حسین احمدی، سخنگوی حزب مجمع ایثارگران:
پیشنهاد ما گفتوگوی رودرروی جریانات سیاسی با رهبری است
اجرای احکام اعدام، بعد از دیدار اصلاحطلبان با سران نظام آب یخی بر گفتوگوها بود
سخنگوی حزب مجمع ایثارگران گفت: پیشنهاد ما گفتوگوی رودرروی جریانات سیاسی مانند دانشگاهیان، حوزویان، فعالان صنفی و مدنی با رهبری است. اگر این گفتوگو بتواند بین رهبری و جریانات سیاسی، دانشجویان و حوزویان دلسوزی که منتقد وضع موجود هستند و نسبت به برونرفت از بحرانها راهکارهایی دارند اتفاق بیفتد، میتواند خیلی از مشکلات را شفاف و باعث رفع بحران شود.
حسین احمدی، عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی، سخنگوی حزب مجمع ایثارگران در پاسخ به این سوال که راهکار شما برای برونرفت از وضعیت موجود چیست و به چه شکل میتوان این اشکالات را برطرف کرد، گفت: مشکلات و بحرانی که ما در آن قرار گرفتیم یکشبه به وجود نیامده و انتظار اینکه به صورت یکشبه هم بخواهد برطرف شود، غیرمنطقی است. بنابراین ما راهکارهای برونرفت از وضعیت موجود را باید در قالب رفع بحران ببینیم اما این راهکارها باید در سه دسته کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت طبقهبندی شود و با یک صداقت و شفافیتی این مسیر طی شود.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی احمدی را در ادامه میخوانید:
- مخاطب ما که مردم هستند، باید بتوانند این اعتماد را پیدا کنند. بنابراین برای آغاز، راهکارها به صورت کوتاهمدت با آزادی زندانیها، تغییر رفتار و کنشهایی که حاکمیت نسبت به این بحران دارد، آزادی رسانهها و فضای مجازی میتواند پالسهای مثبتی باشد.
- ایجاد شرایط گفتوگو، آزادی بیان و رسانه به عنوان یکی از ارکان اصلی آزادی قلمداد میشود. آزادی بازداشتیها، رفع حصر محصورین، متفکرین که در واقع دغدغه و دلسوزی نسبت به بسترهای موجود داشتند و پیش از این با نگاه کارشناسی نسبت به وضع بحرانی، ورود کردند و تحلیلهایی داشتند.
- به تعویق انداختن اجرای احکام صادره توسط مقامات قضائی، تشکیل کمیته حقیقتیاب که مورد وثوق طرفین باشد، تعیین تکلیف کشتهشدگان حوادث سیستان و بلوچستان و کردستان و غیره، دلجویی از خانوادههای افراد آسیبدیده، فراهم کردن زمینه قانونی اعتراضات و توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برخورد جدی با آمرین و عاملین تندرو و آنهایی که تریبون دارند و باعث خشم، دلزدگی و افزایش خشونت شدند میتواند راهکارهای برون رفت از وضعیت موجود در کوتاهمدت باشد.
- در میانمدت هم برگزاری انتخاباتی بدون نظارت استصوابی، جذب اعتماد عمومی مردم با بازسازی و نوسازی صندوقهای رأی از جمله مواردی است که میتواند کارساز باشد.
- در بلندمدت هم باید به سمت ویرایشی از قانون اساسی گام برداریم که مورد اعتماد و متبلور شدن خواست مردم و نسل حاضر باشد. اینها مواردی است که به نظر میرسد میتواند شرایط را به سمت علامتهای مثبت تغییر داده و با گامهایی شفاف به سمت خروج از بحران برداشته شود.
- گفتوگو فیالنفسه بسیار توصیه میشود. اصلا کسی نمیتواند بگوید اصلاحطلب هستم اما از گفتوگو گریزانم. اصلاحات بر مبنای همفکری و هممسالگی است و گفتوگو میتواند سنگبنای آن را پیدا کند. بنابراین ما گفتوگو را از جمله گفتوگو با حاکمیت مفید میدانیم.
- گفتوگو دو وجه دارد؛ یک وجه آن، سطح تاثیرگذاری است یعنی کسی که قائل به گفتوگو است و برای گفتوگو گام برداشته تاثیرگذاری را در این سطح فراهم کند و وجه دوم سنجش تاثیرپذیری است که آیا در گفتوگوهایی که انجام شده، تاثیرپذیری در آن میبینیم.
- مثلا حاکمیت طرف گفتوگو با اصلاحطلبان بوده آیا تاثیرپذیری رخ داده است؟ در بدو امر شنیدهها حاکی از آن است که مفاهمه در این گفتوگوها برقرار بوده و راهکارهایی هم برای جلوگیری از تشدید بحران مطرح شده و مورد پذیرش هم واقع شده است؛ یعنی این مفاهمه ظاهرا توسط کسانی که در این گفتوگوها شرکت کردند، اذعان شده اما در عمل، اصلاحطلبان، مردم و معترضان پس از این گفتوگوها با خلاف آن مواجه شدهاند. یعنی ما نتیجه را برخلاف آن چیزی که در صحن گفتوگوها اتفاق افتاده دیدیم.
- نتیجه گفتوگوها برای جلوگیری از تشدید بحران، بازگشت به مردم، توجه به حقوق معترضان و توجه به مطالبات اعتراضکنندگان بود. اما در عمل انگار تصمیمگیریها و خروجیهای نهایی به نتیجه متفاوتی منجر شده است. بنابراین تداوم گفتوگو میتواند زمانی فایده داشته باشد که تاثیرپذیر بوده و تداوم گفتوگوی بیفایده مورد انتظار نیست و مردم هم وقتی نتیجه این گفتوگوها را غیرمفید میبینند آن را قضاوت میکنند.
- بنابراین ما بر این باور هستیم که این گفتوگوها میتواند راهگشا باشند منوط به اینکه اشخاص مسئول مسئولیت رفع بحران داشته باشند، در پست تشریفاتی، فاقد اراده و تحت دستور نباشند. ما شاهد بودیم که نمایندگانی از اصلاحطلبان، پس از گفتوگویی که با دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس قوه قضائیه داشتهاند، پس از آن با اعدام مواجه شدیم که بسیار ناامیدکننده و عملا آب یخی بر روی این گفتوگوها بود.
- پیشنهاد ما گفتوگوی رودرروی جریانات سیاسی مانند دانشگاهیان، حوزویان، فعالان صنفی و مدنی با رهبری است. اگر این گفتوگو بتواند بین رهبری و جریانات سیاسی، دانشجویان و حوزویان دلسوزی که منتقد وضع موجود هستند و نسبت به برونرفت از بحرانها راهکارهایی دارند اتفاق بیفتد، میتواند خیلی از مشکلات را شفاف و باعث رفع بحران شود.
- آقای خاتمی نامهای خدمت رهبر انقلاب نوشتند. مجمع ایثارگران هم نامهای به مقام رهبری نوشت که در آن نامه بسیاری از مسائل اساسی و بنیادین را که سابق بر این در کشور حادث شده و آنها را علت و مسبب رسیدن وضع موجود میدانیم، نوشتیم.
- به نظر میرسد این گفتوگوها در سطح عالی بسیار واجب و ضروری است و استقبال میکنیم. امیدواریم شرایطی فراهم آید که جریانات سیاسی جدی، ریشهدار و شناسنامهدار وابسته به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بتوانند امکان گفتوگوی مستقیم با رهبری را داشته باشند تا در آنجا مسائل را به طور جدیتر مطرح کنند. ما به گفتوگو باور داریم و اصلاحطلبان در پیگیری این گفتوگوها و نتایج آن میتوانند مصر باشند. مشروط به اینکه این گفتوگوها از منطق، فایدهمندی و تاثیرپذیری برخوردار باشند یعنی ما بتوانیم در این گفتوگوها، در معرض فشار افکار عمومی و داوری اثرپذیر مردم قرار بگیریم.
- بحث استیضاح وزیر یا جابهجایی افراد قطعا نمیتواند در وضع موجود کارساز باشد یا اصلا به سلامت و صداقت نگریسته شود. در شرایط فعلی به نظر میرسد این جابهجاییها نتیجهبخش نیست. ما معتقدیم بحرانی که منجر به اعتراضات عمومی به ویژه در نسل جوان و تحصیلکرده جامعه و دانشگاهی شده ناشی از رفتارها و برخوردهای حاکمیت است.
- نهادهای انتصابی عموما باید حذف و به نهادهای انتخابی واگذار شوند و پاسخگویی معنی پیدا کند. نظام نظارتی و قانونگذاری زمانی معنای خودشان را پیدا میکنند که به استاندارد و واقعیتهای قانونی خودشان نزدیک باشند.
- در کنار این شرایط و علل بی اثر بودن استیضاح و تغییر وزرا، نکته دیگر فقدان رسانه ملی و رسانههای آزاد نیز مزید بر علت است که پشت پرده این استیضاحها، جابجاییها و مناسبات مفسدهانگیز پنهان میماند و به همین دلایل است که استیضاح در شرایط کنونی مسئلهای را حل نخواهد کرد بلکه بر مسائل نیز میافزاید.. امروز ما با بحث حاکمیت یکدست مواجه هستیم. یعنی یک جریان و تفکری بر نظام حاکم شد و تصورش در این بود که با یکدست کردن حاکمیت میتواند خیلی از مسائل را حل کند و با حذف نیروهای سیاسی و سلایق مختلف میتواند با حاکم کردن یکدست یک جریان سیاسی خیلی از مسائل را حل کند. ولی امروز میبینیم اتفاقا ناکارآمدی حاکمیت یکدست در عرصه داخلی و چه بینالمللی بسیار خودنمایی میکند و عملا کشور را به بحران کلان فرو برده است.
- ما در کشورمان به دلیل حاکمیت یکدست، دچار فقدان نظام نظارتی، مسئولیت و پاسخگویی هستیم و به همین دلایل هم با اعتراضات مواجه شدیم و امروز طبقه متوسط به یک طبقه فروکاسته به دلیل توزیع فقر دچار شده و نگران این هستیم که در آینده لشگر گرسنگان، بیکاران و طبقه فرودستان اجتماعی به اعتراضات بپیوندند.
- مردم مقصر آنکه احزاب را جدی نمیگیرند، نیستند. در واقع ساختارهایی که ما در نظامهای سیاسی تعریف کردیم موجب این اتفاق شده و در همین ساختار، احزاب میتوانند شرایط جدیتری پیدا کنند. اما این احزاب نیمبند با همه شرایط نامطلوبی که دارند، از یک سازمان و تشکیلات درونی که میتواند قابلیت ایجاد جبهه را داشته باشند، برخوردارند.
- احزاب میتوانند دولت در سایه باشند. در کشورهای دموکراتیک احزاب برنده، مسئولیت اجرای کشور و قانونگذاری و هدایت کلان کشور را به عهده میگیرند و احزابی که در این انتخابات موفق شدند، میتوانند در حاشیه دولت کمککننده و پشتیبانیکننده نمایندگانشان در دولت و پارلمان باشند و احزابی که توفیق پیروزی و موفقیت در کسب قدرت نداشتند، به عنوان احزاب منتقد دولت و در قطب مقابل به صورت خیلی جدی فعالیت کنند و مردم هم آنها را جدی میگیرند و میتوانند نقش بسیار موثری داشته باشند. البته در کنار احزاب نیز رسانهها، مطبوعات و فضای مجازی میتوانند در کنترل قدرت بسیار موثر باشند.
- امروز برای فضای باز سیاسی به این احزاب در مقابل فضای امنیتی و قهری نیاز داریم. در غیاب احزاب و رسانهها، فضای بسته امنیتی به وجود میآید. تقویت احزاب مستلزم تغییر ساختار دموکراتیک قدرت است و ما بر این باوریم، با وجود همه این شرایط، ضعف و نارساییهایی که احزاب ما دارند از یک سازماندهی درونی و تشکیلاتی برخوردارند که میتوانند در صورت جدی گرفته شدن موثرتر از قبل فعالیت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید