محسن هاشمی:
عدم امید به آینده و بلاتکلیفی، منجر به اعتراض همراه با خشونت شده
دیگر نمیشود نسل جدید را با پیشرفتنمایی قانع کرد/ نیازمند تحول عمیق در حکمرانی هستیم
محسن هاشمی گفت: آنچه این جوانان را به مسیر اعتراضات میرساند، عمدتا عدم امید به آینده است. عدم امید به آینده نوعی بلاتکلیفی ایجاد کرده و کمکم منجر به اعتراض و خشمی که از آن با عنوان اغتشاش نام برده میشود، شده است.
محسن هاشمی، فرزند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سالروز فوت ایشان در پاسخ به این سوال که با توجه به جایگاه مرحوم هاشمی، اگر ایشان بود در شرایط فعلی برای تقویت وحدت ملی و انسجام میان ملت و حاکمیت چه اقداماتی را انجام میداد، گفت: همانطور که میدانید، با توجه به سن کم، جوانی و حتی نوجوانی معترضان، مهمترین عنصر این است که نسل جوان ایدهگرایی و آرمانگرایی نسل قدیم را ندارند و برای خود، آن محدودیتهای مقدسی که برای ما وجود داشت را دنبال نمیکنند و با توجه به وجود اینترنت و فضای مجازی و فضای هوشمند، به سرعت همدیگر را در فضای مجازی پیدا میکنند که این موضوع در گذشته خیلی وجود نداشت.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی محسن هاشمی را در ادامه می خوانید:
- آنچه این جوانان را به مسیر اعتراضات میرساند، عمدتا عدم امید به آینده است. عدم امید به آینده نوعی بلاتکلیفی ایجاد کرده و کمکم منجر به اعتراض و خشمی که از آن با عنوان اغتشاش نام برده میشود، شده است. در اصل عدم امید منجر به اعتراض و خشم شده است.
- آیتالله هاشمی رفسنجانی خودشان از افرادی بودند که از همه دیرتر ناامید میشدند و از همه زودتر امیدوار بودند، در کنار حل مشکلات جوانان مانند اشتغال، مسکن و ازدواج که باید به آنها اهتمام بورزیم، باید مجددا امید را در آنها زنده کنیم و این کاری بود که معمولا آیتالله هاشمی رفسنجانی در بحرانها انجام میداد.
- به ویژه بحرانی که بیشتر طیف جوان و نوجوان جامعه را دربرگرفته و اگر این امید در دل آنها زنده شود، باعث میشود که به اعتلای کشور هم بپردازند و نقش خودشان را در توسعه کشور به دست بیاورند و در نتیجه جذب کسانی که به فکر براندازی حکومت اسلامی هستند، نمیشوند.
- اگر بخواهیم منصفانه به موضوع نگاه کنیم باید بگوییم که ایشان از دهههای قبل وضعیت امروز جامعه را، در مورد چالش سیاست خارجی و تخاصم با آمریکا، پرونده هستهای و در مورد انسداد سیاسی و یاس اکثریت مردم نسبت به تغییر از طریق صندوقهای رای پیش بینی کرده بود. ایشان راهکارها را هم ارائه داده بودند.
- در مورد سیاست خارجی بر تنش زدایی با قدرتهای بینالمللی و وحدت با کشورهای جهان اسلام بخصوص کشورهای عربی همسایه تاکید داشتند و در مورد انسداد سیاسی، ایجاد تنوع واقعی و نه تزیینی و مصنوعی در انتخابات، حضور همه سلایق در چارچوب نظام و قانون اساسی در مرحله اول و سپس اجازه دادن به دولتها و مجلسها که شعارها و برنامههایشان را عملی کنند تا مردم نسبت به تاثیر صندوق رای در اعمال سلایق و نظراتشان در حکمرانی مایوس نشوند، اصرار داشتند.
- نسل جدید واقعگراتر از نسلهای گذشته است. لذا دیگر نمیشود به امیدهای کاذب و فعالنمایی یا پیشرفتنمایی با توجه به دسترسی که نسل جوان به اینترنت دارند و از پیشرفت کشورهای دیگر مطلع است، آنها را قانع کرد.
- اتفاقاتی که اخیرا در ۱۵ سال گذشته رخ داده و بعد از تحریمها اقتصاد کشور را هدف گرفته و اثرگذاری هم داشته است، این است که نمیتوانیم با حاکمیتی صددرصد ایدئولوژیک یا فقط با استفاده از روش حاکمیتی آنها را جذب کنیم. ما باید از این روش پرهیز کنیم و بیشتر به سمت تخصص و واقعگرایی برویم و عقل هم در این بعد اهمیت بیشتری دارد چرا که واقعگرایی و عقلگرایی باید در این راستا در دستور کار باشد.
- میدانیم که احکام اسلام براساس قرآن، سنت، اجماع و عقل استوار است و این نسل بیشتر دنبال استفاده از عقل در احکام و نحوه اجرای قوانین هستند. لذا با رجوع به عقل، سنت، اجماع و قرآن قطعا میبینیم که بعضی از روشهای موجود دیگر قابل قبول نیست و باید اصلاح شود. باید به اصلاحات لازم دست بزنیم و حکمرانی جدیدی که مبتنی بر عقلگرایی و واقعگرایی است را به نسل جدید نشان دهیم و نسل جدید را به این صورت امیدوار کنیم.
- ما نیازمند تحول عمیق در حکمرانی هستیم تا نظام را از مخاطرات ایمن کنیم. تحول در حکمرانی باید شامل همه حوزهها باشد. از سیاست خارجی که بازگشت به رویه تنش زدایی و وحدت در جهان اسلام است تا سیاست داخلی که برگزاری انتخابات آزاد با حضور همه سلایق در چارچوب قانون است.
- تغییر رفتار حاکمیت با شهروندان و به رسمیت شناختن و ادای حقوق ملت که در قانون اساسی و شرع تصریح شده، آزادی بیان و فعالیت رسانههای داخلی که مخاطبان رسانههای بیگانه را کاهش دهد، بازسازی اعتماد عمومی و تاکید بر عدالت دستگاه قضایی از طریق رعایت قانون در مورد مجازات معترضان و پیگیری تخلف احتمالی ماموران، کاهش هزینههای حاکمیت و صرف بودجه برای عمران و توسعه کشور و مواردی از این دست که نکاتی است که اگر ارادهای برای تحول در حکمرانی باشد میتوان به سرعت این موارد را عملیاتی کرد و به جای افزودن بر انباشت نارضایتیها مسائل را حل کرد نه آنکه اعتراضات را جمع کنیم.
- علت بعضی از رفتارها علیه دکترین یا مکتب هاشمی بحث افراط و تفریط است. میدانید که آیتالله هاشمی رفسنجانی همیشه در گذشته میگفتند که ما فرضمان بر این بود که در مبارزه با استکبار و استعمار و پیروز شدن بر این دو موضوع میتوانیم مشکل کشور را حل کنیم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کمکم فهمیدیم یک عنصر دیگر هم مانع کار کشور است و آن عنصر افراط و تفریط است که مقابله با آن بسیار سختتر از استکبار و استعمار است.
- چرا که موضوع استکبار و استعمار برای مردم روشن بود و با توضیح و توجیه و نشاندادن علائم آن میشد مبارزه را هدایت کرد ولی مقابله با افراط و تفریط مقداری کارش سخت است چرا که در آن ریا و کجاندیشی وجود دارد و نشان دادن بعضی از افراط و تفریطها به مردم کار سختی است مخصوصا اینکه برخی افراد دارای قدرت هم بعضا از افراط و تفریط حمایت میکند.
- بنابراین مرحوم آقای هاشمی گفتند روشی که باید دنبال شود روش اعتدالی در کشور است و همین باعث شد که افراطیون دو طرف چه راست و چه چپ علیه ایشان اقداماتی انجام دهند. من دلیل برخورد با مکتب هاشمی را عمدتا افراطیونی میدانم که مخالف اعتدال و روش اعتدالی ایشان بودند.
- آیت الله هاشمی رفسنجانی نماد عقلانیت و میانه روی در نظام بود و طبیعی است که افراطیون دو جناح چپ و راست با ایشان مخالف باشند و سعی در تخریب ایشان داشته باشند. البته این مخالفت و کینه با رحلت ایشان پایان نیافت و به دلیل آنکه جامعه نخبگان و افکارعمومی به حقانیت و صحت اعتدال ایشان یقین پیدا کردند، کینه و دشمنی افراطیون با آیت الله پس از مرگ ایشان هم تداوم یافت و به تعبیر امام خمینی، هاشمی زنده است تا نهضت زنده است، و باید افزود تا تفکر هاشمی زنده است، تخریبها هم ادامه خواهد داشت.
- از مهمترین ویژگیهای آیتالله هاشمی رفسنجانی واقعگرایی و عملگرایی و مبارزه جدی با افراط، تفریط و مشی اعتدالی ایشان است که متاسفانه به آن توجه لازم نمیشود. ایشان همیشه میگفتند ما میتوانیم با فکر و روش اعتدالی بدون آنکه برای مردم مشکلاتی فراهم کنیم، به اهداف انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برسیم و حتی با روش اعتدالی میتوانیم مشکلات اسلام و جامعه مسلمانان را در جهان دنبال کرده و حل کنیم.
- عقلانیت و میانه روی، مهمترین ویژگی شخصیتی ایشان بود که امروز خلا آن در حکمرانی و سیاست ورزی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، پرهیز از افراط و تندروی در مدیریت کشور، موجب کاهش هزینهها، نارضایتیها و افزایش کارآمدی میشود، حضور منتقدین را به عنوان فرصت تلقی کردن نه تهدید و برخورد با آنها، نشانه عقلانیت یک سیستم است که امروز به آن نیاز داریم.
دیدگاه تان را بنویسید