کد خبر: 586367
|
۱۴۰۱/۰۹/۱۷ ۱۰:۳۷:۴۴
| |

محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:

عده‌ای به نبود رهبری در قید حیات دل خوش کرده بودند/ باید ثابت کنیم جزو دزدها نیستیم/ جنس اعتراضات ۱۴۰۱ فرهنگی است

مبهم بودن آینده جوانان، شاخص‌ قابل دفاعی نیست/ شهروند عادی هم حق و حقوقی دارد/ هنر ما پوشاندن مسئله است نه حل مسئله/ ماهیت نظام غیرقابل تغییر است/ در اعتراضات کسی به دولت و مجلس کاری ندارد و هدف چیز دیگری است

محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: سال ۹۶ و ۹۸ بیشتر بهانه‌ها، مسائل اقتصادی و موضوعاتی مثل گرانی‌ها و بنزین بود اما شروع اعتراض‌ در سال ۱۴۰۱ بیشتر با مسائل فرهنگی بود.

عده‌ای به نبود رهبری در قید حیات دل خوش کرده بودند/ باید ثابت کنیم جزو دزدها نیستیم/ جنس اعتراضات ۱۴۰۱ فرهنگی است
کد خبر: 586367
|
۱۴۰۱/۰۹/۱۷ ۱۰:۳۷:۴۴

ایران در 70 روز گذشته شاهد اعتراضات متعددی بوده است. در این میان سوال اصلی این است که چرا کشور وارد چنین شرایطی شده است. محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام عوامل متعددی را در شکل گیری این اعتراضات دخیل می‌داند.

به گزارش ایرنا، محمدرضا باهنر گفت و گویی دراینباره انجام داده که در ادامه می خوانید:

  • اعتراض، اغتشاش و فتنه هر از چندگاهی در کشور رخ می دهد؛ اگر به گذشته نه چندان دور باز گردیم، در سال ۷۸ دیدیم که اعتراضاتی که بعداً به «کوی دانشگاه» معروف شد، شکل گرفت؛ در سال ۸۸ در جریان انتخابات، فتنه بزرگی آغاز شد و قدری نیز طول کشید.
  • سال ۹۶ یکسری شلوغی‌ها در شهرها و نقاط مختلف کشور اتفاق افتاد و در آن زمان بیشتر تلگرام و فضاهای مجازی اعتراضات را رهبری می‌کردند و در سال ۹۸ هم بحث افزایش قیمت بنزین بهانه‌ای برای شلوغی‌ها شد و الان هم به اعتراضات ۱۴۰۱ رسیدیم.
  • مقایسه این حوادث که در دو دهه گذشته روی داد، نشان می دهد که جنس این اعتراض‌ها هر بار تغییر می‌کند؛ برای مثال در سال ۷۸ و ۸۸ ظاهر قضیه از یکسری اعتراضات سیاسی آغاز شد که در سال ۸۸ به طور مشخص به موضوع انتخابات باز می‌گشت؛ سال ۹۶ و ۹۸ بیشتر بهانه‌ها، مسائل اقتصادی و موضوعاتی مثل گرانی‌ها و بنزین بود اما شروع اعتراض‌ در سال ۱۴۰۱ بیشتر با مسائل فرهنگی بود.
  • اگر بخواهیم قضیه را قدری موشکافی کنیم، می‌بینیم که در اغتشاشات اخیر از نظر بسیج همه نیروهای خارجی، معاند، دولت‌های خارجی، سازمان‌های مردمی ( NGO ها)، سلبریتی‌ها، ایرانی‌های مقیم خارج از کشور و افراد پرمخاطب خارج از کشور، اتحاد بی‌نظیری در بین آنها به‌وجود آمد تا بتوانند اغتشاشات را پوشش بدهند، مردم را تحریک کنند و کار را جلو ببرند.
  • درباره اینکه چرا دشمنان به صورت متمرکز و با استفاده از همه ابزارها برای رویارویی وارد میدان شدند، تحلیل‌های متفاوت و متضادی وجود دارد؛ عده‌ای می‌گویند که چون ایران خیلی پیشرفت کرده و تحریم‌ها را پشت سرگذاشته و به سرعت رو به جلو حرکت می‌کند، نظام‌های ظالم و استکبار بین‌الملل به این جمع‌بندی رسیدند که باید ترمز دستی ایران را بکشند و این پیشرفت‌ها را متوقف کنند.
