کد خبر: 596835
|
۱۴۰۱/۱۱/۲۴ ۱۸:۰۳:۴۳
| |

اسماعیل گرامی‌مقدم:

حاکمان دست به خوداصلاحی نزنند، مشکلات بیشتر می‌شود

اسماعیل گرامی‌مقدم نوشت: زمانی نهایت شعارهای معترضان، «رای من کو» یا «ضرورت اصلاحات اقتصادی» بود، اما امروز شعارهای دیگری مطرح می‌شود. اگر حاکمان دست به خوداصلاحی نزنند، مشکلات بیشتر می‌شود.

حاکمان دست به خوداصلاحی نزنند، مشکلات بیشتر می‌شود
کد خبر: 596835
|
۱۴۰۱/۱۱/۲۴ ۱۸:۰۳:۴۳

اسماعیل گرامی‌مقدم در یادداشت با عنوان «به جای «عدول» می‌توان «عبور» کرد» در روزنامه اعتماد نوشت: این روزها موضوع پیدا کردن راهکاری برای حل مشکلات بنیادین کشور، مساله‌ای کلیدی در فضای تحلیلی کشور است. برای این منظور لازم است نگاهی به مسیر طی شده در کشور بیندازیم، چراکه خردمندان معتقدند، آنچه امروز پیداست، ریشه‌اش در گذشته است. اساسا انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام (ره) به پیروزی رسید؛ گزاره‌ای که مردم را در سال‌های انقلاب امیدوار ساخت و از امام یک رهبر فرهمند و کاریزما ساخت، برآمده از ویژگی‌هایی است که مردمداری مهم‌ترین آنها محسوب می‌شود.

امام همه ویژگی‌های رهبران فرهمند را دارد. امام (ره) بلافاصله پس از حضور در ایران در بهشت زهرا می‌گوید، «من به پشتوانه ملت، دولت تشکیل می‌دهم.» این عبارات نشان می‌دهد همه تکیه امام بر مردم بود. اینکه تحولی در جوانان عصر انقلاب رخ داد و آنها را به شرایطی رساند که حتی حاضر بودند جان‌شان را برای امام (ره) فدا کنند، ناشی از این ویژگی امام (ره) بود. اینکه برخی افراد و جریانات این روزها به امام (ره) بهتان می‌زنند و ایشان را مخالف مردمسالاری و جمهوریت معرفی می‌کنند واقعا دردناک است.

طی روزهای گذشته مدیرمسوول روزنامه جوان مطلبی با این محتوا نوشت که «امام نه معتقد به مردمسالاری بود و نه معتقد به جمهوری اسلامی» اظهاراتی که جز دروغ و بهتان چیز دیگری نیست. ایرادی ندارد، این دوستان شفاف بگویند ما طرفدار سیره آیت‌الله یزدی هستیم. واقع آن است، ایده‌های مطرح شده که آیت‌الله مصباح بارها به آن اشاره کرده‌اند، کاملا برخلاف سیره امام است. مگر می‌شود امامی که در اوایل حضور در تهران اعلام می‌کند «ما می‌خواهیم حکومتی تعیین کنیم که به اختیار این نسل باشد،» مخالف جمهوریت باشند. مگر می‌شود این شخصیت که می‌گوید: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش» به مردمسالاری اعتقادی نداشته باشد؟ 

اساسا در انتخابات مجلس سوم که جریان خط امام آن روز (اصلاح‌طلبان امروز) رای آوردند، چه افراد و جریاناتی می‌خواستند انتخابات تهران را باطل اعلام کند؟ مگر غیر از این است که امام خطاب به شورای نگهبان اعلام کرد، اگر نتایج انتخابات را سریع اعلام نکند، احمد آقا را برای این موضوع می‌فرستد تا نتایج را اعلام عمومی کند. عبارت «میزان رای ملت است»، اساسا در همان زمان مطرح شد. این بهتان‌ها را نه ما می‌پذیریم، نه مردم و نه تاریخ خواهد پذیرفت. واقع آن است که هرگز تلاش نشد مسائل ملت حل شوند. مسائل یا به تعویق افتادند یا جمع شدند! باید بدانیم برخوردهای امنیتی تنها راه‌حل مسائل نیست. در سال 76 اگر مردم به اصلاحات رای دادند و بارقه‌های امید برای تغییر شکل گرفت با مانع‌تراشی‌ها، جرقه اعتراضات سال 78 زده شد. آن جریان سال 78 هم حل نشد، جمع شد. در سال 88 هم می‌شد، به گونه‌ای دیگر رفتار شود و مطالبات مردم موردتوجه قرار گیرد. اما نشد؛ وقتی در هر جامعه‌ای اجازه داده نشود مردم نظرات‌شان را مطرح کنند، نارضایتی بروز می‌کند.

