روسیه تحریمها را کماثر کرد، چرا ایران نمیتواند؟
آمریکا جمعی از بهترین و باهوشترین جوانان خود را مسوول طراحی تحریمها میکند اما در کشور ما افرادی که باید در شطرنج تحریم بازی کنند، به اندازه مهندسان طراحی تحریمها باهوش نیستند.
محسن جلالپور در تجارت فردا نوشت:
دهه 90 در ذهن جامعه ایران با تحریمهای اقتصادی، رکود و تورم و نااطمینانی و اعتراض معنی و مفهوم پیدا میکند. ما این دهه را با تحریمهای دشوار آغاز کردیم و با تحریمهای دشوارتر به پایان رساندیم که همچنان هم ادامه دارد.
در این میان جامعه ما به واسطه برجام و رفع تحریمها دو یا سه سال فرصت تنفس پیدا کرد اما پس از آن دوباره فضای نفس کشیدنمان بسته شد تا امروز که دیگر دچار تنگی نفس شدهایم. در حالی که مردم نقشی در شکلگیری تحریمهای اقتصادی ندارند اما نظام حکمرانی بار اصلی را روی دوش آنها گذاشته و آحاد جامعه ناچارند هزینه سنگینی بابت تصمیمهایی بپردازند که میتواند و باید به گونهای دیگر باشد. موضوع این نیست که سیاست هستهای شدن ایران خطاست یا خطا نیست؛ موضوع این است که سیاستگذاری برای مغلوبه کردن جنگ اقتصادی و بیاثر کردن تحریمها اشتباه است.
شکی نیست که یکی از اهداف اصلی اعمال تحریمها علیه ایران، ایجاد زمینه برای فشار به جامعه از طریق دشوار کردن زندگی و کسبوکار افراد است.
یعنی تحریمکننده تلاش میکند مردم تحت فشار را علیه حکومت مستقر تحریک کند تا میزان نارضایتی افزایش پیدا کند و فروپاشی سیاسی اتفاق بیفتد. پس به صورت ساده میتوان گفت هدف تحریمها فروپاشی اقتصادی است برای اینکه به فروپاشی سیاسی منجر شود. تا امروز کشورهای زیادی در تله تحریم گرفتار شدهاند و نتایج مختلفی از این سیاست به دست آمده اما عجیب است که تحریمها درباره برخی کشورها نظیر ایران جواب میدهد اما درباره برخی کشورها مثل روسیه کماثر است.
سوال این است که روسیه چگونه توانست تحریمها را کماثر کند؟ کلید حل مساله را باید در حکمرانی خوب(نسبت به حکمرانی ایران)، سیاستگذاری درست اقتصادی و انتصابهای شایسته مقامات اقتصادی روسیه دانست. نکته مهمتر این است که روسیه سنگینی تحریمها را روی دوش مردم نگذاشت و از طریق سیاستگذاری صحیح موفق شد تحریمها را کماثر کند. قطعاً این اتفاق رخ نمیداد اگر اقتصاددانان شایسته به کار گمارده نمیشدند و راهحلها علمی نبود.
برخلاف روسیه، سیاستهای اقتصادی اعمالشده در ایران به منظور کاهش اثر تحریمها و انتصاب مدیران به صورت پیوسته همراه با خطا بوده و در نتیجه رنج مردم را مضاعف کرده است. با وقوع تحریمها از سال ۱۳۹۰ به بعد، وضعیت متغیرهای اصلی اقتصاد کشور هم در مقایسه با وضعیت مطلوب و هم نسبت به وضعیت قبل از تحریم، بسیار بدتر شده است. بهطور مثال جامعه ایران تنها در یک دهه گذشته با چند بحران بزرگ ارزی مواجه شده که هر کدام به تنهایی شوکهای سنگینی به رفاه جامعه وارد کردهاند. در این مدت اندازه اقتصاد ایران نهتنها افزایش نیافته بلکه کوچکتر هم شده است. موجودی سرمایه و درآمد افراد هم بهطور مستمر کاهش یافته و به این ترتیب رفاه جامعه به میزان زیادی از دست رفته و درآمد سرانه ایرانیان در سطحی پایینتر از کشورهایی مثل مراکش و تونس و بولیوی قرار گرفته است.
کشورهای تحریمکننده برای اینکه با ابزارهایی نظیر تحریم کشورها را به زانو درآورند، از باهوشترین و تحصیلکردهترین نیروهای خود بهره میبرند.
آمریکا جمعی از بهترین و باهوشترین جوانان خود را مسوول طراحی تحریمها میکند اما در کشور ما افرادی که باید در شطرنج تحریم بازی کنند، به اندازه مهندسان طراحی تحریمها باهوش نیستند.
ضعف دیپلماسی ایران مشهود است و باهوشترین جوانان ما کشور را ترک میکنند و افرادی که در مقام سیاستگذاری قرار است آثار تحریم را خنثی کنند، نه قاعده بازی را بلدند و نه قدرت مغلوبه کردن جنگ اقتصادی را دارند. این موضوع درباره روسیه صادق نیست و ولادیمیر پوتین از بهترین و باهوشترین مدیران برای خنثی کردن تحریمها بهره میبرد. ما که در مسائل امنیتی و نظامی و بینالمللی مقلد و همراه روسیه و چین هستیم چرا در حکمرانی اقتصادی از این کشورها تقلید نمیکنیم؟
دیدگاه تان را بنویسید