  • برخی معتقدند که این حوادث به دلیل آب شدن برخی از سرمایه‌های اجتماعی، کمبود شرکت مردم در انتخابات بوده است و دشمنان را به این تحلیل رسید که نظام، اقتدار و مشروعیت و مقبولیت خود را از دست داده و لغزان شده و باید با یک بسیج همگانی بین‌الملل کار را تمام کنند و لذا بحث تغییر نظام را مطرح کردند.
  • البته در برخی مواقع واژه «تغییر نظام» را به واژه «تغییر رفتار نظام» اصلاح می‌کردند اما به تعبیر رهبر معظم انقلاب، رفتارهایی را می‌خواهند تغییر دهیم که به اصطلاح خود نظام و ماهیت آن تغییر کند. بنابراین اینها خیلی متفاوت نیست و هدف گذاری دشمنان روی تغییر نظام و یا تغییر رفتارهای نظام است.
  • رویکرد تحلیل دوم بر این استوار بود که چون مشروعیت و مقبولیت نظام ضعیف شده، سرمایه‌های اجتماعی قدری ذوب شده و از بین رفته بنابراین موقعیت مناسبی است که تیر خلاص را بزنیم و داستان را تمام کنیم.
  • تحلیل سوم را می توان ترکیبی از دو تحلیل نخست دانست؛ اینکه ایران پیشرفت چندانی نکرده اما هر سد و مانعی در مسیر آن قرار داده ‌شود نه تنها به شکلی آن را دور می‌زند و خنثی می‌کند، بلکه امکانات و ابزارهای نظامی آنها هر روز قدرتمندتر می‌شود و با وجود تحریم‌های بسیار سخت، شدید و شکننده از پا درنیامده و مردم زندگی می‌کنند؛ تولید به نسبت شاخص‌ها و نماگرهای اقتصادی در مجموع مثبت نشده اما رو به بهبود است و عنوان می‌کنند اینگونه نمی‌شود که هر اقدامی از جمله محاصره اقتصادی، حمله نظامی، جنگ رسانه‌ای که انجام می‌دهیم ایران کار خود را انجام می‌دهد و باید در جایی متوقف شود.
  • شاید دلایل این حوادث ترکیبی از چند دلایل باشد اما آن چیزی که بی‌نظیر بود، همراهی و همکاری همه جریان‌های استکباری و ضدانقلاب و در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی و در گام بعد کشورهای اروپایی بود.
  •  اروپایی‌ها به یکباره خیلی عیان به میدان آمدند اما قبلا قدری لاپوشانی داشتند و ظاهر را حفظ می‌کردند. برخی این موضوع را به جریان درگیری روسیه و اوکراین و داستان پهپادها تحلیل می‌کنند و اینکه مدعی بودند ایران در این جنگ رسماً از روسیه حمایت می‌کند؛ در کنار آن وضعیت نامناسب اروپا در بحث زمستان و کمبود انرژی هم قدری اروپا را عصبانی و تحریک کرد که در نتیجه اقداماتی انجام دادند که بی‌نظیر بود.
  • ما در طول ۴۰ سال گذشته درگیری‌های سنگین از جمله جنگ هشت ساله، شلوغی‌های اول انقلاب را دیده‌ایم؛ حتی درباره جنگ‌های بزرگی مانند جنگ جهانی اول و دوم شنیده‌ایم اما این نوع رفتارها از مقامات بالای سیاسی کشورهای اروپایی تقریبا بی‌نظیر است.
  • به عنوان مثال اینکه نخست‌ وزیر کانادا جلوی سفارت ایران برود و برای معترضین ایرانی سخنرانی کند یا آقای مکرون که در کشورش پر از مساله است برود و با خانمی که هیچ‌ وزنی در جریانات سیاسی و مرجعیت فکری و سیاسی ندارد دست بدهد و عکس یادگاری بگیرد، بیانگر رفتارهای بسیار شفاف و روشن آنهاست که بدون پرده‌پوشی به میدان آمدند.
  • امروز هیچ حکومت، نهاد مردمی، محفل و مرجع رسمی قانونی در دنیا، به ارتباط داشتن با داعش به دلیل ماهیت پلید، کثیف و خونخوار، آدمکش و کودک کش بودن این گروه افتخار نمی‌کند البته ممکن است پشت پرده به داعش کمک کنند، بسازند و تقویت کنند اما در ظاهر اینکار را انجام نمی‌دهند اما اینبار داعش به کمک اغتشاشات آمدند و حتی از نیروهای رسمی داعش استفاده کردند و جریان چاهچراغ شیراز را به‌وجود آوردند.
  • این رفتارها نه‌تنها کم‌نظیر بلکه بی‌نظیر است و ما در گذشته چنین مسائلی نداشتیم. در جنگ جهانی دوم چند میلیون نفر کشته شدند اما اینکه سران حکومت‌ها، اعتراضات اینگونه انجام بدهند، برقصند و ناز کنند، هرگز چنین رفتارهایی را در رفتارهای دیپلماتیک دنیا نداشتیم.
  • البته آمریکا در این قضایا به زیرکی و مکار و به اندازه اروپایی‌ها و کانادا شفاف و عریان به میدان نیامد و قدری پشت پرده کار می‌کرد اما آنها هم از این موضع تغییر نظام و یا تغییر رفتار نظام دفاع کردند و عنوان کردند که دنبال این تغییر هستند.
  •  این بار مسائل فرهنگی و بهانه حجاب، بدحجابی را مطرح کردند و لشکرهایی به میدان آمدند که حتی بسیاری از ارزش‌های اساسی انقلاب، اسلام و انسانیت و اخلاق و ناموس را زیر سوال بردند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب این بار جنگ یک جنگ کاملا ترکیبی، رسانه ‌ای، نظامی، سیاسی و فرهنگی رخ داد.
  • واقعیت قضیه این است که عده‌ای به نبود رهبری در قید حیات دل خوش کرده بودند و شایعه راه انداخته بودند که ایشان در قید حیات نیستند؛ برخی هم عنوان می‌کردند که ایشان به دلیل بیماری روزهای آخر را طی می‌کنند و حتی به جایی رسیدند که می‌گفتند دیگر رهبری هم در قید حیات نیستند و افرادی را که نشان می‌دهند بدل‌های ایشان هستند! و در این حد بی‌ارزش جلو رفتند.
  • حالا این هم یک تحلیل بود که همه این اتحادها علیه نظام جمهوری اسلامی برای بعد از مقام‌ معظم رهبری انجام شده بود و داستان مهسا زایمان زودرسی بود که برنامه‌های آنها را قدری به هم ریخت.
  • برخی عنوان می‌کنند که دشمنان برای بعد از حیات رهبری برنامه‌ریزی و خودشان را امیدوار کرده بودند که همه چیز تمام است؛ به قدری این موضوع را بزرگ کرده بودند که خودشان هم باورشان شده بود اما زمانی که جریان مهسا پیش آمد تبدیل به زایمان زودرس شد و آن مسائل هم لو رفت و نتوانستند برنامه‌هایشان را اجرا کنند.
  • در آن زمان حتی یکبار صدا و سیما تصویری از رهبر انقلاب در حالی که ایستاده سخنرانی می‌کردند، پخش کردند؛ نمی دانم به دلیل اشکال فنی بود یا از عمد این کار صورت گرفت اما تصویر به دلیل آنکه برعکس شده بود، به نظر می رسید که رهبری میکروفن را به دست راستشان گرفته است؛ حتی روی همین تصویر هم دشمنان مانور دادند که فیلم جعلی است یا مثلا بدل حضرت آقاست.
  • اینها در طول ۴۰ سال، همواره به‌دنبال اینگونه توطئه‌ها و رفتارها بوده‌اند؛ اینکه چه اتفاقی در داخل کشور افتاد که این بار اعتراضات به نسبت دفعات گذشته طولانی‌تر، وسیع‌تر و در جاهایی عمیق‌تر شد، در دانشگاه‌ها رخنه کرده و برخی دانش‌آموزان و معلمان را تحریک کردند، باید ریشه یابی شود.
  • داستان مهسا در حوادث اخیر در واقع چکاندن ماشه است؛ زمانی که ماشه را بچکانید اگر فشنگ یا باروت نداشته باشد، فقط یک جرقه رخ می دهد اما کاری نمی‌تواند انجام دهد. حادثه زمانی رخ می دهد که باروت وجود داشته باشد؛ در حوادث اخیر هم دشمنان به شکلی برنامه‌ریزی کردند که ظرف سه چهار ماه کار خود را جلو ببرند و به نتیجه دلخواه برسند.