ابن خلدون می‌گوید: «وقتی نارضایتی به وجود آمد، بعد بی‌اعتمادی به وجود می‌آید، نهایتا اعتراض شکل می‌گیرد و همبستگی از میان می‌رود.» این روند دقیقا در ایران سال‌های اخیر هم طی شد تا اینکه پس از رخداد 88 ماجراهای 96 و 98 و 1401 ایجاد شدند. اما همچنان جریانی در کشور وجود دارد که توجهی به خواسته‌های مردم نمی‌کند. در نقطه مقابل جریانی در کشور وجود دارد که از سر دلسوزی تلاش می‌کند عملکردهای اشتباه کنار گذاشته شوند. زمانی که ما از اصلاحات سخن می‌گوییم، از یک واژه گم و پیچیده صحبت نمی‌کنیم. گذر از عملکردهای غلط و اشتباه خودش نوعی اصلاحات است. باید قبول کرد که می‌توان از برخی گزاره‌های غلط عبور کرد اما از اصول عدول نکرد. 4 پیشنهاد داریم که آنها را تشریح می‌کنم. 

در حوزه اقتصاد، کشور چین را داریم که قبلا اقتصادی سوسیالیستی داشت و از 40 سال قبل تصمیم گرفت که این مکتب سوسیالیستی را کنار بگذارد. چینی‌ها مکتب کاپیتالیستی را سرمشق اقتصادی قرار دادند و به دستاوردهای قابل توجهی رسیدند. حاکمان این کشور متوجه شدند که برای ایجاد رضایت نسبی در جامعه باید رویکردهای اقتصادی منطقی را در پیش بگیرند. ما هم باید در حوزه‌های اقتصادی به گونه‌ای رفتار کنیم که حس تغییر ایجاد شود. بلافاصله پس از اینکه عنوان می‌کنیم که باید تغییری در جامعه ایجاد شود، برخی اعلام می‌کنند، «رژیم پهلوی تن به این عقب‌نشینی داد که سقوط کرد.» اساسا متغیرهای حاکم در آن زمان با شرایط فعلی متفاوت است و مقایسه این دو گزاره با هم غلط است.

بیانیه اخیر آقای خاتمی در خصوص به سخره خوردن اصلاحات حاوی معانی مهمی است. اساسا وقتی در جامعه‌ای امکان اصلاح وجود نداشته باشد این جامعه به بن‌بست خواهد رسید. وقتی ایشان از خود اصلاحی سیستم سخن می‌گویند، باید دید منظورشان چیست؟ طی سال‌های اخیر عمق شعارهای معترضان تغییر کرده است. زمانی نهایت شعارهای معترضان، «رای من کو» یا «ضرورت اصلاحات اقتصادی» بود، اما امروز شعارهای دیگری مطرح می‌شود. اگر حاکمان دست به خوداصلاحی نزنند، مشکلات بیشتر می‌شود.

مدتی قبل مقاله‌ای را در «اعتماد» منتشر کردم و در آن 4 رویکرد اصلاحی که نیاز به تغییر قانون اساسی ندارد را برشمردم. یعنی صحبت ما اساسا تغییر قانون اساسی نیست، بلکه بدون اصلاح قانونی اساسی هم می‌توان شیوه حکمرانی را بهبود بخشید. مگر با همین نظارت استصوابی فعلی، مجلسی در حد و قواره مجلس ششم شکل نگرفت؟ عفو اخیر رهبری درباره زندانیان سیاسی و دستگیر‌شدگان رخدادهای اخیر از همین دست اقدامات اصلاحی است. این رویکرد را باید تداوم بخشید و نباید این رویکرد را حاشیه‌دار ساخت. عفو عمومی را نباید با اظهارات حاشیه‌ای خراب ساخت. هر انعطافی که به نفع ملت باشد، قابل تقدیر است. این عفو نشانه‌ای از عقلانیت حاکمیت است و باید آن را استمرار بخشید. مگر جز این بود که مردم از این رویکرد استقبال کردند و آن را ستودند. هر تغییری به نفع ملت، باعث استقبال ملت می‌شود.

این تعارض در نگاه این بخش از مسافران حج که شکی در دلبستگی دینی‌شان نداشتم، برایم جالب بود که چگونه، هم خواستار حفظ هویت تاریخی این دو شهر بودند و هم آن تغییرات که چیزی از هویت عصر پیامبر باقی نگذاشته بود، می‌ستودند و توجه نداشتند که از دست رفتن آن میراث ارزشمند به بهای این تغییر دست‌یافتنی شده و این بیشتر در ذهنم رسوب کرد که چگونه سیاست حاکم می‌تواند همان چیزی را که ادعای حفظ آن را دارد، نابود سازد. بعدها اتفاق دیگری هم افتاد که این موضوع را برایم تعمیق کرد.

خواندن بعضی متون ادبی، نکته‌ای حایز اهمیت را برایم روشن کرد، اینکه یک قرن پیش، سه شهر استانبول، قاهره و بغداد در آن دوره شهرهایی مانند لندن و پاریس و رم و همتراز با آنها، بستر خلق داستان‌ها و رمان‌های مشهوری بوده که می‌توان نمونه‌های متعددی از آن را در داستان‌های آگاتا کریستی دید. لوکیشنی که در پایان قرن بیستم، جز در بعضی از فیلم‌هایی که از فضای تاریخی شهری مثل استانبول استفاده کرده‌اند، چندان در داستان‌ها و رمان‌ها جایی ندارند. به عبارتی، با نابودی آن فضای خاص معماری و از دست رفتن هویت منحصربه‌فرد شهری و نابودی بافت بومی فرهنگی، دیگر قاهره و بغداد، با آن بی‌هویتی گل‌درشت، چیزی جز تصویری مغشوش برای عرضه ندارند و به جای آن، خاورمیانه تبدیل شده است به دبی و دوهه با معماری‌ای که می‌تواند نیویورک یا بوینس‌آیرس یا هر جای دیگر باشد و همین آسمانخراش‌ها و اتوبان‌ها و زیرگذرها، برای آنها که طی سفر حج، یا دیداری از شهرهای کشورهای حاشیه خلیج فارس، مقهور اتوبان‌های عریض و برج‌های بلند هستند، می‌شود الگویی برای بافت شهری. و این‌گونه است که حاصل آن الگو، در شهری مهم مانند مشهد شده است مرقد حضرت رضا(ع) وسط اتوبان و زیرگذر و حالا همین اتفاق برای شیراز و شهرهای دیگر در حال وقوع است، بی‌توجه به اینکه چنین اماکنی وسط اتوبان چه معنا دارند و 50 سال دیگر قرار است این اتوبان و زیرگذر، چگونه معانی قدسی و دینی را در میان بوق و دود و همهمه بازتولید کنند؟ نمی‌دانم آیا متوجه هستیم آنچه تصمیم به نابودیش گرفته‌ایم، فراتر از یک بافت تاریخی، بلکه هویت دینی یک شهر است؟و عجیب اینکه این اتفاق دارد توسط مدعیان هویت دینی انجام می‌شود.

بحث بعدی بحث نگاه به حجاب اجباری است. خانواده شخص من باحجاب هستند و دیدگاه‌هایم در این زمینه مشخص است. اما برای جامعه جوان ناراحت‌کننده است که حجاب اجباری باشد. از این مورد هم می‌شود عدول نکرد بلکه می‌توان به نفع ملت عبور کرد. نکته سوم مورد نظر من بحث دیپلماسی فعال و پویاست. ما باید در زنجیره اقتصاد جهانی حضور داشته باشیم و برای این منظور به یک دیپلماسی پویا نیاز داریم. رشد اقتصادی بدون سیاست خارجی منطقی ممکن نخواهد بود. جدای از این موارد ما باید احساس تبعیض را در جامعه از میان ببریم. نهایتا آخرین موضوع هم بحث انتخابات است، باید قبول کرد نظارت استصوابی کارایی نداشته است. برخی افراد و جریانات در کشور هستند که متوجه اهمیت مشارکت بالای مردم در انتخابات نیستند. باید فضا برای حضور مردم و گروه‌های مختلف سیاسی فراهم شود و به بهانه‌های مختلف افراد مورد اعتماد مردم از صحنه انتخابات حذف نشوند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها