کد خبر: 582866
|
۱۴۰۱/۰۸/۲۶ ۱۳:۱۶:۰۹
| |

سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح طلب:

قدر این جامعه معترض را بدانید/ شعار اعتراضات زن، زندگی، آزادی و جانم فدای ایران است/ خاتمی معتقد است سرنوشت ایران به براندازی نمی‌رسد

یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره اعتراضات ایران گفت: همه سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران قدر این جامعه معترض را بدانید که شعارش زن، زندگی، آزادی و جانم فدای ایران است. جامعه زنده و مقاوم و ایستاده بر پای خود می‌تواند آینده این مرز و بوم را بهتر از هر روزگاری بسازد.

قدر این جامعه معترض را بدانید/ شعار اعتراضات زن، زندگی، آزادی و جانم فدای ایران است/ خاتمی معتقد است سرنوشت ایران به براندازی نمی‌رسد
کد خبر: 582866
|
۱۴۰۱/۰۸/۲۶ ۱۳:۱۶:۰۹

اعتراضات در کشور بیش از 2 ماه طول کشیده است و مردم معترض هر روز به بهانه ای سعی در خیابان حاضر می شوند تا صدای خودشان را به گوش حاکمیت برسانند. حاکمیت هم به نوعی تلاش دارد تا این اعتراضات را خاموش کند، راهکاری که تاکنون موفق نبوده است. در این میان محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات به تازگی تنها راه نجات کشور را حکمرانی خوب عنوان کرده است. صحبت هایی که موافقان و مخالفان زیادی دارد.

به گزارش رویداد 24، سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران درباره اعتراضات اخیر مردم صحبت های مهمی انجام داده است که در ادامه می خوانید.

*آقای خاتمی همواره مواضع روشنی داشته و به هر حال درباره مسائل سیاسی و اجتماعی، مشی و مرام مشخصی دارد و سخنان اخیر ایشان هم در همان منطق تحلیلی و رفتاری ایشان بود. تبیین و بیانی از سر دلسوزی، آگاهی و اشراف بود.

*آقای خاتمی رئیس موفق‌ترین دولت در جمهوری اسلامی بوده است و محبوب‌ترین رییس جمهور ایران. یعنی در ۴۳ سال عمر جمهوری اسلامی، تنها در ۸ سال دولت خاتمی تا حدود زیادی ثبات، پیشرفت و آرامش را تجربه شد؛ آنهم به گواهی آمار و ارقام و شهادت منتقدان و مخالفان او است. 

*در آن دوره، آقای خاتمی کشور را مبتنی بر خرد جمعی و استفاده از مشاوران آگاه، متخصصص و دغدغه‌مند و مبتنی بر افکارسنجی و خواست مردم اداره می‌کرد بنابراین وقتی امروز می‌گوید «حکمرانی خوب»، از یک وعده تخیلی و چشم‌انداز عجیب و غریب حرف نمی‌زند. از یک تجربه زیسته ولو اینکه کامل نبوده، صحبت می‌کند. البته روشن است که در همان دوره بسیاری از کار‌های دیگر را می‌شد انجام داد، اما به دلایل مختلف رخ نداد.

*خاتمی اعلام می‌کند با توجه به تجربه، می‌توان کشور را به ثبات و آرامش برگرداند و می‌توان آشتی ملی برقرار کرد. جالب این است که آقای خاتمی حتی در سخت‌ترین شرایط و محدودیت‌ها هم ارتباط خود را با جامعه قطع نکرد.

*او را گرفتار بسیاری از محدودیت‌های امنیتی کرده‌اند، اما با این حال همواره سعی کرده ارتباط خود با مردم و گروه‌های مرجع اجتماعی حفظ کند. ایشان می‌گوید که اگر این مسیر را به سمت حکمرانی خوب برگردانید و اگر فرصت آشتی و مدارا و پذیرش خواست اکثریت و رعایت حقوق اقلیت جامعه را مد نظر قراردهید، شاید بتوان جلوی فروپاشی اجتماعی ایران را گرفت.

*خاتمی هم به لحاظ تجربه سیاسی و هم در بیان امید و آرزوی خود این سخنان را می‌گوید و معتقد است سرنوشت ایران به براندازی نمی‌رسد، اما اگر حکمرانی را بر مدار مردم‌سالاری و حقوق ملت برنگردانیم و ساختار‌ها را اصلاح نکنیم، جز خشم و فوران نفرت به همراه نخواهد داشت و فروپاشی محتوم است.

*هیچ کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند که ستون‌های جامعه از کدام قسمت شروع به ریختن می‌کند. ساختار جامعه تفاوت چندانی با فونداسیون و اسکلت یک ساختمان ندارد و به یکباره می‌بینیم که همچون ساختمان متروپل فرو ریخته و کسی چند دقیقه قبل از شروع ریزش نمی‌تواند بگوید کدام ستون متروپل از کمر می‌شکند و ساختمان فرو می‌ریزد، اما وقتی فرو ریخت، چیزی جز آه و اندوه و حسرت باقی نمی‌ماند بنابراین من متوجه نمی‌شوم که این صدای از سر خیرخواهی و دلسوزی چرا شنیده نمی‌شود.

*شما به سخنان مخالفان آقای خاتمی توجه کنید؛ اکنون کیهان و اینترنشنال یک نقطه مشترک دارند، آنهم زدن سیدمحمدخاتمی! یعنی هر دو جریان اقتدارگرا و سرنگونی‌طلب معتقدند که امثال خاتمی از پیروزی آن‌ها جلوگیری می‌کند یا آن را به تاخیر می‌اندازد.

*اگر خاطرتان باشد سال ۷۶ هم سازمان مجاهدین خلق، عبارت «فتنه خاتمی» را به کار می‌برد. آن زمان هم‌آن‌ها تصور‌ می‌کردند در حال پیروزی هستند و خاتمی فرصت را از آنان ربود.

*این فرایند اگر به سود ملت و منافع ملی و حاکمیت «خواست اراده ملت» فیصله نیابد، سرنوشت کشور به یک سرزمین سوخته می‌انجامد و دغدغه‌مندانی همچون خاتمی، پایان خوشی برای این موضوع نمی‌بینند.

*زمانی که فضا تند و شلوغ است صدا‌های آرام و مسالمت‌جو کمتر شنیده می‌شود، اما شهر همیشه شلوغ نخواهد بود. این صدا‌ها باید باشند. امیدواریم که به زودی شرایطی برقرار شود که دو طرفه منازعه، برای پیدا کردن راه حل به سمت صدای سوم بیایند.

*جامعه ایران، یک جامعه عقلایی و معتدل و مسالمت‌جو است، هرچند که خشمگین و عصبانی است، اما خواهان شنیدن صدای مسالمت‌آمیز است.

*آقای خاتمی ۸۰ سال سن دارند و تمام عمرشان را پای این نظام گذاشته است. طبیعی است نمی‌تواند از براندازی حمایت و دفاع کند! نظام جمهوری اسلامی به لحاظ ساختار حقوقی ایرادات بسیار زیادی دارد، اما عامل این همه کژروی و کژکارکردی و فساد و بی‌عدالتی، صرفا در نظام حقوقی نیست.

*ممکن است غالب بحران‌هایی که در جامعه وجود دارد، ناشی از فرایند‌های حقیقی قدرت و عینیت اقدامات و اعمال و اراده‌های صاحبان قدرت باشد؛ یعنی اگر صاحبان قدرت تغییر رفتار بدهند و قانون اساسی را حتی به همین صورت که هست، یا همان بیان مهندس موسوی در اجرای بدون تنازل قانون اساسی مراعات کنند، کشور به آرامش نسبی می‌رسد و فرصت فراهم می‌شود که با عقلانیت و آینده‌اندیشی، اصلاحات ساختاری عمیق و دقیق و روزآمد انجام شود.

*جامعه ایران یک جامعه زنده و فعال است و اگر قوه ادارکی در سطح حاکمیت باشد، متوجه می‌شود که این اعتراضات نشانه زنده بودن و پویا بودن است، وقتی زنده است امید هم دارد، آن زمان که مردم اعتراض نکردند باید کاسه چه‌کنم چه‌کنم به دست گرفت.

*همه سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران قدر این جامعه معترض را بدانید که شعارش زن، زندگی، آزادی و جانم فدای ایران است. جامعه زنده و مقاوم و ایستاده بر پای خود می‌تواند آینده این مرز و بوم را بهتر از هر روزگاری بسازد. مقابل این جامعه نایستید و دوشادوش ملت قرار بگیرید.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها