علی ربیعی، وزیر سابق کار:
نمیتوانیم و نباید چشم خود را به روی حوادث اخیر کشور ببندیم/ اصلاحات دقیقا از همین روزها باید آغاز شود
عدهای در داخل، هیچ صدایی را نشنیده؛ نمیتوانند یا قصد ندارند علل نارضایتی را درک کنند
سخنگوی دولت دوازدهم گفت: اتفاقات تلخ و غم انگیزی در پاییز ۱۴۰۱ در کشور رخ داد و ما نمیتوانیم و نباید چشم خود را به روی این اتفاقات و دلایل پیشآمد این رخدادها ببندیم.
علی ربیعی، وزیر سابق کار و استاد دانشگاه، در حاشیه شرکت در مراسم چهل و چهارمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گفت: شرکت در راهپیمایی، بزرگداشت یک انقلاب حقیقی و واقعی بر اساس خواست و نیازهای جامعه است با این اعتقاد که انقلاب میتواند به نیازهای نسلهای جدید هم پاسخگو باشد. مشارکتکنندگان در انقلاب که به آن وفادار ماندهاند، در حقیقت به آرمانهای اولیه با اعتقاد به پویایی انقلاب، ظرفیت بزرگ بازتبدیلی، تحولخواهی و اصلاح درون ظرفیت انقلاب معتقدند.
به گزارش ایلنا، بخش هایی از گفت و گوی ربیعی را در ادامه می خوانید:
- از این جهت، باید نسبت به ارزشهای بنیادین انقلاب، مطالبهگر بود. این نگرانی وجود دارد، آنچه که موجب انقلاب شد، بار دیگر در جامعه بازسازی نشود.
- آسیب انقلاب را بازگشت جامعه به مناسبتهای پیش از انقلاب میدانیم و نباید چنین اجازهای داده شود، نکته دوم آن است که انقلاب باید بتواند مدام آرمانها را بازتبدیل کرده و پاسخگو و حلکننده مسائل نوین باشد. بدون تردید، تفاسیر تنگنظرانه، از پویایی انقلاب کاست.
- با برپا کردن صندوقهای رای همانند اوایل انقلاب، ما میتوانیم نسل جوان و نسلهای جدید را هم وارد انقلاب کنیم، انقلاب یعنی خواستههای نسلی و صندوق رای یعنی پلی بین خواستههای نسلی چراکه اصالتی که انقلاب به ارمغان آورد و صندوقهای رای، میتواند متضمن خواستههای نسلی باشد.
- گرایش به خودیسازی، به طوریکه فقط افراد نزدیک به تعریف نامعلومی از انقلاب باقی میمانند را یکی از دیدگاههای انحرافی مطرح شده در ارتباط با انسانهای توانا در جامعه است؛ این گرایش انحرافی باعث شد که ظرفیتهای انسانی، فکری و سرمایه انقلاب آرام آرام کاسته شود.
- شعارهای ابتدای انقلاب برآمده از دل جامعه و فرهنگ سنتی و پیوند آن با شعارهای ایدهآل و حتی مدرن و طرح مفاهیمی چون استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است؛ بازگشت به شعارهای ابتدای انقلاب همچنان به مسائل فردا و و فرداهای ما پاسخ خواهد داد و ما چندباره باید آرمانهای ابتدای انقلاب را بازتعریف کنیم.
- آزادی میتواند بر پایه اختیار ایجاد شود و افراد میتوانند آزادانه اختیارگری داشته باشند.
- همانگونه که انقلاب اسلامی ایران نیز یک انتخاب بود، یک انتخاب از سوی چند نسل و خواستههای نهادینه شده از سوی نسلهای پیشین که بلافاصله خود را با صندوق رای تثبیت کرد.
- در ادامه نهادهایی همچون شورای نگهبان، شرایطی را پدید آوردند که در هر دوره تاریخی، عدهای از کنشگران سیاسی نتوانند در انتخابات مشارکت کنند و این فرایند کمکم به ناامیدی و حذف عده کثیری از مردم منجر شد.
- زمانی که جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی میکنند، حذف شوند، به طور طبیعی شکاف ایجاد شده و در نهایت به حذف و کنار گذاشتن مردم و سرمایههای اجتماعی منجر میشود.
- بنابراین یکی از راههای بیبدیل جبران این اشتباهات، بازگشت به انتخابات بهگونهای است که همه بتوانند در آن حضور یافته و سلایق خود را در یک سبد بزرگ بیابند.
- اتفاقات تلخ و غم انگیزی در پاییز ۱۴۰۱ در کشور رخ داد و ما نمیتوانیم و نباید چشم خود را به روی این اتفاقات و دلایل پیشآمد این رخدادها ببندیم.
- همانند دوتیغه قیچی، دو حرکت ایجاد شده که "خواست طبیعی" مردم را نادیده بگیرد و یا به انحراف ببرد، یک جریان از خارج از کشور هدایت میشود که بازیگران آن از رسانههایی با پول سعودی تا سیاستمداران کشورهای غربی و یا کینهتوزان اسرائیلی هستند که این خواست را به سمتی میبرد که قبلا تجربه تلخ تاریخی ملت ایران از آن هیچ سعادتی را درک نکرده است.
- اینها با امید بستن به کشورهای خارجی، سعی دارند خواستههای طبیعی و زندگی معترضان را به سمت یک بیآیندگی خشونتآمیز همراه با سوءاستفاده مخالفان ایران منحرف کنند متاسفانه، عدهای در داخل، هیچ صدایی را نشنیده و نمیتوانند یا قصد ندارند علل نارضایتی را درک کنند.
- اصلاحات دقیقا از همین روزها باید آغاز شود، در شرایطی که نگرانیهایی که ناآرامیهای خیابان را شکل داد همچنان وجود دارد اما فیزیک خیابان فروکش میکند، این نقطه همان نقطهای است که باید پاسخ مناسب به آن از سوی دولت داده شود.
- این پاسخها باید مجموعهای از درک تغییرات ارزشی در داخل، سیاست خارجی مبتنی بر تامین منافع در کار با جهان، بازگشت صندوقهای رای به نوع انتخابات اوایل انقلاب و برگرداندن ایران به چرخه توسعه و حل مشکلات اقتصادی باشد.
- در بخش سیاست داخلی و در بخش فرهنگ، صحبتهایی که رهبری اخیرا داشتند و ضعیفالحجابها را خطاب قرار داده بودند، یک نوع سیگنال و پاسخدهی بود. باید سیاستگذاری مبتنی بر اجبار را تعیین تکلیف کنیم با اجبار نمیتوانیم سیاست فرهنگی را دنبال کنیم تا مردم احساس کنند سبک زندگی آنها با اجبار مواجه نخواهد بود.
- بیش از ۹۰ درصد از کسانی که در روزهای اول بازداشت شده بودند، بر اساس اطلاعی که من دارم هیچگونه سابقهای نداشتند و این نشان میدهد که این صدا، یک صدای طبیعی بود. یک سیگنال و کنش بزرگ در قبال این بازداشتها عفوی بود که رهبری صادر کردند.
- به لحاظ شناختی که از رئیس قوه قضائیه دارم، معتقدم که ایشان با هوشمندی، فهم خوبی از مسائل اجتماعی دارد. قوه قضائیه در دوران آقای محسنی اژهای اقدامات قابل توجهی داشته است، یک دورانی بود که مسئولیت رئیس قوه قضائیه اظهارنظر در خصوص مسائل سیاست خارجی بود و به جای وزیر خارجه صحبت میکرد و در یک دورهای هم عملکرد قوه قضائیه معطوف به مسائل دولت بود.
- احساس میکنم قوه قضائیه در این دوره مشغول به مسئولیت خود است به ویژه درخصوص ضابطهمند کردن امور ضابطان، شاید این مساله کمتر در رسانهها مورد توجه قرار گرفت اما کار بزرگی بود که از سوی قوه قضائیه انجام شد.
- تمهیدات مربوط به این عفو گسترده هم درست بود و ای کاش ما حتی این دستگیریهای گسترده را هم نداشتیم. معتقدم به طور مداوم باید اینگونه نگرشها نسبت به غیرامنیتی کردن پدیدههای اعتراضی را دنبال کنیم.
- به ما اعتراض کردند که چرا از آزادیهای اخیر خوشحالی میکنید من میخواهم پاسخ دهم وقتی سینما و فیلم و .. را امنیتی میکنید و هرگونه کنش اجتماعی را نمیپسندید و با اساتید دانشگاه به بهانههای مختلف قطع ارتباط میکنید، حتی با کسانی که هیچ تردیدی در نگاه اسلامی و ایراندوستی آنها وجود ندارد، در این شرایط، بدون تردید عفو گسترده قوه قضائیه و پیدا کردن کانونی برای رسیدگی به امنیتیسازیهای بیهوده میتواند مغتنم باشد.
دیدگاه تان را بنویسید