مراقب اظهارنظرهایتان باشید؛ برخلاف قرائت رسمی باشد مجازات میشوید!
روزنامه اعتماد نوشت: طرح جدید کمیسیون قضایی میخواهد مادهای به ماده 512 قانون مجازات اسلامی اضافه کند تا در موضوعات مختلف اظهارنظرها در راستای قرائت رسمی باشد.
محمدحسن نجمی- کمیسیون قضایی مجلس چندین طرح در دست بررسی دارد؛ این طرحها در قالب «افزودن یک ماده به کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی» ارایه میشوند.
به گزارش اعتماد، یکی از این طرحها الحاق یک ماده به ماده 512 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی است؛ طرحی که به نظر میرسد در راستای تهدید و تحدید آزادی بیان و اظهارنظر برای افراد مشهور و شناختهشده باشد.
ماده 512 میگوید: «هر کس مردم را به قصد برهم زدن امنیت کشور به جنگ و کشتار با یکدیگر اغوا یا تحریک کند صرفنظر از اینکه موجب قتل و غارت بشود یا نشود به یک تا پنج سال حبس محکوم میگردد.»
حالا کمیسیون قضایی مجلس در حال تدوین طرحی است که یک ماده به عنوان «ماده 512 مکرر» به این بخش اضافه شود. میتوان گفت، این «ماده مکرر»، در مجموع سلبریتیها و افراد مشهور و پرمخاطب را هدف قرار داده است؛ آن هم با نگه داشتن شمشیر مجازات درجه سه بالای سر آنها؛ مجازاتی که طبق قانون مجازات اسلامی، شامل «حبس بیشتر از 10 تا 15 سال» و «جزای نقدی بیشتر از 360 میلیون ریال تا 550 میلیون ریال» است.
تبعات بیان قرائتی برخلاف قرائت رسمی
طبق ماده «512 مکرر»، «هر شخصی که دارای موقعیت شغلی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، علمی، فرهنگی و نظامی جامعه است، در سخنرانیها، مصاحبهها، مقالات، پیامها و یادداشتهای خود در فضای حقیقی یا مجازی در مورد اموری که نیاز به اظهارنظر مراجع رسمی است و هنوز اعلام نظر رسمی نشده است، مطالبی را خلاف واقع، بیان کند که بازخورد گسترده داشته باشد و در اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع موثر باشد، اگر از مصادیق افسادفیالارض موضوع ماده (۲۸۶) قانون مجازات اسلامی مصوب 1/۲/۱۳۹۲ نباشد، علاوه بر محکومیت به مجازات درجه سه به مجازات نقدی معادل دو برابر خسارات وارده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی محکوم میشود و مسوول جبران خسارات وارده نیز میباشد.»
به زبان سادهتر این ماده میگوید اگر اتفاقی در سطح جامعه رخ دهد و نیاز به اظهارنظر مراجع رسمی باشد، تا وقتی اظهارنظر رسمی درباره آن رخداد، حادثه یا اتفاق صورت نگیرد، این دسته افراد که در مجموع میتوان به آنها افراد مشهور و پرمخاطب گفت، اظهارنظری که بر پایه اظهارنظرهای رسمی نباشد، نباید پیرامون آن موضوع داشته باشند؛ به این معنی که در صورت رخ دادن حادثه یا اتفاقی که گستره مخاطب آن وسیع باشد، تا زمانی که مراجع رسمی موضعگیری نکنند و شایعات در شهر بچرخد، هرچند این شایعات صحیح باشد اما با روایت مراجع رسمی تفاوت داشته باشد، اظهارنظر پیرامون آن جرم محسوب میشود.
دروغ؛ کلیدواژه این طرحها
در همین رابطه «موسی غضنفرآبادی» رییس کمیسیون قضایی مجلس، به «اعتماد» میگوید که «ماده 512 در کمیسیون قضایی دست بررسی است و هنوز به جمعبندی نهایی نرسیده است.»
او در عین حال تاکید دارد که بنا بر این ماده «تحلیلی که مبنایش خبر دروغ و شایعه باشد، هم جزو همین موارد محسوب میشود.»
غضنفرآبادی با بیان اینکه «اگر مطلبی منطبق بر واقعیت نباشد و دروغ باشد، مشمول این مورد میشود»، افزود: «مثلا در ماجرای مهسا امینی آمدند و دروغ گفتند که ایشان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و غیره. این دروغ بود؛ وقتی فلان نماینده بر این اساس نظری میدهد، دروغ گفته است.» او ادامه داد: «هر اظهارنظری که منطبق بر واقعیت نباشد و به حیثیت، جان و امنیت جامعه ضرر برساند، از مشمول شدههای این طرح است.» او افزود که «مثلا شایعهای مطرح شده و هنوز مقام رسمی در مورد آن اظهارنظری نکرده، اگر اظهارنظر فرد یا تحلیلش بر مبنای شایعه دروغ باشد و بدون استناد بر واقعیت باشد، مشمول این طرح میشود.»
«ماده مکرر 512»، تبصرهای هم دارد که میگوید: «اشخاص مذکور به استناد این ماده علاوه بر مجازاتهای مذکور به مدت پنج تا ده سال به محرومیت از حقوق اجتماعی و ممنوعیت به شغل و حرفهای که منجر به شهرت آنها شده است، محکوم میشوند.»
سوالها و ابهاماتی پیرامون« 512 مکرر»
این ماده، تا اینجای کار ابهاماتی دارد؛ اول اینکه مصداق افرادی که «دارای موقعیت شغلی، اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، علمی، فرهنگی و نظامی جامعه» هستند، چیست؟ این تقسیمبندی بر چه اساسی است و از چه شاخصهایی باید برخوردار باشند تا در این دسته بگنجند؟
«اموری که نیاز به اظهارنظر مراجع رسمی است و هنوز اعلام نظر رسمی نشده است» را چه کسی تشخیص میدهد؟ به این معنی که وقتی اتفاقی رخ میدهد، افرادی که در آن دسته هستند، از کجا باید بدانند آیا این اتفاق نیازی به اظهارنظر مراجع رسمی دارد یا خیر؟ سوالی که مطرح میشود این است که آیا پس از هر اتفاقی، مراجع رسمی مربوطه اعلام میکنند که ما قرار است اظهارنظر کنیم؟ یا اینکه جامعه باید حدس بزند و هر کسی اجتهاد شخصی داشته باشد که آیا این اتفاق جزو دسته اظهارنظر مراجع رسمی لازم است یا خیر؟
سوال دیگری هم قابل توجه است و اینکه ممکن است مراجع رسمی چه درست و چه غلط بنا بر اقتضائات خودشان نخواهند در مورد موضوعی موضعگیری کنند؛ آن زمان تکلیف یک اتفاقی که در سطح جامعه افتاده است چه میشود؟ هیچکس نباید از آن حرفی بزند تا زمانی که مراجع رسمی صلاح بدهند و موضعگیری کنند. و دیگر اینکه اگر موضعگیری مراجع رسمی با روایت غالب متفاوت باشد، باز هم باید به روایت رسمی اکتفا کرد؟ این طرح اگرچه درباره افراد است اما رسانهها را هم میتواند شامل شود؛ و اتفاق ناخوشایندی که باعث جاری شدن سانسور در رسانهها میشود؛ البته بیش از آنچه که در حال حاضر وجود دارد.
پیش از این هم طرحی در کمیسیون قضایی مجلس مطرح شده بود که هدفی مشابه با این طرح داشت؛ طرحی با نام: «مجازات ناشران اخبار کذب در فضای مجازی». به گفته کاظم دلخوش، در این طرح «برای افراد و رسانههایی که اخبار کذب منتشر یا شایعهسازی میکنند و باعث تشویش اذهان عمومی میشوند، مجازاتهای سنگین در نظر گرفته شده است».
«دروغ»؛ مخرج مشترک چنین طرحهایی
گرچه مخرج مشترک حامیان چنین طرحهایی، خبر و اظهارنظر «دروغ» است و با مانور روی این کلمه قصد دارند چنین طرحهایی را موجه جلوه دهند، اما در بطن آن بالا بردن هزینه اظهارنظر و اطلاعرسانی برخلاف قرائت رسمی را میتوان مشاهده کرد. از سوی دیگر اگر کسی با چنین طرحهایی مخالفت کند، احتمالا باید منتظر باشد که حامی دروغافکنی و اطلاعرسانی غلط معرفی شود؛ به عبارت دیگر اگر کسی قرائت رسمی را نپذیرد یا حتی با دیده شک به آن بنگرد و این برداشت و تشخیصاش را عمومی کند، باید احتمال این را بدهد که صابون این طرحها پس از قانون شدن، به بدنش بخورد؛ صابونی که هزینههایی گزاف دارد.
دیدگاه تان را بنویسید