  • رویه ضدانقلاب برای دامن زدن به حوادث طوری بود که اگر هر اتفاقی برای کسی می افتاد، آن را به نظام می چسباندند و می گفتند نظام او را دستگیر کرده، کشته یا اعدام کرده است و از همه اینها استفاده می‌کردند در حالی که به سرعت ادعای خلاف و دروغ آنها برملا می شد.
  • به نظر می‌رسد دست پاچگی و عجله‌ای که دشمنان داشتند حتی باعث شد در مواردی برنامه هایشان به هم بریزد و به همین دلیل از شنیع‌ترین ابزارهای حتی مسایل ضدحقوق بشری و داعش هم برای انجام کارهایشان استفاده کردند.
  • مبهم بودن آینده جوانان، اشتغال، تحصیل، مسکن، ازدواج آنها شاخص‌های قابل دفاعی نیست و باید آنها را اصلاح کرد.
  • ما یکسری اصول از جمله استقلال، آزادی و مشارکت مردم، مردم‌سالاری و مبانی اسلام را داریم که تا ابد از آنها دفاع می‌کنیم اما میان واقعیت و ایده‌آل‌ها فاصله‌هایی افتاده است یعنی یک جاهایی در واقعیت‌ها به ایده‌آل‌هایمان نرسیده‌ایم و به همین دلیل رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب از جوانان و نسل جدید استمداد طلبیده‌اند تا این شکاف و فاصله را پر کنند.
  • این مشکل گاهی به دلیل بی‌خردی و گاهی هم به دلیل رقابت‌های بی‌دلیل سیاسی است. متاسفانه گاهی ما به دلیل رقابت های سیاسی، خودمان شرایط و واقعیت ها را بدتر از آنچه که رسانه های فارسی زبان خارجی نشان می دهند، به مردم نشان می دهیم.
  • به عنوان مثال ما در سال ۹۶ بعد از ناآرامی‌ها تحلیل میدانی انجام دادیم، مشخص کردیم سه واژه از زبان مسئولان بسیار تکرار می‌شود: فساد، ناکارآمدی و اینکه مسئولان گوششان سنگین است و مطالبات مردم را نمی‌شنوند؛ اما مردم تصور می کنند که واقعیت ها ۱۰ برابر بیشتر از این است.
  • برای مثال در گزارش این تحقیق و تفحص ادعای فساد ۹۰ هزار میلیارد تومانی مطرح شد و البته بعدها مشخص شد که چنین نبوده و حتی آمارها هم نادرست است و بخش قابل توجهی از این رقم فولادی است که تولید شده و به قیمت دولتی در بازار فروخته شده است.
  • همین ارقام اشتباه را جریان رسانه ای دشمن به عنوان خوراک تبلیغاتی استفاده می‌کند؛ یک روز می گوید که چند میلیارد آن صرف حوزه های علمیه شده و یک روز عدد آن را تقسیم بر جمعیت ۸۰ میلیون می‌کنند و می گویند که فلان مقدار از جیب مردم برداشته شده است در حالی که اگر کل درآمدهای کشور از نفت و مالیات و نظایر آن را در ۱۵ سال گذشته جمع کنیم، این عدد به دست نمی آید. یعنی خودمان اعداد بی‌ربط را بیان می‌کنیم و آن را بزرگ می‌کنیم.
  • در طول این مدت، حدود هزار نماینده دیده‌ایم؛ ممکن است که سه، چهار درصد از این نماینده‌ها بار و بنه خود را در مجلس بسته و رفته‌ باشند اما شاید باورتان نشود که تقریبا ۲۰ درصد از نماینده‌ها زمانی که از مجلس بیرون رفتند وضعیت اقتصادی‌شان بدتر از قبل از مجلس شد اما کسی این موضوع را باور نمی کند که حدود ۸۰ درصد نماینده‌ها پس از دوره نمایندگی باز هم به عنوان کارمند و ... ادامه فعالیت می کنند.
  • به دلیل فضای رسانه ای، افکار عمومی فکر می کند هرکس بعد از انقلاب یک دوره نماینده، وزیر، استاندار یا امام جمعه بوده بار و بنه خود را بسته و رفته‌اند؛ متاسفانه افکار عمومی به قدری تخریب شده که می‌گویند هر کس بعد از انقلاب مسئول بوده اینگونه است و ما باید ثابت کنیم که جزو دزدها نیستیم.
  • با قاطعیت می گویم ۹۰ درصد کسانی که نامزد انتخابات مجلس می‌شوند اطلاعی از اختیارات نماینده و امکانات مملکت و اینکه چه کارهایی می‌توانند انجام دهند، ندارند و زمان انتخابات در حوزه‌های انتخابیه وعده‌های عجیب و غیرممکنی می‌دهند؛ یکی می‌گوید حقوق‌ معلمان را دوبرابر می‌کند، دیگری می‌گوید همه بیکاران منطقه را شاغل می‌کنم و فرد دیگری عنوان می‌کند همه پروژه‌های نیمه تمام دولتی را تمام می‌کنم که همه اینها وعده‌های غیرممکن است.
  • امروز پروژه‌های عمرانی نیمه‌تمام دولتی برای اینکه به پایان برسند به (سه هزارهمت) سه میلیون میلیارد تومان هزینه نیاز دارند در حالی که هر سال در مجلس ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی تصویب می‌شود و حتی دولت به قدری هزینه‌های جاری دارد که به بودجه‌های عمرانی نمی‌رسد.
  • حتی اگر دولت تا ۶۰ درصد بودجه‌های عمرانی را تخصیص تخصیص دهد، ۵۰ سال طول می‌کشد تا پروژه‌های موجود به اتمام برسد.
  • وقتی این وعده‌های داده شده امکان اجرا نداشته باشد، مردم هم تصور می کنند نماینده‌ای که با رای آنها به مجلس رفته، قول هایش را فراموش کرده است لذا نتیجه می گیرند که همه ناکارآمد هستند لذا این رفتارها موجب می شود عده‌ای جوان بگویند همه مسئولان اهل سوءاستفاده و ناکارآمد هستند؛ در این شرایط فضای مجازی هم با دروغ و موج سواری برنامه خود را پیش می برد و نتیجه همین بی اعتمادی ها می شود.
  • من در اغتشاشات نشنیدم که کسی شعار مرگ بر دولت و مرگ بر مجلس را بدهد و کاری با مجلس و دولت ندارند. برخی از اغتشاشگران حتی در بیانیه‌های خود همه سیف‌ها، جناح‌ها و چهره‌ها را یکی می دانند و تفاوتی میان آنها قائل نیستند.
  • الحمدالله اغتشاشات تمام شد و ادامه هم ندارد اما مشکل اینجاست که در کشور ما مسائل را حل نمی‌کنند بلکه صورت مساله ‌که پاک می‌شود، تصور می‌کنند کار تمام شده و مشکل حل شده است در حالی که به‌تدریج باید اشکالات را حل کرد.
  •  اگر بخواهیم تحلیل‌ها و بررسی‌هایمان بر یک نقطه مطلق و ثابت متمرکز کنیم به خطا می‌رویم. ما باید فرآیندها، حرکت‌ها و ‌پروسه‌ها را در نظر بگیریم تا اینکه پروژه‌ها را در نظر بگیریم زیرا جامعه ایرانی یک جامعه ۸۰ میلیونی است.
  • برای مثال زمانی که بحث اعزام مدافعان حرم پیش آمد، بودند جوانانی که اشک می ریختند و می خواستند که با «پارتی بازی» زودتر به جبهه نبرد با داعش اعزام شوند و در عین حال گروهی هم می گفتند هر موقع نوبتمان شد، اعزام می شویم؛ عده ای هم سرباز بودند و از روی وظیفه، به انجام خدمت پرداختند؛ حالا عده ای هم منتقد و عده ای هم بی تفاوت بودند؛ یعنی در یک موضوع واحد چندین دیدگاه وجود داشت و اینطور نبود که صفر یا صد باشد.
  • همانطور که جامعه اقشار و لایه های مختلف دارد، ما هم باید به تناسب آنها برنامه ریزی کنیم و جلو برویم؛ متاسفانه یک عده از مسئولان ما می‌گویند فقط باید هوای گروه اول که خیلی ایثارگر و جان‌فدا هستند را داشته باشیم و بقیه یا ساکت فتنه یا ساکن و یا کاسب هستند و به این شکل در کشور دوگانه درست می‌کنند.
  • افراد صاحب نامی در همین جامعه هستند که هر روز به یک گروه انگ ضدانقلاب می زنند؛ یک روز می گویند باهنر دیگر به درد نمی خورد و ضد انقلاب شده است؛ یک روز فوتبالیست ها و سلبریتی ها را ضد انقلاب می داند و یک روز هم بدحجاب ها را مترود قلمداد می کند و مشکل هم اینجاست که مردم عادی تصور می کنند این شخص سخنگوی نظام است که البته صدا و سیما هم در این زمینه مقصر است که چنین افرادی را پشت تریبون می برد و به وی آزادی عمل می دهد تا هر سخنی را به زبان بیاورد.
  • لایه های مختلفی از مردم در این جامعه هستند و همه شهروندان حق و حقوقی دارد که باید به آن توجه شود؛ فقط باید با کسانی برخورد کنیم که معاند هستند، دست به اسلحه می بنرد و می خواهند اغتشاش کنند.
  • در همین مملکت یک عده مسلمان و اهل نماز هستند، خودفروش، وطن‌فروش، آدم‌فروش و دزد هم نیستند و می‌خواهند زندگی معمولی و آینده‌ داشته باشند اما با بمباران اطلاعات نادرست روبرو می شوند که می گوید همه مسئولان در کشور دزد و ناکارآمد هستند.
  • شما به یاد ندارید اوایل انقلاب و در روزهای نخست جنگ هر روزنامه و خبرگزاری خبرهایی از جنگ منتشر می‌کرد؛ دیدیم اوضاع خیلی به هم ریخته است؛ در آن زمان شورای عالی امنیت ملی نداشتیم، شورای عالی دفاع مصوب کرد که خبرهای جنگ را فقط فلان مرکز منتشر کند و هیچکس غیر از این مرکز خبر جنگ را منتشر نکند و مشکل حل شد؛ حتی ما در برخی از عملیات‌ها که موفقیت چندانی هم نداشتیم به لحاظ رسانه‌ای، پرقدرت اخبار را منتشر می‌کردیم اما امروز هر مسئول، نماینده‌ و هر کسی هر چیزی دلش می‌خواهد بیان می‌کند، نظام را بدهکار و خود را طلبکار می‌کند.
  • اکنون خیلی‌ها رسانه در اختیار دارند؛ حرف من این نیست که فضای مجازی را کنترل کنیم بلکه می‌گویم الان صدا و سیما، خطبه‌های نماز جمعه و نماینده‌های مجلس هم دست ما نیستند و حتی بیش از آنچه که رسانه های فارسی زبان خارجی تخریب می‌کنند، ما خودمان از روی نابخردی کار را خراب می‌کنیم.
  • من کاری به رسانه‌ای که دست ما نیست، ندارم اما رسانه‌ای که دست ما است باید مدیریت شود؛ من نمی‌گویم خبر خلاف به نفع نظام منتشر کنید اما لااقل خبر خلاف علیه نظام هم ندهیم.
  • چه کسانی این کار را انجام می‌دهند؟ همان جوان، سلبریتی و فلان نماینده مجلس، امام جمعه و حتی آقای وزیر این کار را انجام می‌دهد. شخص وزیر می‌گوید می‌خواهد یک میلیون مسکن بسازد با چه امکاناتی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟ من نمی‌گویم ساخت یک میلیون خانه غیرممکن است اما باید امکان سنجی شود.
  • متاسفانه هنر ما پوشاندن مسئله است و حل مسئله نیست؛ امیدوارم این بار مسئولان به دنبال حل مساله بروند.
  • اول اینکه ما باید برای اعتراضات قانونی مردم تریبون رسمی درست کنیم شما رسانه هستید و حتما در این جریانات تحقیق کرده‌اید. رئیس قوه قضاییه، رئیس‌جمهور و مجلسی‌ها هم عنوان کردند که این کار باید انجام شود حالا که همه موافق انجام این کار هستند خوب این کار انجام شود.
  • این کار، کار بسیار سختی است. اینگونه نیست که ما بنشینیم تصمیم بگیریم و فردا در پارک لاله تریبونی درست کنیم و هر کسی خواست پشت تریبون برود و اعتراض کند زیرا از آن هم ممکن است خیلی چیزها از جمله اغتشاش، شورش و آتش زدن درآید، حریم‌ها شکسته شود لذا کار کار سختی است اما حکمرانی هم کار سختی است. باید بنشیند زوایای آن را بررسی کنند مسائل را درست کنند.
  • صدا و سیما هم باید یک تریبون برای معترضان واقعی بگذارد نه اینکه به شکل صوری باهنر یک طرف بنشیند، شخص دیگری آن طرف بنشیند و کمی با یکدیگر صحبت کنند؛ رهبری ۲۰ سال قبل بارها عنوان کردند که کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها راه بیفتد.
  • الان کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها اینگونه است که، استاد یک کلاس می‌گذارد دو واحد درس می‌دهد بعد یک رتبه می‌گیرد که از استادیاری به دانشیاری تبدیل شود در حالی که شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۰ سال قبل اتاق گفت‌وگو و اساسنامه آن را تصویب کرده است.
  • برای نمونه ممکن است مجلس قانونی را تصویب کند و یک صنف به آن اعتراض داشته باشند؛ برای این اعتراض باید مکانی باشد که دلایل مخالفت خود را بیان کنند. این اعتراض دلیل بر قانون‌شکنی نمی‌شود اگر قانون تصویب شد و حتی اقلیت مجلس به آن رای هم ندادند مکلف هستند که آن را اجرا کنند قانون برای همه یکسان است.
  •  در پایان سال ۱۴۰۲ انتخابات مجلس شورای اسلامی را داریم که به نظر می‌رسد یکی از دلایلی که سرمایه‌های اجتماعی و حضور مردم در انتخابات کاهش می‌یابد به این خاطر است که حس می‌شود که انتخابات قبل از انتخابات مهندسی می‌شود.
  • به عنوان مثال از آنجا که آقایان دست‌اندرکاران انتخابات علاقه‌مند هستند که باهنر رای بیاورد اطرافیان وی را پاک می‌کنند؛ اینگونه که نمی‌شود؛ اگر باهنر می‌خواهد رای بیاورد، بیاید، برنامه بدهد و با رقبای جدی رقابت کند اگر رای آورد نوش‌ جانش! اما نه اینکه چون باهنر می‌خواهد رای بیاورد همه رقبای وی را به بهانه‌هایی کنار بزنند و بگویند ثبت‌نام نکند یا بگویند صلاحیت ندارد.
  • من در زمان فتنه هم همواره می‌گفتم که این ظلم است که بخواهیم همه اصلاح‌طلبان را به چوب فتنه برانیم؛ ما در میان اصلاح‌طلبان افراد بسیاری را داریم که متدین هستند نظام، انقلاب و رهبری را قبول دارند.
  • خود من به اصولگرای سیاسی جدی مشهور هستم اما اصلاح‌طلبان متعددی را می‌شناسم که مقلد حضرت آقا هستند اما از باهنر خوششان نمی‌آید یا رئیسی را قبول ندارند و با حزب موتلفه رقیب هستند؛ اشکالی ندارد این حق آنهاست. اینها باید به میدان بیایند تا بتوانند در انتخابات تلاش و فعالیت کنند و این رقابت یک رقابت در خیرات بشود نه رقابت در تخریب یکدیگر.
  • فرقی هم نمی‌کند که مجلس اصولگرا، اصلاح‌طلب یا معتدل باشد؛ خاستگاه این مجلس منطقه‌ای، قومیتی، صنفی و حتی جنسیتی است و ملی نیست. خیلی وقت‌ها منافع منطقه با منافع ملی متفاوت است بنابراین تضاد به‌وجود می‌آید. اگر به عنوان مثال من که نماینده کرمان هستم مجبورم که منافع ملی را فدای منافع کرمان کنم.
  • همانند بسیاری از کشورها ما به یک مجلس ملی نیاز داریم که وظیفه‌اش فقط دفاع از منافع ملی باشد.
  • برای تحقق این امر به چهار، پنج حزب قَدَر، چارچوب‌دار و ضابطه‌مند نیاز داریم که با یکدیگر رقابت کنند و برای ۳۰ سال آینده مردم برنامه ریزی کنند؛ اکنون ۱۵۰ حزب داریم که احزاب کوچکی هستند که قدرت بالایی ندارند. الان نماینده مجلس به فکر چهار سال نمایندگی است و رییس جمهور هم در بهترین حالت هشت سال در راس کار است.
  • بنابراین برای بهبود شرایط باید در کوتاه‌مدت تریبون اعتراض قانونی باید تشکیل شود؛ در میان مدت باید انتخابات در فضای باز و رقابتی باشد و انواع و اقسام تفکراتی که در چارچوب نظام هستند بتوانند در انتخابات شرکت کنند و در بلندمدت هم یکسری از ساختارها باید اصلاح شود.
  • ما معمولاً در برنامه‌های توسعه‌ای، بیشتر ایده‌آل‌ها و آرزوهایمان را می‌نویسیم تا امکانات و اقداماتی که ممکن و امکان‌سنجی شده باشد. البته برخی‌ها مثل مرحوم هاشمی می گویند که اگر ایده‌آل ها نوشته نشود، انگیزه برای اجرا کمتر می شود که این هم یک استدلال روانی قابل تامل است.
  • مشکل اینجاست که گاهی مصوبات با امکان سنجی همراه نیست و تحت فشارهای سیاسی یا مراکز تصمیم گیر، اولویت ها تغییر می کند؛ مثلا در مجلس با نگاه منطقه ای برخی اولویت ها را تغییر می دهند زیرا از امکانات موجود و نیاز کشور به طور کامل اطلاع ندارند و نیاز است که آمایش سرزمینی صورت گیرد.
  • البته ما اکنون در نظارت‌های خود بر اجرای سیاست‌های کلی برنامه های توسعه جلوی اینگونه اقدامات را می‌گیریم و گاهی اوقات مجلسی‌ها هم از دست ما دلخور هستند و عنوان می‌کنند شما هم مانند شورای نگهبان اجازه تصویب مصوبات را نمی‌دهید در حالی که این حق قانونی طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی است و کاری فراتر از قانون انجام نمی دهیم.
  • در قانون اساسی شرایط تغییر قانون اساسی به طور کامل بیان شده است؛ ‌ البته این تغییر شامل اصولی که متضمن جمهوریت و اسلامیت نظام است، نمی شود زیرا ماهیت نظام غیرقابل تغییر است اما می توان در ساختارهایی چون شرایط مجلس تجدید نظرکرد به طوری که مثلا دو مجلس ملی و یک مجلس منطقه ای داشته باشیم.
  • برای مثال در سایر کشورها با تغییر دولت ۵ تا ۱۰ درصد سیاست‌های اجرایی تغییر می کند اما متاسفانه در کشور ما هر دولتی که روی کار می‌آید اولین وظیفه‌اش این است که دولت قبل را تخریب کند؛ این حرکت های زیگزاگی بهره‌وری دولت ها را کاهش می دهد. برای همین این است که می‌گویم پروسه‌ها باید قدری بلندمدت باشند اما دولت‌های ما هیچ‌گاه بلندمدت فکر نمی‌کنند، حتی مجالس ما هم بلندمدت فکر نمی‌کنند.
  • ما در مساله سیاست و با توجه به انتخابات ۱۴۰۲ که در پیش داریم، متاسفانه وضعیتی پیدا کردیم که بسیاری از رقبای خودمان را به رسمیت نمی‌شناسیم در حالی که رقابت باید مایه رشد و مسابقه در خیرات باشد.
  • ما باید در انتخابات یک لیست قدرتمند اصلاح‌طلبی، یک لیست قدرتمند اصولگرایی و یک لیست میانه هم داشته باشیم نه اینکه هر کس اصلاح‌طلب است یک انگ فتنه روی وی بزنند یا بگویند هنجارشکن، فتنه و ضدانقلاب است.
  • در جلسات مربوط به گفت‌وگوی ملی داریم بحث ما این است که سران احزاب و جریانات مختلف سیاسی بنشینند و با یکدیگر صحبت کنند زیرا ۷۰-۸۰ درصد مسائل ما به هیچ‌عنوان سیاسی نیست و می‌توانیم به یکدیگر کمک کنیم و مملکت را جلو ببریم، در ۲۰ درصد مسائل باقیمانده که مربوط به مسایل سیاسی است، با هم رقابت می کنیم.
  • قصد ما از گفت‌وگوی سران احزاب سیاسی و خانه احزاب همین است که سران احزاب رقیب بنشینند و مسائل‌شان را با یکدیگر حل کنند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها