سید مصطفی هاشمیطبا در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
فرم اعتراضات در ایران سینوسی شده فروکش میکند اما تمام نمیشود
معاون رئیسجمهور در دولت اصلاحات میگوید که برخی مسئولان، با فروکش کردن اعتراضات درگیر نوعی فراموشکاری شدند در حالیکه مشکلات آتش زیر خاکستر است و خدا نکند که دوباره اوج بگیرد.
اخیرا وزیر کشور در گفتوگویی اعلام کردند که در کشور مساله و مشکل «گفتوگو» وجود ندارد و این مساله تاثیری در اعتراضات اخیر نداشته است. وحیدی در این باره تاکید کرده که مسائل اخیر در کشور «طراحی دشمن» بوده و ارتباطی به لزوم و نیاز به اصل «گفتوگو در کشور» ندارد.
به گزارش اعتمادآنلاین، سید مصطفی هاشمیطبا، معاون رئیسجمهور در دولت اصلاحات میگوید که با فروکش کردن اعتراضات نباید ادبیات مسئولان به سمت انکار مشکلات برود چرا که این اقدام تنها آتش زیر خاکستر را بیشتر و قویتر میکند.
آقای هاشمیطبا، اخیرا وزیر کشور آقای رییسی اعلام کردند که مشکلات و مسائل دخیل در حوادث اخیر کشور، ارتباطی به موضوع «گفتوگو در کشور» نداشته و طراحی دشمن بوده است. وزیر کشور همچنین نمونههای مختلفی در تایید وجود گفتوگو در کشور را مثال زده و گفته است که رییسجمهور و وزرا با مردم در ارتباط هستند و همه باهم گفتوگو میکنند و اینگونه نیست که مشکلی در این زمینه وجود داشته که منجر به حوادث اخیر شده است. این در حالی است که ادبیات مسوولان در زمان اوجگیری اعتراضات متفاوت بود؛ رییسجمهور و رییس مجلس از لزوم بازنگری در برخی مسائل و حکمرانی نو میگفتند اما به نظر میرسد با فروکش کردن تب اعتراضات برخی مسائل در دست فراموشی است. این موضوع چه خطراتی را به دنبال دارد؟
واقعیت این است که حتی در صورتی که تمامی اعتراضات اخیر را ناشی از طراحی دشمن بدانیم باید به خاطر داشته باشیم که هنوز دست خارجی قطع نشده است. من هم بخشی از رخدادهای اخیر را با طراحی خارج از کشور میدانم اما مسائلی وجود داشت که مورد سوءاستفاده آنها قرار گرفت. نمیتوانیم چشممان را بر این مسائل ببندیم. واقعیت این است که فرم اعتراضات در ایران، در سالهای اخیر، سینوسی است؛ فروکش میکند اما تمام نمیشود. از سال 96 تا به امروز به صورت کامل این روند مشهود است بنابراین صرف فروکش کردن نباید تصور کرد کار تمام شد. در کشورما بسیاری از افراد حرفهایی برای زدن دارند، افرادی که باید به آنها اهمیت داد و حرفهایی که شنیده نشده است. این مسائل یکی از زمینههای بروز اعتراض و شکلگیری آنها است. این ریشهها کماکان وجود دارد، خواه ما آنها را کتمان کنیم یا نه، هنوز وجود دارند. آتش زیر خاکستر هستند و به یکباره به بهانهای دوباره با شدت فوران میکنند. من تصور میکنم برخی مسوولان، با فروکش کردن اعتراضات درگیر نوعی فراموشکاری شدند در حالی که مشکلات آتش زیر خاکستر است و خدا نکند که دوباره اوج بگیرد. حتما نباید همیشه این اعتراضات سیال و روان باشد تا آقایان به یاد بازنگری و تجدیدنظر بیفتند. همانطور که تاکید کردم وضعیت اعتراضات در ایران مدل سینونی است؛ بالا میرود و پایین میآید. خدا نکند بخواهد روزی اوجی جدی بگیرد. بنابراین مسوولان باید ادبیات و عملشان را به شکلی مدیریت کنند که کشور مصونیت پیدا کند.
چهرهها و جریانهای مختلف در ارزیابی از ریشههای اعتراضات اخیر برداشتهای مختلفی داشتند. شما ریشه اصلی اعتراضات اخیر را چه میدانید؟
من تصور میکنم یک بستر اقتصادی طی سالهای اخیر پهن شده که در این بستر اعتراضات مختلف شکل گرفت به این معنی که به هر حال بستر مشکلات معیشتی همراه با احساس تبعیض در مردم وجود دارد. مردم درگیر مشکلات اقتصادی هستند، به جد مشکلات معیشتی دارند، هر سال سفرههایشان کوچک میشود. قسمتی از این وضعیت ناشی از سوءمدیریت است اما بسیار واضح است بخش قابل توجهی از مشکلات فعلی در زمینه اقتصاد، ناشی از سبک سیاست خارجی ما است. بعد در این بین عدهای میگویند مردم باید مقاومت کنند، آیا سبک زندگی همه مسوولان ما مطابق با این اصل مقاومت و ریاضت است؟ خیر. این نسخهای است که برای مردم پیچیده میشود و مردم به خوبی این تفاوت سبک زندگی را درک میکنند. این تبعیض مردم را ناراحت کرده است. آنها زیر بار فشار معیشتی هستند و هرروز خبر اختلاس و موضوعات مختلف درباره زندگی مسوولان را میشنوند. اگر قرار است سیاست خارجی ما بر مبنای اینکه «به هیچ کشوری در دنیا نیاز نداریم و خودمان بمانیم و خودمان» حرکت کند، باید مساله مقاومت برای همه جامعه باشد. علاوه بر این باید در زمینه سیاست خارجی واقعبین باشیم، اینها که امروز در مجلس نشستهاند و میگویند با همه دنیا قطع ارتباط کنیم خودشان در زندگی یک آجر روی آجر نگذاشتهاند اما برای سیاست داخلی و خارجی نسخه میپیچند. ما باید سیاستهای داخلی و خارجی خودمان را اصلاح کنیم، کاری کنیم به جای اینکه کشورها از ما بترسند و علیه ما در همه جا رای دهند، به نفع ما رای بدهند. اینکه قطعنامه پشت قطعنامه علیه ما صادر شود هنر نیست. افتخار هم ندارد.
بنابراین من تصور میکنم در گام اول «موضوعات معیشتی و درک و لمس تبعیض توسط مردم» در اعتراضات، در سالهای اخیر نقش مهمی داشته است. از طرف دیگر به هر حال مسائل و مشکلات مختلفی در زمینههای سیاسی نیز وجود دارد. همین که اصل انتخابات در نظر مردم کمرنگ و بیاعتبار شود خود زمینهساز اعتراض است چرا که مردم میفهمند با این سبک و سیاق انتخابات نقشی در تعیین مسائل ندارند.
راهکارهای مطرحشده از قبیل برگزاری رفراندوم، تاسیس هیات موسسان، گفتوگو و سایر راهحلها از نظر شما چقدر موثر است؟
من تصور نمیکنم صرف این اقدامات گشایش قابل توجهی ایجاد کند. به عنوان اقدامات جانبی ممکن است موثر باشد و البته باید صدای اعتراض را شنید. مسائل سیاسی قابل ترمیم است، قابل حلوفصل است در صورتی که اراده جدی در این زمینه وجود داشته باشد. نگرانی من از فرسودگی سرزمینی است. ما همه منابعمان را مصرف میکنیم و در حال نابودی این سرزمین هستیم. فرضا هر گروه سیاسی سهم بیشتری بگیرد و برنده نهایی غائله باشد، با یک سرزمین که همه منابعش را نابود کردیم، اصلا چه میتوان کرد؟!
دیدگاه تان را بنویسید