشنفکری و سوژه نقد را ایفا کند، به ابژه نقد و ابزار استیلای صاحبان قدرت تبدیل شدند و همین مبنای سقوطشان شد. اما اگر دانشجویان متوجه شوند چه رسالتی به عنوان جنبش اجتماعی و دانشجویی بر دوش دارند، می توانند خلأ روشنفکری ما را از طریق گفت و گو پر کنند. اهل علم که نباید فحاشی و ناسزاگویی کنند بلکه باید وارد گفت و گو شوند. گفت و گو هم برای خود ابزار و آدابی دارد.

*جنبش دانشجویی باید احیا شود تا بتواند مطالبات بر حق توده ها را دنبال کند. اکنون توده نمی داند در خیابان چه می خواهد. یک جرقه موجب شده است که به خیابان بیابد و خواسته های متراکم خود را نمی شناسد اما جنبش دانشجویی مستقل می تواند خواسته های متراکم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توده رامطالبه کند.

*فوت مهسا امنینی جرقه اعتراضات اخیر بود اما اعتراضات عقبه دارد و طردشدگی، آمادگی اولیه را برای اعتراض خیابانی فراهم کرده است. راه برون رفت از این شرایط هم این است که اصلاحات ساختاری انجام شود و طردشدگی پایان یابد.

*اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست بلکه خشم شهری و شورش طردشدگان است. این اعتراضات اگر می خواهد به حنبش تبدیل شود باید دارای رهبری، سازماندهی، انسجام ایدئولوژیک شود، عقبه داشته و درون زا باشد. این اتفاقات تا به درون گره نخورند، به جنبش عظیم اجتماعی تبدیل نمی شوند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها